باز هم گناه می کنیم؟!
ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَه ِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه ، و یُرِقُّ الطَّبعَ ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَ الحِرصِ ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا؛
یاد مرگ، خواهش هاى نفس را مى میراند و رویشگاه هاى غفلت را ریشه کن مى کند و دل را با وعده هاى خدا نیرو مى بخشد و طبع را نازک مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شکند و آتش حرص را خاموش مى سازد و دنیا را در نظر کوچک مى کند.
بحار الأنوار(ط-بیروت) ج۶، ص۱۳۳، ح۳۲ – {شبیه این حدیث در مصباح الشریعه ص۱۷۱ }
به مردم شهر بگویید که روزی می آید که نیستیم ؛ روزی می آید که خبری از دوستان و آشنایانمان نیست ، تنهای تنهای تنها به ملاقات خواهیم رفت ، به ملاقات معبودی که خبر دارد از پنهان و آشکارمان و دستمان خالی است و تنها توشه ما اعمال ماست؛ آن روز ما هستیم و اعمال یک عمر زندگی ، ما هستیم و کارهای نیکمان ، ما هستیم و دستی بر سر یتیم کشیدن در زمان حیاتمان و خوشحال کردن پدر و مادرمان ؛ تنهای تنها امید بسته ایم بر نمازهایمان ، حجابمان ، عفتمان ، ادای دین و پرداخت خمس و زکات و تحمل تشنگی با زبان روزه در ماه رمضانی از طول عمرمان. آن روز است که می فهمیم اشک بر سید الشهدا علیه السلام چقدر کارگشاست و صد افسوس که دیگر نیستیم تابگرییم بر روضه های طفل رباب ، نیستیم تا با نوای ای اهل حرم میر و علمدار نیامد از خود بی خود شویم
اگر دقیقه ای فکر کنیم به لحظه مرگمان ، ” زمانی که آخرین نفس را می کشیم و از پا می افتیم ، اطرافیان و آشنایانمان به دورمان می آیند و بر سر و صورت خود می زنند ، تا قبرستان همراهیمان می کنند و شاهد غسل دادنمان هستند، اگر خیلی دوستمان داشته باشند بر سر جنازیمان اشکی بر سید الشهدا (علیه السلام) می ریزند وبعد دفنمان می کنند و ماییم و تنهایی قبر ، خوف از سوال نکیر و منکر” باز هم تمایل به نافرمانی خدا داریم؟ باز هم حجاب را به سخره می گیریم و با بدترین لباس ها خود را به نامحرمان نشان می دهیم؟ بازهم ربا می گیریم و رشوه می دهیم؟خداکند یادمان نرود که بزرگتر از ما، قدرتمند تر از ما هم رفتند ، نیکان هم رفتند ،پس ما هم می رویم و چه بهتر با کوله باری از گناه به استقبال خدا نرویم.
منبع: هیات رزمندگان اسلام
/ف.م214