آیت الله ضیاء آبادی: باید در مورد با خود بیندیشم! +گزارش تصویری

کد خبر: 34344
جلسه درس اخلاق با سخنرانی آیت الله ضیاء آبادی و مداحی ذاکر اهل بیت علیه السلام آقای مهجور در مسجد علی بن الحسین علیه السلام برگزار شد.
وارث: جلسه درس اخلاق با سخنرانی آیت الله ضیاء آبادی و مداحی ذاکر اهل بیت علیه السلام آقای مهجور در مسجد علی بن الحسین علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان آیت الله ضیاء آبادی را می خوانید:

دین ما دارای دو قسمت است. اصول اعتقادی و احکام فرعی عملی.

در احکام فرعی عملی انسان مسلمان یا باید مجتهد باشد و بتواند از قرآن و سخنان معصومین علیه‌السلام استفاده کند و یا مقلد باشد.

در اصول اعتقادی تقلید جایز نیست. نمی شود در اصول اعتقادی کسی مقلد باشد. وقتی خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هستند، مقلد بودن جایز نیست. باید خودش با نیروی تعقل که خداوند به انسان داده است، بیندیشد و تفکر کند و به دست بیاورد که من خالق دارم. گفته شد که این کار آسانی است. از همه نزدیکتر به خود انسان، خودش است. بهترین راه برای خداشناسی است.

باید در مورد با خود بیندیشد، اینکه من نبودم و حالا هستم و دارای کمالاتی هستم. بینایی و شنوایی و گویایی و عقل دارم. پس مرا کسی اینگونه ساخته است. نه بودم و نه داشتم. حالا هستم و دارم. مشخص می شود که قدرتمندی مرا آورده است، و خودش دارای این کمالات بوده است. اگر خود نبود نمی توانست به من بدهد. اگر زنده نبود می توانست مرا زنده بسازد؟! اگر بینا نبود می توانست به من بینایی بدهد؟ اگر شنوا نبود می توانست به من شنوایی بدهد؟ مشخص است که خود داشته و به من داده است.

قرآن می فرماید: " هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا " مگر چنین نیست که انسان قابل ذکر نبود و دوره ها برایش گذشت. تنها چیزی که ما می فهمیم این است که نطفه ای بود. آبی که از صلب پدر به رحم مادر منتقل شد و در رحم مادر ساخته شده است.

" يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ " می گوید: من که خالق شما هستم، شما را در شکم مادرتان ساخته ام. " خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ " از شکلی به شکلی، از صورتی به صورتی. نطفه و علقه و مضغه کردم و گوشت پوشاندم و زنده کردم. " فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ " در رحم مادر تاریک بود، من در تاریکی شما را نقاشی کردم.

شما نقاشی را سراغ دارید که در تاریکی و روی آب نقاشی کند؟ گاهی اصطلاح " نقش بر آب شدن " را به کار می بریم، نقش بر آب شکل نمی گیرد. یک تاریکی هم نیست! سه ظلمت در هم. تاریکی در تاریکی. شکم و رحم و مشیمه. سه پردۀ ضخیم که جنین را در رحم به آغوش گرفته است.

خداوند در سه پردۀ ضخیم و در آن تاریکی نقاشی کرده است.

فراموشت نکرد ایزد در آن حال که بودی نطفه مدفوق و مدهوش

روانت داد و طبع و عقل و ادراک جمال و نطق و راءی و فکرت و هوش

ده انگشت مرتب کرد بر کف دو بازویت مرکب ساخت بر دوش

کنون پنداری از ناچیز همت که خواهد کردنت روزی فراموش؟

نباید روی این چیزها فکر و اندیشه کرد؟ در زندگی ما چیزی که فراموش شده است، خداست. انسان نه نعمت می فهمد و نه منعم و نه وظیفه. آدم عاقل کسی است که هم نعمت را بشناسد و هم منعم و هم وظیفه را بشناسد. من نعمت دارم، منعم کیست؟ باید در مقابل او چه کار کنم؟ باید تشکر کنم. شخصی به شما چیزی بدهد از او تشکر می کنید، خداوند حق ندارد؟ چنین حقی ندارد که با دادن این همه نعمت در مقابل او سجده کنیم؟

عقل می گوید: تو انسانی هستی دارای این کمالات، خالق داری و او حکیم بوده است. پس حتماً برای من برنامه ای قرار داده است. به حال خود رهایم نکرده است.

باید فردی باشد که این برنامه را بیاورد. او باید هم جنبۀ بشری داشته باشد و هم الهی. چون جنبۀ الهی دارد آن را دریافت می کند و چون جنبۀ بشری دارد آن را می دهد. برنامه داشتن عقلی است.

برنامه را پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آورده است، این برنامه قانون است. قانون کیفر و پاداش دارد. عقل می گوید: خدا دارم، او برنامه داده است، پیغمبر فرستاده است و هم معاد داده است. این دین تا آخر عمر بشر باید بماند و کسی دنبال آن باشد.

باید بعد از پیامبر صلوات الله علیه کسی را جای او بگذارد. پیامبر معصوم منصوب است. اگر معصوم نباشد کسی به حرفش گوش نمی دهد. او پیامبر را نصب کرده است و امامان را هم خود نصب می کند. گفته است که باید بعد از پیامبر کسی باشد که هم معصوم و هم منصوب باشد.

همۀ اینها را عقل می گوید. عقل برخی از چیزها را نمیداند. نماز و روزه را نمیداند. عقل فهمید که خالق و برنامه دارد و باید به آن عمل کند. چرا نماز بخوانم؟ چرا در تابستان گسنگی و تشنگی بکشم؟ یعنی چه؟ حج میروم، باید دور سنگ طواف کنم، برای چه؟ و یا سنگ بزن، چرا؟ ما اینها را نمی فهمیم و بعد از مرگ خواهیم فهمید. همان طور که در رحم مادر اعضا را به ما دادند و نفهمیدیم و حالا اینجا فهمیدیم. دقیقاً همین طور! در دنیا نمی فهمیم نماز چه معنا دارد و روزه یعنی چه، حج یعنی چه.

عقل می گوید من اینها را نمی فهمم، از وحی بگیر. پس عقل حدی دارد و در حد خودش می فهمد و به ما می گوید. خالق و پیغمبر و معاد را گفته است، اما برنامۀ عملی! عقل نمیداند که با چشم و زبان چه کند، چه چیزی بخورد و چه چیزی نخورد؛ اینها مختص وحی است.

در امامت همین مقدار بس که آنقدر اهمیت دارد که خداوند به پیامبرش گفته است: " يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ " تو رسولی و کار رسالت را به عهده داری، حق نداری کسی را معین کنی. همان طور که من تو را انتخاب کردم، وصی تو را هم معین خواهم کرد. تو فقط رسول هستی. ای رسول چیزی را که به تو گفتم به مردم برسان. به تو گفتم علی علیه‌السلام را معین کن اگر این کار را نکنی اصلاً رسول نبودی، من قبولت نمی کنم. تو وقتی رسولی که علی علیه‌السلام باشد. اگر نباشد دینت از بین رفته است.

ولایت علی علیه‌السلام نگه دارندۀ رسالت حضرت محمد صلوات الله علیه است. اگر علی علیه‌السلام نبود، دین از بین رفته بود. ولایت نباشد رسالت از بین میرود.

فرمودند در غیبت امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف این دعا را زیاد بخوانید: " اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ‏، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ‏، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏ "

اول خدا و رسول که هست، اما اگر حجت نباشد، من گمراه هستم و دین ندارم. اگر خدا و معاد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را قبول کردم ولی علی علیه‌السلام را قبول نکردم، دین ندارم. من باید تو را بشناسم و بعد پیامبرت را و همچنین معاد را و باید حجتت را بشناسم که اگر نشناسم اصلاً دین ندارم.

الان در زمان ما دین داری مشکل شده است و شبهات زیاد است و شما را گمراه می کند. باید بفهمیم که ولایت علی علیه‌السلام و 12 امام اگر نباشد اصلاً خداشناسی نیست. در هر زمانی امام هست تا امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف ظهور کند.