انتظار چيست؟

کد خبر: 37146
چطور می‌‏شود در رختخواب منتظر بود؟! انتظار به این است که آماده باشم و همه کارهای مزبور را انجام داده و منتظر ایستاده باشم تا به مجرد آن‌که آمدید سفر را آغاز کنیم.
وارث : در تاریخ شیعه، امام مهدی‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌ سه نقش تاریخی داشته است:


اول: انتظار به معنای امید


شیعه دوران پر ستم و دشواری را پشت سر گذاشته است. از اجدادتان بپرسید! حتی مجالس حسینی را نیز پنهانی برگزار می‌‏کردند و همواره نگران آزار و اذیت حاکمان و نظارت آنان بودند. اگر امید گشایش وجود نداشت، طایفه ما در اثر فشار سنگینی که بر او وارد می‌‏شد، از بین می‌‏رفت؛ چراکه انسان هنگام ناامیدی از پا در می ‏آید و تسلیم می‌‏شود و بسیاری از مردم سقوط کرده ‏اند و از پا در آمده ‏اند.


اندیشه مهدویت همواره به مردم می‌‏گفت: روز نجات و رهایی وجود دارد، حتی اگر از عمر جهان یک روز بیشتر نمانده باشد. این نگرش در ما امید به‌وجود آورد و در اثر آن ـ به رغم وجود ستم‏های فراوان ـ از پا در نیامدیم و ستمدیدگان جهان نیز از پا در نیامدند.


دوم: آمادگی، یعنی انتظار و آمادگی


اگر شما بگویید ساعت دو منتظر تو هستیم تا به سفر برویم، سپس ساعت دو بیایید و ببینید من هنوز در رختخواب هستم و می‌‏خواهم به حمام بروم و لباس بپوشم و... در این صورت روشن می‌‏شود که من منتظر شما نبوده‏ام، چطور می‌‏شود در رختخواب منتظر بود؟! انتظار به این است که آماده باشم و همه کارهای مزبور را انجام داده و منتظر ایستاده باشم تا به مجرد آن‌که آمدید سفر را آغاز کنیم. 


آمادگی پدران ما در طول تاریخ معنایش همین انتظار است. پدران ما آماده بوده‏ اند. به یاد دارم وقتی کودک بودم، در خراسان روزی به انبار خانه رفتم و شمشیر بزرگی دیدم. از پدرم که یک روحانی بود، پرسیدم این چیست؟ گفت: شمشیری است تا وقتی ندا داده شد به آن پاسخ گویم. او آماده بود.



این میراث هر فردی است که می‌‏خواهد آماده باشد، باید آموزش دیده و آماده و قوی و مجهز باشیم. بنابراین انتظار نقش آماده‏ سازی و تمرین روحی و فکری و جسمی و نظامی دارد.


سوم: نقش فقهی امام


فقها می‌‏گویند: وقتی در مسئله‌ای اجماع وجود داشته باشد، آن مسئله ثابت می‌‏شود و جزو امور مسلم در می‌‏آید. بنابراین، اگر امت منحرف شود یا اشتباه کند، امام نظری مخالف با رأی اکثریت می‌‏دهد و از این راه از تحقق اجماع بر یک مسئله اشتباه جلوگیری می‌‏کند.


این بحث مفصلی است که آن‌را [قاعده لطف] می‌‏نامند. یعنی امامی که غایب است شریعت را از انحراف حفظ می‌‏کند.


عقیده ‌مهدویت، مؤ‌منان ‌را واداشته‌ است ‌تا همواره‌ در آمادگی‌ کامل به‌سر برند. ما به ‌انتظار ایمان ‌داریم. انتظار چیست؟ انتظار به معنای ‌آمادگی ‌است. اگر اکنون ‌شما با ‌کسی قراری‌ داشته ‌باشید و موعد شما ساعت نُه ‌صبح ‌باشد، و به ‌خانه‌اش‌ بروید و ببینید که ‌وی ‌هنوز روی ‌تختش ‌دراز کشیده ‌و برنخاسته ‌است‌ و لباسش ‌را نپوشیده ‌و آماده ‌بیرون ‌رفتن ‌نشده‌ است، آیا چنین ‌شخصی ‌می‌تواند بگوید که‌ من ‌منتظر شما بودم؟ این‌ انتظار نیست. انتظار یعنی‌ این‌که ‌شخص ‌در لحظه ‌مشخص ‌آماده ‌باشد و نه‌ این‌که شما در را بزنید تا او آماده ‌شود.


این‌ مفهوم‌ درست ‌انتظار است. در ادعیه‌ای ‌که‌ درباره حضرت ‌مهدی‌‌ علیه‌السلام‌ ‌وارد شده ‌و از جمله ‌در دعای ‌عهد این ‌امر واضح ‌و روشن ‌است، چندان‌ که ‌گویی ‌ایشان ‌شمشیرشان ‌را کشیده ‌است. شخص ‌منتظر باید آماده‌ خروج‌ باشد. به ‌یاد می‌آورم ‌که ‌در زمان ‌کودکی‌ام ‌در شهر مشهد خراسان ‌ساکن‌ بودیم. پدرم‌ که‌ از علمای ‌بزرگ‌ بود، شمشیری ‌بلند داشت ‌که‌ در صندوق ‌نگه‌داری ‌می‌کرد. در آن ‌زمان ‌کلاشینکف ‌وجود نداشت. اکنون ‌باید کلاشینکف ‌داشته ‌باشیم. کسی ‌که ‌آن‌ صندوق ‌مخصوص ‌نگه‌داری ‌شمشیر را به ‌پدرم‌ اهدا کرد، عالمی ‌زاهد و تقوا پیشه بود. مؤ‌منان‌ همواره ‌آماده ‌قیام ‌بوده‌اند. مفهوم ‌انتظار همین ‌است، نه‌ آن‌که‌ ما کاری‌ نکنیم و منتظر بمانیم ‌تا امام ‌زمان ‌بیاید و همه‌ چیز را اصلاح‌ کند. این‌ انتظار نیست. چنین ‌فهمی ‌از انتظار همانند تحریفی ‌است ‌که‌ در مفاهیم ‌اسلامی ‌دیگر رخ داده‌ است. عقیده مهدویت ‌مبتنی ‌بر امید و آمادگی ‌است. عقیده درست ‌مهدویت ‌این ‌است ‌و شک ‌نیست‌ که ‌این عقیده ‌خدمت ‌فراوانی کرده‌ و امروز هم ‌اگر ما مفهوم‌ مهدویت را در درون‌ خود تصحیح‌ کنیم، خدمات ‌فراوانی‌ خواهد کرد.


اما مسئله ‌عمر امام ‌زمان‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌، مسئله‌ای ‌علمی ‌است ‌و تفسیر شده‌ است. در چند جمله ‌به ‌اختصار به ‌آن ‌می‌پردازم ‌تا از مسیر کلی ‌بحث ‌خارج ‌نشوم. در حقیقت ‌این‌که ‌انسان ‌در این ‌دوره معین ‌زمانی ‌و مثلاً‌ در پنجاه ‌سالگی ‌یا هفتاد سالگی ‌و یا نود سالگی ‌می‌میرد، مرگش‌ غیرطبیعی ‌است. مرگ ‌در چنین ‌مرحله‌هایی ‌از عمر یا ناشی ‌از میکروب‌هاست‌ و یا ناشی ‌از سوءتغذیه ‌و یا ناشی ‌از قدرت نداشتن ‌بر تولید یاخته‌های‌ جوان. این‌ها اسباب ‌مرگ ‌است ‌و گاه ‌هم ‌مرگ‌ ناشی ‌از حوادث ‌ناگهانی ‌است. پس ‌هرگاه ‌پیشرفت ‌علمی ‌انسان ‌به‌ جایی ‌برسد که بتواند بر میکروب‌ها و عوامل‌ پیری ‌یاخته‌ها و حوادث‌ و سوءتغذیه ‌غلبه ‌کند، بیش‌ از این‌ عمر خواهد کرد و به‌ تعبیر فلسفی‌ حکم ‌امثال ‌در آن‌چه ‌روا و نارواست ‌برابر است. یعنی ‌انسانی‌ که ‌ممکن ‌است ‌در چهل ‌یا پنجاه ‌و یا شصت ‌و یا نود سالگی ‌بمیرد، امکان ‌دارد در صد یا دویست‌ یا سیصد و چهارصد و یا هزار سالگی‌ بمیرد. این‌ مسئله ‌یعنی‌ امکان‌ پیشرفت ‌انسان ‌مفهومی ‌بدیهی ‌است ‌و تلاش‌های‌ گسترده‌ای ‌در مجامع‌ علمی ‌جهانی ‌در این ‌باب‌ به راه ‌افتاده ‌است. صدها تن ‌از دانشمندان مطالعات‌ خود را روی ‌چگونگی‌ طولانی ‌کردن عمر انسان ‌متمرکز کرده‌اند.


به ‌این ‌ترتیب، ‌درمی‌یابیم‌ که ‌انسان ‌با طبع‌ خویش ‌احساس ‌می‌کند و دانشمندان ‌نیز به ‌این ‌نکته‌ پی‌ برده‌اند که ‌نباید انسان ‌در این‌ دوره‌ معین ‌کنونی‌ که‌ ما می‌میریم، بمیرد. به‌‌صورت ‌تجربی ‌نیز ما در میان ‌انسان‌ها ‌افراد فراوانی می‌یابیم ‌که‌ عمری‌ طولانی ‌داشته‌اند. برخی‌حیوانات‌ هم‌ هزار سال و بیشتر عمر می‌کنند؛ برخی ‌درختان ‌هم ‌عمرشان‌ به ‌بیش ‌از هزار سال‌ می‌رسد. نگویید که‌ میان ‌انسان ‌و حیوان و درخت ‌تفاوت ‌هست. سبب ‌طول ‌عمر یک‌ چیز است. یعنی ‌انسان در مقام موجود زنده، با ماشین متفاوت است. بافت ‌ماشین ثابت ‌است ‌و تجدیدناپذیر ‌و مستهلک می‌شود و تمام ‌می‌شود. اما سلول‌های ‌انسان ‌دائماً ‌در حال‌ تغییر است. هر سلول‌ من‌ رشد می‌کند و می‌زاید و خودش ‌به‌ تدریج ‌از بین ‌می‌رود. سلول‌های ‌بدن ‌من ‌و شما بارها تغییر می‌کنند. انسان ‌موجودی ‌ثابت ‌نیست‌ بلکه ‌دائماً ‌در حال ‌تغییر است.


یک ‌سلول ‌به ‌سلول‌ دیگر تبدیل ‌می‌شود و آن‌ سلول دوم‌ به ‌سلول ‌سوم ‌و چهارم ‌و... پس ‌هرگاه ‌علم ‌بتواند برای ‌انسان وضعیت ‌حیاتی فراهم ‌کند، سلول‌ها دیگر پیر نشود و تحت ‌تأثیر میکروب‌ها قرار نگیرد و حوادث ‌نیز در او کارگر نیفتد، و انسان‌ می‌تواند ‌مدتی‌ طولانی‌ زندگی ‌کند. سلول‌های حیوان ‌و درخت ‌نیز متعدد و متغیر است.


قرآن‌ کریم‌ در ذکر زندگی نوح‌‌ علیه‌السلام‌ تصریح‌ می‌کند که ‌وی ‌پیش ‌از طوفان 9۵0 ‌سال دعوت کرده ‌است. کسی ‌که به‌ قرآن ‌ایمان‌ دارد، طبعاً ‌امکان‌ چنین‌ چیزی‌ را تصدیق‌ و باور می‌کند و آن‌جا که ‌داستان‌ یونس ‌به ‌میان ‌می‌آید، چنین‌ آمده ‌است: «فلولا أنَّه ‌کان ‌من ‌المسبحین. للبث ‌فی ‌بطنه إلی‌ یوم ‌یبعثون»


از این‌رو می‌توانیم ‌تأکید کنیم‌ که‌ عمر انسان ‌ممکن است بسیار بیش ‌از این ‌مقدار کنونی ‌باشد. آمارهای‌ منتشر شده ‌مؤ‌سسات ‌جهانی ‌نیز می‌گوید که ‌میانگین‌ عمر انسان‌های ‌امروزی در مقایسه با ‌ده‌‌، پانزده ‌سال ‌گذشته، ‌افزایش یافته ‌است.



اکنون ‌میانگین ‌عمر انسان ‌ده، ‌پانزده ‌سال‌ بیش ‌از گذشته ‌است. این ‌بحث‌ سری ‌دراز دارد و من ‌تنها به ‌رئوس ‌برخی ‌مباحث ‌اشاره‌ کردم‌ تا ان‌شاءالله ‌در فرصتی‌ دیگر درباره ‌آن ‌سخن ‌بگویم.»


مسیرة الامام موسی صدر، ج2، ص496 و  ج۱۱، ص ۲۳۳-236

  /م.ی216