حجت الاسلام پناهیان: نشاط از سر یقین به دست می آید

کد خبر: 36661
مراسم شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج مهدی سماواتی در حسینیۀ آیت الله حق شناس برگزار شد

وارثمراسم شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج مهدی سماواتی در حسینیۀ آیت الله حق شناس برگزار شد

در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام پناهیان را می خوانید:

حجت الاسلام پناهیان:

آدم ها در دنیا از هر چیزی که لذت ببرند و مایه فرحشان شود، نسبت به دیگر لذت ها هم دچار حسد می شوند و نمی توانند از دیگر لذت ها نیز به سادگی چشم پوشی کنند و به همین دلیل تنوع طلب هم می شوند.

آدمها لذت های متنوعی را دنبال می کنند تا وقتی که به لذت عبادت برسند. از همه لذت ها خلاص می شوند بدون اینکه از شادی و نشاطشان کم شود. دین داران درجامعه زرنگ تر هستند، هم دنیا را دارند و هم آخرت را. درباره سلامتی چطور فکر می کنیم؟ هر کس سالم تر است خوش به حالش.

درباره نشاط و شادی در قلب هم همین طور است. درباره نشاط همه با هم توافق دارند، نشاط با دین به دست می آید با غیر دین به دست نمی آید. هر کس به نشاط معنوی بیشتری برسد همه از او می پرسند چطور به اینجا رسیده است.

امروزه کسی ایمان را خرافات نمی داند ایمان و معنویت محترم شده است. ولی به اینجا نرسیدیم که تنها راه رسیدن به لذت معنوی و آرامش ایمان است.

برخورداری از نشاط معنوی عمیق فقط یک ضرورت اجتماعی نیست بلکه اگر ما با نشاط نباشیم خدا از دستمان ناراحت می شود و اگر با نشاط عبادت نکنیم خدا از ما ناراحت می شود. اگر به فرزندمان کاری را بگوییم و او با نشاط انجام ندهد دیگر به او نمی گوییم، خدا هم اینجور هست. خداوند از جایی به بعد از بنده اش ناراحت می شود.

بعضی وقت ها پدر و مادر نشاط بر آمده از معنویت ندارند و موجب می شود بچه ها بی دین می شوند، و می گویند ما که نماز خوان بوده ایم چه شد که فرزندمان بی دین شد؟

خداوند فقط به همین مسائل روانی توجه دارد، فرموده اند: کم عبادت کن ولی با نشاط عبادت کن. در حرم اهلبیت علیهم السلام هم گفته اند: تا جایی که نشاط داشتی بمان، زیاد در آنجا نمان. اصلا اسلام نگفته است در عطر زدن خودداری کن حتی در نماز خواندن هم گفته اند مستحب است، عطر زدن در نماز نشاط می آورد. خداوند به این چیزها خیلی بها می دهد.

یکی از بستگان حضرت امام از خاطراتشان نقل می کنند: امام آمده بودند منزل ما، موقع نماز شد و امام فرمودند: عطر دارید؟ ما گفتیم ادکلن داریم و امام گفته بودن بیارین من ببینم، و ایشان خوششان آمده بود.

کسی که در امور دنیاییش کسالت داشته باشد در امور اخروی بدتر است.

نشاط از سر یقین به دست می آید. بهترین ترک کننده هم و غم یقین است.

از طریق یقین انسان به نشاط می رسد، آرامش کف عوامل نشاط است باید بالاتر برویم به نشاط برسیم.

آدم هایی که یقین ندارند نشاطشان را از کجا تامین می کنند؟ آدم ها معتاد نشاط هستند آدم ها نشاطشان را از غفلت و بی خبری تامین می کنند. شاید عرق خوردن هم از این باب ممنوع شده باشد.

قمار به شدت ذهن آدم را درگیر می کند و بهترین وسیله برای غفلت است. این ها نه تنها نشاط کم به انسان می دهند بلکه از طریق غفلت به انسان نشاط می دهند. طرح دین برای رسیدن به نشاط یقین است، یقین به همه عواملی که بسیار مثبت اند.

چرا مردم نشاط از راه غفلت را می پسندند ولی نشاط از سر یقین را نمی پسندند؟ چون اگر شما بخواهید به نشاط از سر یقین برسید باید از یک دالان مخوف عبور کنید، ولی غفلت می گوید من سعی می کنم آن دالان را فراموش کنم. نشاط در اثر غفلت یعنی پاک کردن صورت مسئله.

نشاط، به طور مثال در اثر فکر کردن به مرگ پدید می آید و نشاط از سر فراموش کردن مرگ، نادانی است. کسی که با فراموش کردن یاد مرگ نشاط کسب می کند نشاطش خیلی کم است. یقینیاتی درباره مرگ وجود دارد که هر وقت به یادش بیفتی نشاطی تو را فرا می گیرد.

در روایت آمده است که اگر می خواهی هم و غمت از بین برود زیاد یاد مرگ کن.

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: از هر چه ترسیدی برو داخلش تا برای خودت حلش کنی.

اولش خوف دارد ولی خفیف است. به یقین مثبت برس. از غفلت نباید نشاط گرفت.

یک روایت از اصول کافی نقل شده است که: کسی به نام عقبه به خدمت امام صادق علیه السلام رسید امام به او گفتند: روز قیامت از کسی عملی قبول نمی شود مگر ولایت داشته باشد. بین شما و بین همه سعادت و خوشبختی که می خواهید بهش برسید هیچ فاصله ای نیست مگر مرگ. کسی به نام معلی همراه آن مرد بود و به او می گوید اگر سوالی داری بپرس؟ و او گفت : وقتی نفس به اینجا رسید در لحظه اول آدم چیزی می بیند؟ حضرت فرمود: می بیند.

وقتی کسی شما را دوست دارد چه چیزی را می بیند؟ و حضرت فرمودند: می بیند، این سوال دوازده مرتبه تکرار شد و حضرت همین جواب را فرمودند.

حضرت فرمودند: دوست داری بدانی؟  او جواب داد: دین من شما هستید. حضرت شروع به توضیح با جزئیات کردند. می بیند دو بزرگوار را، یکی پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و یکی علی بن ابیطالب علیه السلام. بعد حضرت توضیح می دهند که چطور می بیند؟ وقتی بخواهد بمیرد پیغمبر صلی الله علیه و آله بالای سرش می نشیند و خم می شود روی صورت این مومن و با او حرف می زند و می گویند: من پیغمبر خدا هستم و بهتر از هر چیزی در دنیا هستم، راضی هستی برویم؟ سپس پیغمبر صلوات الله علیه بلند می شود و امیرالمومنین علیه السلام خم می شود روی صورتش و می گویند: من همان علی هستم که مرا دوست داشتی من الان در خدمت شما هستم.

پرسیدم در قرآن اشاره ای به این مطلب هست؟ و فرمودند: بله

الَّذِينَ ءَامَنُوا و کانوا یَتّقوُن؛ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي­الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي­الْآخِرَةِ " هم در حیات دنیا بشارت دارند و هم در حیات آخرت.

علامه محمد تقی جعفری می گویند: در حجره نشسته بودیم و بچه ها از سر بی مزه گی گفتند: دوست داری حورالعین دنیایی ببینی یا آقا امیرالمومنین علیه السلام را؟ یک بی مزه تر از او گفت: حالا که اینجاییم حورالعین دنیایی، و من گفتم: من الان هم علی بن ابیطالب را می خواهم ببینم. من گریه کنان به اتاقم رفتم و گفتم: چرا اصلا امامم با کسی دیگر مقایسه شده؟ در آخر که گریه هایشان تمام می شود چهره امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام را می بینند. 


حجت الاسلام پناهیان: