دکتر محمدی فام: اعتقادما صحیح باشد تا از ما شفاعت کنند

کد خبر: 34015
جلسه هفتگی هیئت روضة الشهدا با سخنرانی دکتر محمدی فام و با مداحی کربلایی محسن عبادی برگزار شد.

وارث: جلسه هفتگی هیئت روضة الشهدا با سخنرانی دکتر محمدی فام و با مداحی کربلایی محسن عبادی برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنان دکتر محمدی فام را می خوانید:

امام هادی علیه السلام فرمودند: "حسن ابن منصور" می‌گوید :خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم آن روز انگشتم ضربه دیده بود و با سواری تصادف کرده بودم و به دوشم آسیب رسیده بود و در جنجالی وارد شده بودم و لباس هایم را پاره کرده بودند. خدمت امام هادی علیه السلام بودم و گفتم خدا شر تو را از سر من کوتاه کند  عجب روز شومی هستی.

 حضرت فرمود: تو هم این حرف را میزنی با اینکه با ما رفت و آمد داری و گناه خود را به گردن بی گناهی می افکنی؟

حسن ابن مسعود می گوید: با شنیدن این جمله عقل به سرم باز گشت و فرمودم :" استغفرالله"

فرمود : حسن ، گناه روزها چیست که شما هر زمان که با مکافات اعمال خود روبه رو می شوید به آنها دشنام می دهید؟ روز نکته دارد یعنی این بلاهایی که به ما می رسد مکافات اعمالمان است .

گفتم یابن رسول الله برای همیشه استغفار می‌کنم و این توبه من است.

 فرمود: به خدا این دشنام ها سودتان نبخشد و خدا بر مذمت بی تقصیرها مجازاتتان می کند.

حسن مگر نمی دانی که ثواب و عقاب و مکافات در دنیا به دست خدا است

گفتم : چرا مولای من

فرمود: دیگر تکرار نکن و برای روزها ، نقشی در حکم خدا قائل نشو

گفتم : به چشم مولای من

پس می فهمیم که این داستان نحس و سرد ایام اگر از طریق معصومین به ما گفته نشود قابل قبول نیست مانند سیزده به در، پس این فضایی که در فرهنگ عموم مردم باب شده است صحیح نیست. گاهی افراد دنیا را مذمت می کنند و دنیا در روایات ما مذمت شده است اما گاهی روز و شب و ساعت و آفتاب ، حجت‌ها و نشانه های خدا است و ما حق نداریم  به آنها اهانت کنیم.

شفاعت را با نگاه پاسخ به شبهات وهابیت بررسی می‌کنیم.

ما شیعیانی داریم که، ائمه در روز قیامت مقام شفاعت دارند و از ما شفاعت می‌کنند. شفاعت در لغت به معنا ضمیمه شدن چیزی به چیزی است. راغب اصفهانی می گوید :  " یک چیزی به مثل خودش ضمیمه شود شفاعت می شود" در قرآن هم داریم " شفع و الوتر" " که شفع نماز شفاعت و وتر نماز یکدانه ای است."

در اصطلاح دو جور شفاعت داریم. تکوینی و تشریعی ؛ تکوینی کلیه اسباب و وسایل زندگی نسبت به مصوبات و اسباب در رساندن رحمت خدا به خلق واسطه و شفیع هستند. در عالم همه اسبابی که حضور دارند که عالم به رشد برسد شفیع هستند. در شفاعت تشریعی هم کلیه اعمال و وسایل در جلب رحمت خدا شفیع هستند. اگر شما شفعیت تشریعی خوب داشته باشید شفاعت تکوینی را هم خواهید دانست.

شفاعت تشریعی یک بعدش در دنیا و یک بعدش در آخرت است. اصل شفاعت با آن تعریف که در ذهن داریم متفاوت است و اصل شفاعت مقداری عام تر است در عالم زمانی که موجود تکوینی و تشریعی می‌خواهد رشد کند نیاز به شفیع دارد. در روز قیامت که من می خواهم وارد بهشت شوم و می خواهم وارد مقامی شوم  نیازمند شفیع هستم و تنها نمی توانم بروم شفیع من هم نماز و روزه و آن چیز هایی است که با خود برده ام که یکی از مهمترین هایش هم شفاعت ولی خدا است. به تعبیر دیگر همان طور که خورشید شفیع نهال است تا به رشد برسد. خدا هم می‌خواهد رحمت اش را به این نهال برساند تا به کمال برسد ما زمانی که در دنیا می‌خواهیم به کمال برسیم از طریق قرآن و اهل بیت علیه السلام به رحمت خدا می رسیم و رشد پیدا می کنیم در روز قیامت شفیع می خواهیم که به معرفت خدا برسیم مغفرت برای کسی که مومن است درجه اش را بالاتر می‌برد و برای کسی که گناه کار است گناهانش را می بخشد. در حقیقت او از زیر صفر بالاتر می آید. پس شفیعانی که در دنیا هستند وسیله هایی هستند که ما را به رحمت خدا می رساند و شفیعانی که در قیامت هستند وسایلی هستند که ما را به مغفرت خدا می رسانند خدا برای تکامل انسان ها باید ها و نباید هایی را تعریف کرده است که هر کس از آنها سرپیچی کند سزاوار کیفر است امّا از روی رحمت بی پایان و غفرانش برای بخشش گنهکاران هم وسایلی گذاشته است روز قیامت نیز من وسیله ای دارم و آن محبت اهل بیت علیه السلام است.

تعریف باید درست جا بیافتد یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که از روز اول جریان را اشتباه تعریف کرده ایم و آن تعریف اشتباه است. خوب ده تا شبهه دیگر نیز کنارش درست می شود.

شفیعان دنیا مشخص است قرآن ، روزه ، مسجد که در دنیا مشخص است و شفیعان آخرت نیز مشخص هستند. یکی از اختلافاتی که ما وهابیان داریم این است که آنان فکر می کنند که قرآن برای خودشان است و آن کسانی که غیر از آنها صحبت می کنند اصلا با قرآن سرو کاری ندارند. یعنی اوج بی سوادی آن ها است که شفاعت را نفی می کنند در حالی که شفاعت نص صریح قرآن است.

در قرآن سه دسته شفاعت داریم.

آیاتی که کلا شفاعت را نفی می کند. مثلا " وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ" ( 48- بقره ) بترسید از روزی که در قیامت هیچ کس و هیچ چیزی از عذاب خدا را از او دفع نمی کند و نه از او شفاعتی پذیرفته است و نه به جای وی بدلی گرفته می شود و نه یاری خواهند شد. دو: "أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (البقرة/" " ای کسانی که ایمان آورده اید انفاق کنید پیش از آنکه آن روزی بیاید که هیچ شکی در آن نیست.که برادر بودن و شفاعت نداریم کافران هم ظالم هستند. "

در قرآن باید تمام آیات قرآن را ببینیم و تفسیر موضوعی یعنی همین که موضوع شفاعت را در همه آیات ببینیم و برسی کنیم.

آیاتی که می گوید شفاعت تنها در انحصار خدا است " همه شفاعت ها دست خدا است." (44 زمیر)

آیاتی که موافق با شفاعت است ؛ " مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ" "چه کسی است که می تواند شفاعت کند مگر به اذن خدا" يعلم ما بين أيديهم وما خلفهم ولا يشفعون إلا لمن ارتضى وهم من خشيته مشفقون" "

خلاصه اینکه بت پرستان نوعی شفاعت برای بت هایشان قائل بودند که این بت ها موجب تقرب است این بت ها آنان را به شفاعت می رساند شفاعت تنها دست خدا و کسی که خدا می خواهد است و بت ها اجازه ندارند. آنجایی که شفاعت را نفی می کند شفاعت استقلالی است یعنی آنکه یک نفر بی آن که خدا به او قدرت شفاعت داشته باشد، شفیع باشد. هیچ کس در این عالم استقلال ندارد و خود حضرات معصوم علیهم السلام دست خدا هستند.

شفاعت شرایطی دارد که هم در روایات و هم در قرآن گفته شده است.

شفاعت را درست تعریف کنیم. " يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا" کسی می تواند شفاعت کند که خدا به او اجازه داده باشد خدا از او راضی باشد یک سری آیات برای شافعین است که شافعین کسانی هستند و شرایطی دارند. مانند این آیات "  " یک آیه مهم داریم که شرط شفاعت شدن را می دهد که چه کسانی طبق آیه قرآن می توانند شفاعت بشود و این هم خیلی مهم است ." ولا یشفعون الا لمن ارتضی " " شفاعت نمی کنند شافعان مگر کسانی که خدا از آنها راضی باشد. " خدا که از کسی راضی باشد او را نمی سوزاند پس داستان چیست؟ علما ( علامه طباطبایی در المیزان) فرموده اند که " الا لمن ارتضی" از عقاید است آن کسی که ریل اعتقادی زندگی اش درست بوده حالا یک جاهایی که یک گناهانی کرده؛ از همه گنهکاران شفاعت نمی شود بلکه از گنهکارانی که اعقاید و افکارشان  صحیح باشد و خدا بپسندد در مسیر صحیحی بوده است - شفاعت می شود. این جا است که ما می گوییم عقیده از عمل مهم تر است اگر عملی ، عمدی نباشد؛ یک اشتباهی کردی –و مسیر اعتقادش درست باشد ممکن است دستت را بگیرند.

به این دلیل است که در شیعه آنقدر ولایت اهل بیت علیه السلام پر رنگ است شما قائم به ولایت اهل بیت علیهم السلام نباشید یعنی در اعتقادات یک اشکال اساسی داشته باشد عمل را از شما قبول نمی کنند.

پس این " الا لمن ارتضی" خیلی مهم است. اگر دیدی از شما شفاعت نشد از فلان شخص شفاعت شد تبعیض نشده است . بلکه این آدم خط فکری و اعتقادات اش درست است حالا یک اشتباهی هم کرده است . خدا از طرف اهل بیت علیهم السلام رحمت و غفران اش را می رساند.

در شفاعت گویی منزلت شفاعت کننده؛ امام معصوم- با دیگر عوالم نجات در شخص شفاعت شوند همراه می شود. و این دو با هم مایع نجات می شوند من عوالم نجات باید با خودم باشد و عوالم نجات این است که به عنوان مثال من شیعه علی ابن علی طالب علیه السلام هستم و در مسیر ولایت هستم با منزلت امام جفت می شود و شفاعت می شود- شفاعت از درهای رحمت الهی است که خداوند خود بر بندگانش گشوده است تا از این گذر آنان را ببخشاید. شفاعت موجب می شود که گنهکار از رحمت خدا ناامید نشود.

شفاعت آن نیست که مجرم با کمک شفیع جلو مقررات خدا را بگیرد و خودش جزئی از قوانین الهی است و خود قانونگذار است همان طور که در دنیا عده ای را وسیله رساندن احکام قرار داده آنها را در آخرت وسیله رساندن مغفرت خویش قرار داده است.

شیخ صدوق رحمه الله می فرمایند: اعتقاد ما در باب شفاعت این است که خدا دین کسی که می خواهد شفاعت شود را پذیرفته باشد می خواهد او صاحب  گناهان کبیره و صغیله  باشد. "

اما اگر دین و اعتقاداتمان صحیح نباشد به این شفاعت نیز نمی رسیم . اعتقاد به شفاعت موجب شفاعت می شود. فرمودند:" هیچ شفاعت کننده ای مانند توبه نیست"

پاسخ به چند شبهه:

یک) شفاعت با توحید عبادی ناسازگار است و گونه ای شرک محسوب می شود؟

اولاً اینکه اهل سنت شفاعت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله را قبول دارند  بعدش هم هرگونه درخواست و تعظیم و خضوع نیز عبادت نیست و شرک این است که ما در توسل آن شخص را موثر در عالم بدانیم ما نیز ائمه معصوم علیهم السلام را وسیله می دانیم مگر ما نماز را وسیله ای که ما را به رحمت خدا و غفران الهی می شود نمی دانیم.ما هم ائمه علیهم السلام را وسیله می دانیم و اگر برای احترام حتی به کسی سجده کنید این حرام نیست چرا که برادران حضرت یوسف علیه السلام بر او سجده کردند امّا اگر به نیت عبادت باشد حرام است.

دو) غیر از توحید عبادی شفاعت با توحید ذاتی نیز سازگار نیست چون لازم است رحمت شفیع بیش تر از رحمت خدا باشد ؟

اصلاً شفاعت برای خدا است و خودش این را تنفیذ کرده است و قدرتش را به شفاعت کننده بخشیده است تا ببخشد.پس منافاتی با توحید ذاتی ندارد.

سه) شفاعت گنهکاران را در گناه جریح می کند؟

اگر این طوری است پس امید به رحمت خدا نیز با این استدلال موجب جریح شدن و گناه کردن می شود و اگر من دنبال گناه کردن باشم این آیه قرآن " إنّ الله يغفر الذنوب جميعاً(سوره زمر، آيه 53) " نیز بهانه ای است که مرا جریح می کند. شنونده باید عاقل باشد اصلاً تعریف شفاعت و غفران اگر درست باشد که مشخص است و شفاعت برای آن است که غیر عمدی صورت گرفته باشد. بله اگر وعده حتمی بدهد ممکن است آدم گناه کند اما به این شکل نیست. مؤمن باید بین خوف و رجا باشد و کسی به ما قول صد در صد شفاعت نداده است. در نتیجه کسی تجلی گناه پیدا نمی کند.

چهار) می گویند شفاعت بی عدالتی است و با عدالت خدا سازگار نیست؟

جواب می دهیم بله اگر همه گناهکاران در یک سطح باشند این بی عدالتی است امّا خدا از قبل گفته است که اگر می خواهی از شفاعت برخوردار شوی باید این چنین باشی. و خدا از قبل گفته است که شفاعت به این افراد خاص می رسد. و این عین عدالت است و خدا از قبل قانون را گفته است.

 امام صادق علیه السلام فرمودند: نمازتان را سبک بشمارید به شفاعت نمی رسید.

 در ادامۀ این مراسم، ذاکر اهل بیت علیهم السلام، کربلایی محسن عبادی به مولودی خوانی پرداختند.