الان زمان پرواز است ...

کد خبر: 35971
وارث: كنار ديوار بقيع ايستاده بودم و از پنجره هاي مشبك، قبور مطهر امامان معصوم را مي نگريستم و مي گريستم!  لحظاتي سعي كردم ديدگان ظاهر را ببندم و خود را در محضر ايشان ببينم چون شنيده بودم كه زيارت واقعي، حضور در محضر امام است.

به همين دليل خود را در محضر چهار نور امامت و ولايت، خصوصاً امام حسن مجتبي عليه السلام فرض كردم. كريم اهل بيت و مجتباي آل محمد، امام حسن عليه السلام را ديدم كه با لبخندي مليح و بسيار مهربان به من مي نگرد. حالم بيشتر منقلب شد.گويي آقا فرمود :

عزيزم! چرا اينقدر گريه مي كني؟ عرض كردم : آقا جان! بخاطر غربت و مظلوميت شما، و اينكه قبر مطهر شما اين گونه به صحن و رواق و بي حرم و چراغ و با خاك يكسان است.

آقا، اين بار با لطف بيشتر و مهرباني عميق تر فرمودند : فرزند عزيزم! شما اگر غربت ما در زمان حياتمان را ديده بودي اين غربت در نظرت بسيار كوچك مي آمد ...

يك لحظه به ياد سختي ها و مظلوميت ها و تنهايي امام حسن در زمان حيات ايشان افتادم و اينكه حتي برخي دوستان و ياران ايشان نيز مي آمدند و به امام زخم زبان مي زدند و ...

امام ادامه دادند : آن زمان ما ياري براي تحقق احكام اسلام نداشتيم، حتي شيعيان و يارانمان نيز اغلب چندان معرفتي نسبت به ما نداشتند و حتي بعضي از خوب هاشان خون به دل ما مي كردند1

آقا امام حسن عليه السلام مدتي در همين حالت فرمايشاتي فرمودند.

سپس من عرضه داشتم : آقا جان! ما را بيشتر نصيحت كنيد.

فرمودند : شما جوانان قدر خود را خوب بدانيد. شما داريد جواني خود را در زير سايه حكومت اسلام مي گذرانيد. امكان پيشرفت معنوي و ايماني و اوج گرفتن در عبادت خدا، الان براي شما از هر زمان ديگري بيشتر است. اين زيبايي ها و قدرت هاي ظاهري شما تا چند ي ديگر همه ضعيف مي شود و در نهايت چيزي برايتان نمي ماند. بكوشيد از جواني خود استفاده كرده و زيبايي هاي معنوي و باطني را نيز بر زيبايي هاي ظاهرتان بيفزاييد. بكوشيد يار بسيار خوب و آماده اي براي امام زمان تان باشيد. اگر ما ائمه به خاطر نداشتن يار، مظلوم و غريب بوديم شما سعي كنيد ياران قوي و خوبي براي امام زمان خود باشيد و الان قبل از زمان ظهور و در نظام ديني خود مي توانيد به خوبي براي اين هدف بزرگ تمرين كنيد. الان زمان پرواز است ....

حالت بسيار خوبي را احساس مي كردم. فرمايشات آقا امام حسن عليه السلام در اين حالت زيارت، بسيار بر دلم مي نشست و مرا غرق در وجد و بهجت معنوي مي كرد. با خود مي گفتم : اين فرمايشات، سوغاتي هاي بسيار خوبي براي دوستان و آشنايانم خواهد بود. در همين حال خوش و عالم ملكوتي زيارت بودم و احساس مي كردم كه اشك شوق از چشم هايم روان است ...

اما ناگهان صداي ماموران خبيث سعودي را شنيدم كه با زائران بقيع بخصوص آنان كه حالي خوش و ديدگاني گريان داشتند، به شدت برخورد مي كرد و به من هم كه رسيد مرا به طرفي هل داد و به كلي از آن حال بيرون آورد ....

در اين حال نگاهي ديگر بر قبر غريب امام حسن انداختم و با سوز دل گفتم : السلام عليك اي امام حسن غريب و مظلوم!

منبع: وب سایت شخصی حاج علیرضا بکایی

/ف.م214