حجت الاسلام دارستانی: نور امام زمان(عج) بر تمام افراد عالم می تابد

در کربلا همواره امام حسین علیه السلام بعد از هر مصیبتی که بر ایشان وارد میشد به دشمنان فرصت می داد.

سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه بود،هنگامی که شمر بالای سر آن حضرت آمد. حضرت به شمر فرموند 35 نفر به قتلگاه آمدند حیا کردند، رفتند، تو فقط سر نبر. من همسایگی رسول خدا را در بهشت به تو می دهم. شمر گفت:حسین یک دانه گندم از یزید برای من هدیه بیاید از تو و پدرت مقبول تر است.

 تهدیدهای خداوند ،تهدید های کسی است که از پدر مهربان تر است.

 تاجری بود سالی ده شب در خانه مراسم برای امام حسین علیه السلام میگرفت. مال خود را باخت و پس از دادن بدهی هایش پولی برای برگزاری مراسم نداشت. سر تنها پسرشان را تراشیدند و آن را بردند محله برده فروش ها تا بفروشند و پول روضه امام حسین علیه السلام را محیا کنند. به دلیل ضعف جسمانی فرزندش چندین ساعت گذشت اما کسی او را به بردگی نخرید. در آخر شخصی آمد و به دو شرط حاضر به خرید برده شد. فرمود:هرچقدر به تو پول دادم نشمار و به برده بگو هرچه را که من گفتم اطاعت کند.

 پول به قدری زیاد بود که تمام بدهی هایش را هم داد. شب اول محرم آمد، وسط روضه رسید فرزندشان آمد در حالی سرش پایین بود گفت:مرا آزاد کردند و خودشان من را تا به اینجا رساندند و گفتند سلام مهدی را بر پدرت برسان.