کدام شیوه درست است برای خود دعا کنیم یا برای دیگران؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «كَانَ أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ فِي دُعَائِهِ رَبِّ أَصْلِحْ لِي نَفْسِی». پدرم اینگونه دعا می کردند که اول برای خودشان اصلاح نفس را طلب می کردند. «فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ». حتی جهت آن را هم می فرمودند که نزد من بهترین جان ها، جان خودم است. خودم را خیلی دوست می دارم. اول رفتند سراغ خودشان و بعد فرمودند: «رَبِّ أَصْلِحْ لِي ذُرِّيَّتِی»؛ بعد بقیه اهل بیت و جماعت إخوان و... را دعا کردند. یعنی اول خودشان را دعا کردند بعد دیگران را.
از آن طرف ما روایات متعدده داریم که به دعا کردن برای دیگران پیش از دعا برای خود سفارش کرده اند. خیلی مفصل است. روایات زیادی هم هست که ترغیب می کند اول برای دیگران دعا کن، بعد برای خودت. حالا به کدام یک از این دو دسته روایت باید عمل کرد؟
تقدم دعا برای خود در امور معنوی
با توجه به آن نکته اولی که من عرض کردم، انسان در ربط با امور معنوی -که برای او اهم امور هست و در تمام نشئات وجودی هم همراه او است- خودش مقدم است. باید در این امور اول برای خودش دعا کند. من می خواهم به جهنم نروم، وظیفه من اولاً و بالذات حفظ خودم است؛ اول خودم مطرح هستم بعد دیگری. لذا اینجا اوّل برای خودم دعا می کنم.
تقدم دعا برای غیر در امور مادی
اما نسبت به مسائل مادی، درست قضیه عکس است. اول دیگری را باید دعا کرد، بعد خودم را. اگر کار دنیایی من لنگ است، باشد؛ من برای تو دعا می کنم که کار تو راه بیافتد. اینها جزء معارف ماست. لذا آن دعایی را که می بینید امام صادق (علیه السلام) از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که پدرم اینطور دعا می کرد که «أصلِح لِی نَفسِی» مرا اصلاح کن! در ارتباط با جنبه معنوی بود.
تقدم دعا برای «امور معنوی غیر» نسبت به «امور مادی او»
اینجا نکته ای را هم در باب امور معنوی عرض کنم که چون این امور اهم امور است، لذا انسان باید وقتی که دیگری را دعا می کند، اول به امور معنوی او بپردازد و آنها را از خدا بخواهد و بعد حاجات مادی او را طلب کند. بحث در اینجا دیگر موردی است و نسبت به اشخاص و مشکلات مادی و معنوی خاصی که دارند، متفاوت می شود. لذا تو هم باید به صورت موردی عمل کنی.
اگر طرف مقابل را میشناسی و میببینی انحراف فکری دارد، برای برطرف شدن انحراف فکری اش دعا کن. برایش دعا کن که خدا هدایتش کند. در اینجا برای دنیای او دعا نکن. چه بسا اگر برای امور دنیایی او دعا کنی، این به ضرر او باشد. ممکن است مشکلات نَفسانی اش بدتر شود و کار خراب تر شود. اینجا باید مورد را بررسی کرد و متناسب با آن دعا کرد. اما یک جایی است که من می دانم از نظر دنیایی گرفتاری دارد؛ آنجا برای امور دنیایی اش دعا می کنم. مثلاً اگر مریض است، می گویم خدایا شفایش بده! اینها موردی است. آن بحث کلی بود. اینها را با هم خلط نکنید!
الجار ثُمّ الدار!
امام حسن (علیه السلام) نقل می کند: «رَأَيْتُ أُمِّي فَاطِمَةَ قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى انْفَجَرَ عَمُودُ الصُّبْحِ». مادرم فاطمه (سلاماللهعلیها) را دیدم که در محرابش ایستاده است و مرتب رکوع و سجود می کند، تا اینکه صبح دمید. «وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ تُسَمِّيهِمْ». برای مؤمنین دعا می کرد و حتی اسم هایشان را هم ذکر می کرد. زهرا (سلام الله علیها) گرفتاری هایشان را می دانست و برایشان -با نام- دعا می کرد و از خدا می خواست. «وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ». برای آنها خیلی زیاد دعا کرد. «وَ لَا تَدْعُو بِشَيْءٍ لِنَفْسِهَا». اما برای خودش هیچ دعا نمی کرد. «فَقُلْتُ يَا أُمَّاهْ!» به مادرم عرض کردم مادر جان! «لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِكِ». چرا همانطور که برای دیگران دعا کردی، برای خودت دعا نکردی؟ این جمله معروف از زهرا (سلام الله علیها) اینجا صادر شد که «فَقَالَتْ يَا بُنَيَّ الْجَارُ ثُمَّ الدَّار». پسرم، اول همسایه بعد خانه!
حضرت افراد و مشکلاتشان را می شناختند؛ یکییکی اسمشان را هم می بردند. مشکل معنوی داشتند یا مشکل مادی، برای همان دعا می کردند. این روایت جزء آن روایاتی است که مفادش تقدّم دعا کردن برای دیگران است. با این رفتار خود درس هایی به ما دادند که این امر در تمام این خاندان و در تمام مراحل زندگی شان سریان دارد.
خبرآنلاین
/م.ی216