حجت الاسلام ربیعی: بندگی کن تا به یقین برسی

کد خبر: 37577
جلسه هفتگی هیئت ماءالفرات با سخنرانی حجت الاسلام یوسف ربیعی و با مداحی کربلایی صادق رجب و کربلایی، حسین طلایی و برادر باباخوانی در حسینیه سیدالشهدا علیه السلام برگزار شد.

وارث: جلسه هفتگی هیئت ماءالفرات با سخنرانی حجت الاسلام یوسف ربیعی و با مداحی کربلایی صادق رجب و کربلایی حسین طلایی و برادر باباخوانی در حسینیه سیدالشهدا علیه السلام برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام یوسف ربیعی را می خوانید:

حجت الاسلام ربیعی: بندگی کن تا به یقین برسی

در خطبۀ متقین به این جا رسیدیم که "وقفوا اسماءهم علی العلم النافع لهم نزلت انفسهم منهم فی البلاء کالتی فی الرخاء". وقتی متقین در آرامش اند، تمأنینۀ نفسی ای دارند که دقیقاً عین همین آرامش را در هنگام بلاء دارند. حال این سوال پیش می آید که انسان های متقی چگونه در بلاء و آسایش تمأنینۀ نفسانی دارند؟ این به یک ریاضت علمی برمی گردد که به همراه ریاضت عملی به این متقین یقینی می دهد که انسان به این نتیجه می رسد که "لاموثر فی الوجود الا الله". هیچ کس در عالم جز خدا تاثیرگذار نیست. بعد که به این نتیجه رسیدیم باید طبق آن عمل کنیم. "فاعبد ربکیاتیک الیقین". بندگی کن تا به یقین برسی.

وقتی ایمان بالا رود و طبق آن عمل شود، نور آن عمل به ایمانت اضافه می شود تا این که به یقین می رسد. امیرالمومنین علیه السلام می فرمود: "لو کشف الغطاء مازددت یقینا" اگر همۀ پرده ها بیفتد، هیچ به یقین علی اضافه نمی شود. یعنی پرده هم بیفتد اتفاقی نمی افتد چون من می دانستم چه خبر است. فقط از امیرالمومنین علیه السلام همچین چیزی برمی آید. ولی به هرحال این راه راهی است که باید طی شود. وقتی طی شد، به خدایی می رسیم که او حکیم است. مگر می شود زندگی مرا به هم ریخته آفریده باشدخدای دانه هایانار

در بلا هم می کشم لذات او / مات اویم مات اویم مات او

اگر کسی متوجه شد که خداوند حکیم و مدبر و علیم است و همه کارهایش روی حساب و کتاب است، هیچ وقت از او شکایت نمی کند. درواقع در آسایش و بلاء آرامش دارد.

در ادامه خطبه می فرماید: "عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم". خالق در نظرشان عظیم و غیرخالق در نظرشان صغیر شده است. کسی را غیر از خدا اکبر نمی دانند. هرکس به جملۀ اول نماز که می گوید، الله اکبر، اعتقاد داشته باشد، یعنی خدا بزرگ تر از آن است که وصف شود، متوجه می شود که هیچ قدرتی بالاتر از او نیست. باید تدبیر هم بکنیم. بالاترین تدبیر این است که تدبیرمان را به دست خدا بسپاریم. هرکسی غیر از غیر خدا را کوچک بدانیم.

تخریب قبور ائمۀ بقیع علیهم السلام من را یاد یک روضه می اندازد. حضرت علی علیه السلام در قصۀ حضرت فاطمه سلام الله علیها مامور به صبر بود. قبل از این که نامردان به داخل خانه بیایند کسی دست امام علی علیه السلام را نبسته بود. چیزی که دست ایشان را بسته بود، امر رسول خدا صلی الله بود. ایشان فرموده بودند صبر کنید. با آن همه بلایی که بر حضرت آمد، ایشان دست به شمشیر نبردند. امیرالمومنین علیه السلام تنها در یک جا مامور به صبر نبودند و ذوالفقار گرفتند و لباس رزم پوشیدند.

آنجا که ملعون برای سیاسی کاری گفت ما رئیس حکومت شده ایم، آنوقت تنها دختر پیامبر نه قبرش معلوم است و نه ما بر او نماز خواندیم. پس ملعونین گفتند ما به قبرستان بقیع می رویم و قبرها را می کنیم و حضرت را پیدا می کنیم و بر ایشان نماز می خوانیم و دوباره ایشان را خودمان دفن می کنیم. امیرالمومنین علیه السلام تا این جمله را شنیدند ذوالفقار به دست گرفتند و لباس رزم پوشیدند و به بقیع رفتند و گفتند اگر یک سنگ جابه جا کنید، هیچ یک از شما را زنده نمی گذارم.

حال شیعه زنده است و هشتاد سال است که قبرستان بقیع خراب است. انسان وقتی شهدای مدافع حرم را می بیند، حظ می کند. مادر یکی از آنها تعریف می کرد که از پسرش پرسید چرا می خواهی به سوریه بروی؟ گفت مادر دیگر نمیگذارم زینب را به اسارت ببرند. کاش اینها موقع تخریب قبرستان بودند...اگر بودند قطعاً اجازۀ تخریب نمی دادند.


/1102101306


شیخ یوسف ربیعی: بندگی کن تا به یقین برسی