با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج محمود کریمی
وارث: روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان در مسجد الهادی(ع) با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و با مداحی حاج محمود کریمی برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام پناهیان را می خوانید:
کنیه "ابوالعجائب" علی علیهالسلام، به معنای کسی است که همۀ عجائب عالم در او جمع شده است .
این کنیه ، کنیۀ عمیقی برای حضرت است . در مورد معمای زندگی ایشان توضیحاتی می دهیم . اگر جواب معمای زندگی حضرت را پیدا نکردیم عیبی ندارد . ولی باید معمای زندگی حضرت را درک کنیم . عجیب ترین بخش زندگی حضرت این است که چه کسانی با امیرالمومنین علیهالسلام دشمنی کردند و ایشان را تنها گذاشتند ؟ مگر حضرت به ضرر چه کسی بودند ؟
شاید بگویید : علی علیه السلام حق است ، همه کسانی که باطل اند با ایشان دشمن هستند ، حق و باطل با هم درگیرند پس علی علیه السلام تنها ماندند . به همین سادگی نیست . بروید بررسی کنید آیا کسی انگیزه دشمنی با علی علیهالسلام را می تواند در خود بیابد.
یکی از این گروهی که ممکن است بگویید با ایشان دشمنی داشتند ، گنهکاران اند . این گنهکاران مرید و نوکر علی علیهالسلام شده اند . گنهکارانی می آمدند و اعتراف به گناه می کردند و می گفتند که یاعلی مارا حد بزن ما فلان گناه را کرده ایم . روزی یک گناهکار آمد و گفت آقا دیگر نمی توانی از دست من فرار کنی . آقا فرمودند برو وقت ندارم ، اصلاً شاید اشتباه فکر می کنی ، برو توبه کن. آیا گنهکاران در این جامعه می توانند با علی علیهالسلام بد شوند؟!
شاید بگویید ثروتمندان با حضرت دشمن بودند ! ثروتمندانی می آمدند و می گفتند آقا این پول اضافه برای بیت المال باشد . آقا می گفتند برای چه؟ گفتند شما خلیفۀ مسلمین هستید و بیت المال را تقسیم می کنید ، خودتان این پول اضافه را هم به فقیر بدهید . آقا گفتند بیت المال گدا نیست که از شما صدقه قبول کند . می خواهید بدهید ، خودتان ببرید بدهید . پول اضافه از شما نمی گیریم . آن وقت معاویه ثروتمندان را غارت می کرد تا کاخ بسازد . پس ثروتمندان از حضرت بدشان نمی آمد.
فقراء هم که از حضرت بدشان نمی آمد . امیرالمومنین علی علیه السلام در کوفه حتی یک جوان که ازدواج کند و خانه نداشته باشد، باقی نگذاشت. مغازه های وسط شهر را مجانی به مردم می داد . می فرمودند اگر من این مغازه ها را گران بفروشم ، اجناس هم گران می شود . در زمان ایشان کسی نبود که از فقر ازدواج نکرده باشد .
شاید بگویید منافقین از حضرت بدشان می آمد . منافق آرزویش این است که یک آدم خوب پیدا شود ؛ تا کار خوبی که او انجام می دهد به پای شخص این نوشته شود. او زحمت بکشد و این نانش را بخورد.
ترسوها امیرالمومنین علیه السلام را تنها بگذارند ؟ آنها که می دیدند ایشان همیشه جلوتر از همه می جنگیدند . جنگاورها امیرالمومنین علیه السلام را تنها بگذارند؟ خیر ایشان الگوی جنگاورها است. عشقشان است ، به او تاسی می کنند . معاویه یک بار خط مقدم نیامد بعد آن همه آدم به خاطر او می میرند . هفتاد هزار کشته پای معاویه دادند ولی خسته نشدند ؛ به صورت معاویه شمشیر نکشیدند . آن وقت این طرف سی هزار کشته پای امام علی علیه السلام دادند ، خسته شدند؟!
امیرالمومنین علیه السلام بعد از این که حاکم یمن خلافت را به دست آورد ، نامه ای به او نوشتند و گفتند برای من از مردم بیعت بگیر و ده نفر از بهترین آدم هایت را برایم بفرست . حاکم یمن نامۀ ایشان را خواند و گریه کرد . گفت حق به حق دار رسید. مردم گریه کردند و بیعت کردند . حاکم یمن به مردم گفت ده نفر از بهترین هایتان را انتخاب کنید و بفرستید . آنها صدنفر را انتخاب کردند . آن صد نفر از خودشان هفتاد نفر انتخاب کردند ، آنها سی نفر انتخاب کردند ، آنها ده نفر را انتخاب کردند ، تا بهترین ها را نزد امیرالمومنین علیه السلام بفرستند . وقتی آن ده نفر نزد ایشان رفتند ، یک نفر جلو رفت و ابراز ارادت ویژه ای کرد . آقا با نگاه مهربانانه ای فرمودند نامت چیست ؟ گفت مرادی هستم . فرمود : پسر که هستی ؟ گفت ابن ملجم مرادی هستم . حضرت فرمود: انا لله و انا الیه راجعون. گفتند چرا ناراحت شدید ؟ فرمود می دانی تو قاتل من خواهی بود ؟ گفت من غلط می کنم ، در همۀ عالم عزیزترین شخص برای من تو هستی ، بگو گردن من را بزنند . مالک اشتر رسید و گفت آقا کدام کلبی است که می خواهد تو را بکشد ؟ آقا فرمود مالک آرام باش . گفت اگر من را نمی کشی از پیش تو بروم . فرمود برو.
بعدها وقتی امام علی از ابن ملجم ضربت خوردند ، حضرت فرمودند ابن ملجم من از همه بیشتر به تو محبت نکردم ...؟ گفت چرا...
/الف.ب780