درد دل یک شاعر / دارند کربلای تو تحریف میکنند
وارث:
جمعی قلم به دست ولی بی مطالعه
دارند کربلای تو تحریف میکنند
بی نور معرفت به هنر تکیه کرده اند
ازدید خویش راه تو تعریف میکنند
دارند با کمال جهالت که داشتند
اوصاف راه عشق به تحریر میکشند
باعینک نگاه به یک چهره ای قشنگ
انوار اهل بیت به تصویر میکشند
آن چهره ای که دیدن آن حاجت همه است
حتی تصورش شده خواب و خیال ما
حالا شبیه پوستر سینما شده
گردیده دست به دست میان موبایلها
هشدار میدهیم به درویش و هرغنی
راه حسین ریشه ی هر اعتقاد ماست
اسرار خلقت است نهفته در این قیام
راه رسیدن به خدا راه کربلاست
درقلب اهل بیت که نه یک صحابه هم
عشق مجاز راه ورودی نداشته
ام وهب که تازه مسلمان شده ببین
روی تعلق پسرش پا گذاشته
آیا برای جلب توجه به کار خویش
بی حرمتی به گفته ی تاریخ لازم است
قدری مرور کن سر فرصت به نقشها
این سن و سال اصغروعباس و قاسم است
بااحتیاط باید از این کوچه ها گذشت
شاید کمی شمیم محبت به مارسید
معصوم گفته تا که نمیرند عاشقان
دستی زغیب پرده بر این ماجرا کشید
این چهارپاره ای که کمی دردنامه شد
با گفته ی امام زمان میکنم تمام
صبح و غروب گریه کنم یاد کربلا
تا روز رستخیز حسین روز انتقام
شاعر: قاسم نعمتی