حجت الاسلام کرمی:منشاء اختلاف علی(ع)با مخالفان خودی چه بود؟
وارث: مراسم شب بیست و پنجم ماه رمضان با سخنرانی حجت الاسلام مصطفی کرمی و مداحی حاج سعید حدادیان ، کربلایی محمد حسین حدادیان و کربلایی حسین طاهری درهیئت محبان فاطمة الزهرا (س) برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام مصطفی کرمی را می خوانید:
در سیره سیاسی امیرالمومنین علیهالسلام به اینجا رسیدیم که علی علیهالسلام با رفقای 50 ساله خود اختلاف پیدا کرد . منشاء اختلاف چه بود؟
در شب های قدر گفتیم بیشترین تحرکات برای تصدّی منصب در زمان امیرالمومنین علیهالسلام توسط همان کسانی بود که بعد ها با عنوان ناکثین با حضرت زاویه گرفتند و فتنه جمل را پیاده کردند . علی علیهالسلام روز اولی که به خلافت رسیدند به عبدالله بن ابی رافع فرمودند : که موجودی بیت المال چقدر است ؟ گفت فلان مقدار موجودی داریم . حضرت فرمود : سرانه هر نفر چقدر می شود ؟ گفت سه درهم و همین مقدار به صورت مساوی بین مسلمین پخش شود .
بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله اولین باری بود که شیعه جنگ درونی داشت . این که می گوییم روزگار حضرت روز گار فتنه است این نامگذاری از طرف وجود مبارک حضرت و پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد . در فتنه مشکل این جاست که طرف مقابل مسلح به سلاح دین است . گشاده دستی های عثمان باعث شده بود مردم و یاران رسول الله صلی الله علیه و آله مهره هایی سیاسی شوند . آنها وارد معاملات سیاسی شده بودند و از آرمانهایشان دور شده بودند .
قشر مرفهی ایجاد شده بود که این افراد به علت سابق بودن در اسلام نقش مهمی داشتند در تعیین جغرافیای سیاسی . همچون طلحه و زبیر که برای بصره و کوفه به مذاکره نشستند . این دو استانداری با علی علیهالسلام اختلاف پیدا کردند . در اینجا سیره سیاسی حضرت با مخالف خودی به درد ما می خورد .
وقتی دیدند که حضرت استانداری بصره و کوفه را نمی دهد اول قهر سیاسی کردند و پشت حضرت نماز نخواندند در اینجا اول برخورد حضرت مسالمت آمیز بود نماز را خواندند و بعد از نماز در کنار آنها نشستند تا شفاف سازی کنند "لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ " حضرت فرمودند: دلخوریتان را نبینم . گفتند : دلخوریم . فرمودند : ان شاالله از من نیست . گفتند : از شما است . فرمودند : ان شاالله قابل رفع و رجوع باشد . گفتند سه مشکل جدی با نحوه مدیریت شما داریم. حضرت فرمود : می شنوم . گفتند : 1. ما زیر پرچم اسلام زحمت کشیده ایم و ضمن زحمات فراوان در رساندن شما به این کرسی هم زحمت کشیدیم . شما رویه خلیفه دوم را که با حساب ارزشی مالیات را تقسیم می کرد افراد را بر اساس ارزششان روی پست و مقام می گذاشت تعطیل کردید و همه را یکسان کردید . بهره من هم مانند بقیه سه درهم باشد ؟ ابتدای دعوای این ها سر پول بود . اگر عثمان گفت مجاهدین 10000 درهم . مجاهدین بعد از فتح مکه 7000 درهم ، حافظ قرآن 2000 درهم ، زوجات پیامبر صلی الله علیه و آله 12000 درهم ، او عقلش می رسید که ما بیشتر زحمت کشیده ایم تا بیشتر ببریم . دومین مشکل این که آیا ما ارزش این را نداشته ایم که دو استانداری را به ما بسپارید ؟ ما در نظام شایسته سالاری شما از بقیه کمتریم ؟
سومین مشکل این که از روزی که به خلافت رسیده ای با ما مشورتی نکرده ای . حضرت از این مشکل آخر شروع کرد . اینکه مشورت نکرده ام درست است چون محل ابهامی برای مشورت وجود نداشت . حضرت ملاحظه سیاسی کردند و به رویشان نیاورد که برای مشورت صلاحیت ندارید. شما دوستان من هستید و نزدیکان من آن قدر مدیر و مدبر در مملکت هست که خواستم برای زمان مشکلات نزدیک من باشید . در مدینه به حضورتان بیشتر نیاز است . درمورد مسئله مالی قطعا سهم و قدر شما بیشتر است اما مثل این که یادتان رفت برای چه جنگیدید . کدام یک از شما به من برتری دارید در این سبقت . اگر سه درهم به شما دادم خود چیزی برنداشتم .
این سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله است که همه یکسانند و اگر کسی تغییرش داد هدفمند بود این تغییر . برای تخریب چهرۀ معنوی شما این کار را کردند . روز بعد نزد حضرت آمدند و برای سفر حج اجازه گرفتند . در آنجا فردی را که فکر می کرد بعد از عثمان طلحه که هم قبیلۀ او است و پسر عموی او است به خلافت می رسد دیدند . حضرت به ابن عباس فرمود : برای عمره نمی روند برای فتنه می روند . ابن عباس گفت : آقا اگر یقین دارید برای فتنه می روند جلوی ایشان را بگیرید . از یک شخصیت ارزشی و معنوی به عنوان زوجیت پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده کردند . با 10 هزار نیرو با شانتاژ کاری جمعشان کردند . یکی از خصوصیات فتنه این است که نیرو ها نمی دانند برای چه می جنگند .
کد انحرافی به مردم دادند که خلیفه توبه کرده بود و دمش محترم بوده است . فرزند خواهر عایشه که عبدالله بن زبیر می شود روی ذهن عایشه کار کرد که من ام المومنین هستم و یکی از فرزندانم را کشته اند و ا گر انتقام نگیرید و قصاص نشود قیامت جلوی همۀ شما را می گیرم . این آیه را هم خواندند "وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا" البته این نیرو ها خود حماقت داشتند . می دیدند سر امام جماعت بودن دعوا دارند و بر سر تقدم و تاخر دعوا می کنند .