چرا خداوند "رمضان" را ماه مبارکی خوانده است ؟
ایام و زمانها به خودی خود نه دارای برکت هستند و نه خالی از آن است. مبارک بودن برخی از ایام مانند ماه رمضان به دلیل خیرات و عنایات و نعماتی است که از جانب خدای متعال به مؤمنین میرسد که در نتیجه نوع رفتاری است که مؤمنین از خود بروز میدهند.
ماه مبارک رمضان به دلیل خصوصیات منحصر به فردی که به لحاظ تقویت ایمان و تقوای مؤمنین دارد و زمینه های تقوا و پرهیزگاری در آن نسبت به دیگر ایام بیشتر است به عنوان ماه مبارک خوانده شده است چرا که در این ایام بندگان خدا به خاطر رفتار پرهیزگارانه خود مشمول عنایات و برکات الهی می شوند.
علماى لغت، واژه «برکت» را به فزونى و رشد (1) همراه با ثبات و دوام معنى کردهاند. در حقیقت ماه مبارک رمضان مجمعی است برای برکات و خیراتی که یک انسان مومن می تواند از جانب خدای متعال دریافت کند.
اگر به روایاتی که در فضیلت این ماه مبارک وارد شده است توجه کنیم ابعاد این سخن بیشتر روشن میشود.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «شَهرُ رَمَضانَ شَهرٌ فَرَضَ اللهُ عز و جل عَلَیکُم صِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ کَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ»؛ (2)
ماه رمضان، ماهى است که خداوند، روزه آن را بر شما واجب ساخت. پس هر کس آن را از روى ایمان و به امید پاداش الهى روزه بدارد، از گناهانش بیرون مىآید، همچون روزى که مادرش او را زاده است.
و قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «إنَّ لله فی کُلِّ یَومِ جُمُعَةٍ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ کُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و فی کُلِّ ساعَةٍ مِن لَیلٍ أو نَهارٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ألفَ عَتیقٍ مِنَ النّارِ کُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و لَهُ یَومَ الفِطرِ مِثلُ ما أعتَقَ فِی الشَّهرِ وَالجُمُعَةِ»؛(3)
خداوند را در هر روز جمعه، ششصد هزار آزادشده از آتش است که همه آنان شایسته آناند؛ و (خداوند را) در هر ساعت از شب یا روز ماه رمضان، هزار آزادشده از آتش است که همه آنان شایسته آناند؛ و او را در روز فطر، به اندازه آزادشدگان در این ماه و جمعه است.
قال الإمام الصادق علیه السلام:«إنَّ لله عز و جل فی کُلِّ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ و طُلَقاءَ مِنَ النّارِ إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسکِرٍ، فَإِذا کانَ فی آخِرِ لَیلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فیها مِثلَ ما أعتَقَ فی جَمیعِهِ»؛(4)
خدا را در هر شب ماه رمضان، آزادشدگان و رهاشدگانى از آتش است، مگر کسى که با شراب افطار کند. پس چون آخرین شبِ آن فرا رسد، به اندازه همه کسانى که در این ماه آزاد کرده است، آزاد مىکند.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «هُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ، و أوسَطُهُ مَغفِرَةٌ، و آخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ»؛(5)
ماهى است که آغاز آن رحمت، میانه آن آمرزش و پایان آن اجابت [دعا] و آزادى از آتش است.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «جاءَکُم رَمَضانُ، جاءَکُم شَهرٌ مُبارَکٌ اِفتَرَضَ الله عَلَیکُم صِیامَهُ، تُفَتَّحُ فیهِ أبوابُ الجِنانِ، و تُغَلَّقُ أبوابُ الجَحیمِ، و تُغَلُّ فیهِ الشَّیاطینُ، فیهِ لَیلَةٌ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، مَن حُرِمَ خَیرَها فَقَد حُرِمَ»؛(6)
پیامبر خدا فرمود: رمضان، شما را فرا رسیده است. ماهى مبارک، شما را فرا رسیده که خداوند، روزهدارىِ آن را بر شما واجب ساخته است. در این ماه، درهاى بهشت، گشوده و درهاى جهنّم، بسته مىشوند و شیاطین به بند کشیده مىشوند. در آن، شبى است که بهتر از هزار ماه است. هر کس از خیر آن محروم شود، به یقین، محروم مانده است.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:«إذا کانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا یُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى یَکونَ آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ، فَلَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُصَلّی فی لَیلَةٍ مِنها إلاّ کَتَبَ الله لَهُ ألفـا و خَمسَ مِئَةِ حَسَنَةٍ بِکُلِّ سَجدَةٍ،...»؛(7)
چون اوّلین شب (ماه)رمضان شود، درهاى آسمان، گشوده شوند. پس هیچ درى از آنها بسته نمى شود تا آن که آخرین شب رمضان فرا رسد. هیچ بنده مؤمنى در شبى از آن، نماز نخوانَد، مگر آن که خداوند براى هر سجده، هزار و پانصد حسنه بنویسد و برایش خانهاى از یاقوت سرخ که شصت هزار در دارد، در بهشت بنا کند که براى هر درى قصرى طلایى و آراسته به یاقوت سرخ است. پس چون اوّلین روز (ماه) رمضان را روزه بگیرد، همه گناهان گذشتهاش تا مثل آن روز، آمرزیده شود.
و هر کس به (ماه) رمضان برسد، هر روز، هفتاد هزار فرشته از نمازِ بامداد تا آنگاه که (خورشید) پوشیده در حجاب شود، براى او آمرزش مىطلبند. و براى او در برابر هر سجدهاى که شب یا روز در ماه رمضان به جا آورده است، درختى خواهد بود که سوار، در (امتداد) سایه آن (باید) پانصد سال راه برود.
پینوشتها:
1- راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه برکة.
2- شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1390 ه.ق، ج 4، ص 152،ح 421.
3- محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث،1409 ه.ق، ج 7، ص 484، ح 8710.
4-شیخ کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه ، 1388 ه.ق، ج 4، ص 68 ، ح7.
5- شیخ کلینی، الکافی،پیشین، ج 4، ص 67، ح 4.
6- علامه مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء ،1404 ه.ق، ج 96، ص 366، ح 96.
7- الهندی، کنزالعمال، بیروت مؤسسه الرسالة، 1405ه'.ق، ج 8، ص 470
/م.ی216