احیاء شب بیست و سوم رمضان الکریم در هیئت محبان فاطمة الزهرا(س) + گزارش تصویری
احیاء شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در هیئت محبان فاطمة الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمدحسین حدادیان، در مهدیه امام حسن مجتبی علیه السلام برگزار شد.
وارث: احیاء شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در هیئت محبان فاطمة الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمدحسین حدادیان، در مهدیه امام حسن مجتبی علیه السلام برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام کرمی را می خوانید:
از بین سه شب محتمل قدر یک شب از احتمال بیشتری برخوردار است، روایاتی وجود دارد که شب بیست و سوم را مهم تر می داند. چوپانی به خدمت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم رسید و گفت: من نمی توانم هر سه شب را در احیا شرکت کنم زیرا گله مردم را در اختیار دارم، بفرمایید که از این سه شب کدام یک شب قدر است من همان شب بیایم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله طوری به او گفتند که یارانشان نفهمیدند. آن چوپان رفت و شب بیست و سوم آمد.
زهد یک مقوله فراگیری است که از آن برداشت اشتباه می شود، وقتی از زهد صحبت می کنیم تصورمان این است که لباس مندرس و مرکب ارزان دارد یا دلبستگی به دنیا دارد ولی زهد مد نظر امیرالمومنین علیه السلام چیز دیگری است، زهد در همه شئون پیدا و پنهان امیرالمومنین علیه السلام حاکم است. زهد نسبت به روابط عاطفی مانند زهد در روابط خانوادگی، زهد در روابط سیاسی و ... می باشد.
ممکن است کسی مرکبش ارزان باشد لباسش پاره باشد، مواظب بیت المال باشد که دستش آلوده نشود اما در مقابل یک خواهش نا به جای کسی که از نظر عاطفی به او نزدیک می باشد او را از زهد وادارد!
از امیرالمومنین علیه السلام توقعاتی داشتند که از نظر خودشان سطحی بود، ولی امام در مقابل آنها با صلابت می ایستاد. امیرالمومنین علی علیه السلام در مهمانی استاندار شهر عثمان بن حنیف شرکت کرده بودند که مهمانان همه از اشراف بودند و همه از اشخاص مهم بودند و امیرالمومنین را هم دعوت کردند و نامه ای نوشتند و به او گفتند من از تو توقع نداشتم، و فرمودند: من از شما توقع ندارم مانند من زندگی کنید، هیچ کس همچون علی زاده نشده است. "ألا و إن إمامکم قداکتفی من دنیاه بطمریه و من طعامه بقرصیه ألا وإنکم لاتقدرون علی ذلک ولکن أعینونی بورع واجتهاد وعفة وسداد."
امیرالمومنین علیه السلام در مقابل کسانی ایستادند که ما متحیّر می مانیم. در بارور شدن درخت اسلام طلحه و زبیر نقش اساسی داشته اند. امیرالمومنین علیه السلام به چنین اشخاصی نه گفته اند. زبیر کسی بوده است که در نوجوانی به اسلام گرایش پیدا کرده است و رابطه نزدیک و خونی با امام دارد و جواب رد دادن به خواسته چنین کسی از لحاظ رابطه خونی برای اعراب امکان پذیر نبوده است. امیرالمومنین اگر اقوامشان را بر سر کار می آوردند کسی به ایشان خورده نمی گرفت.
زبیر کسی بود که در نوجوانی اسلام آورده بود و دو بار هجرت کرده بود و در میدان جنگ شوریده و سلحشور بود طوری که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم مدال پر افتخار سرلشکری را به او دادند و فرمودند: "زبیر سیف الاسلام" و به او می گفتند: " لِكُلِّ نَبِيٍّ حَوَارِيٌّ وَحَوَارِيَّ الزُّبَيْرُ "
زبیر پسر صفیه عمه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و حضرت علی علیه السلام بود، رابطه عاطفی با امیرالمومنین داشته است. سلمان فارسی در مورد زبیر می گوید: "کان الزبیر أشدنا بصیرة فی نصرته." وقتی که به حضرت فاطمه سلام الله علیها تعرض کردند دوازده نفر از فرماندهان بزرگ در خانه امام بودند و دستور داشتند که دست به شمشیر نبرند. امیرالمومنین به آنها گفته بودند دست نگه دارند. امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد زبیر می گفتند: " الزبير رجلا منا اهل البيت"
تنها کسی که پنجاه سال برای اسلام خدمت کرد زبیر بوده است. دو سند تاریخی داریم که از بین آن هفت نفری که زیرتابوت حضرت فاطمه را گرفتند یکی از آنها زبیر بوده است. خلیفه دوم برای انتخاب جانشین شش نفر را انتخاب کرد و به آنها گفت: از بین خودتان یک نفر را انتخاب کنید، زبیر هم یکی از اعضای آن شورا بود که به نفع امام علی علیه السلام رای داد. و در روزهای سخت در کنار امیرالمومنین بود، امیرالمومنین به زبیر گفتند: "ابسط یدک حتی ابایعک"، من کمکت می کنم که تو خلیفه بشوی. که زبیر گفت فقط شما مستحق هستید.
امام به او فرمودند: من در جایگاه خلافت نمی توانم کاری برایت انجام بدهم و او هم در پاسخ گفت: من درخواستی ندارم. که در آخر رابطه شان بخاطر این درخواست ها و زهد امام خراب می شود. "اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا"