أین عمار! أین ذو الشهادتین...؛ فرازی از نهج البلاغه که شهید علم‌الهدی را منقلب کرد

کد خبر: 3398
نیمه‌های شب بود که سید حسین نهج البلاغه می‌خواند. وقتی من نگاه کردم، دیدم چهره‌اش برافروخته شده و اشک می‌ریزد. زیر چشمی به صفحه نهج البلاغه نگاه کردم و شماره صفحه را به ذهن سپردم.
وارث:صادق آهنگران که به عنوان یکی از دوستان شهید از سید محمد حسین علم الهدی خاطرات بسیاری دارد چنین روایت می‌کند: اتاق کوچکی از ساختمان نهضت سوادآموزی اهواز، در اختیار سید حسین بود. او و چند نفر از دوستانش از جمله من، به آنجا رفت و آمد داشتیم. یکی از شب‌ها من و سید حسین در این اتاق مشغول مطالعه بودیم. نیمه‌های شب بود که سید حسین نهج البلاغه می‌خواند. وقتی من نگاه کردم، دیدم چهره‌اش برافروخته شده و اشک می‌ریزد. زیر چشمی به صفحه نهج البلاغه نگاه کردم و شماره صفحه را به ذهن سپردم و پس از مدتی که سید حسین نهج البلاغه را بست و برای استراحت بیرون رفت، من آن را باز کردم و صفحه مورد نظر را نگاه کردم. دیدم همان خطبه‌ای است که حضرت علی(ع) در فراق یاران با وفایش گریه می‌کند و می‌فرماید: أین عمار! أین ذو الشهادتین؛ کجاست عمار؟ کجاست...؟
/پ105