حجت الاسلام تقوی : آدمی که حریص است به ذلت افتاده است

کد خبر: 37768
مراسم ایام شهادت حضرت عبدالعظیم و حضرت حمزه (ع) در هیئت الزهرا (س) با سخنرانی حجت الاسلام تقوی و مداحی مداحان حاج علی آئینه چی ، حاج محسن عرب خالقی برگزار شد

وارث: مراسم ایام شهادت حضرت عبدالعظیم و حضرت حمزه (ع) در هیئت الزهرا (س) با سخنرانی حجت الاسلام تقوی و مداحی مداحان حاج علی آئینه چی ، حاج محسن عرب خالقی برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام تقوی را می خوانید:

حجت الاسلام تقوی : آدمی که حریص است به ذلت افتاده است

بحث آداب و آفات خوشبختی را ادامه می دهیم. ما هیچوقت کسی را نمی بینیم که بگوید به دنبال بدبختی است، حتی کسانی که دنبال خلاف هستند سعادت را در آن کار می بینند. آیا هر کس که ادعا می کند به دنبال خوشبختی است درست می گوید؟ امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه در خطبه 41 در دعاها و خواسته هایشان این گونه می فرمایند: "نسأل الله منازل الشهداء و معايشه السّعداء و مرافقه الانبياء" خدایا علی از چیزهایی که از تو می خواهد یکی این است که او را در درجه شهدا قرار بدهی، زندگی خوشبخت ها را هم از آن علی کن.

سوال این است که آدم چه کار کند خوشبخت است؟ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی به گوشه ای از این خوشبختی اشاره کرده است: علامت سعادت و خوشبختی 5 چیز ممکن است باشد: رفقای خوب، همسر کسی که موافق با اوست، اولاد صالحی که کمک پدر و مادر هستند، مرد روزی و مخارج زندگیش را در هر جایی که زندگی می کند دربیاورد، مورد آخر هم حب آل محمد صلی الله علیه و آله است. در زیارت جامعه خوانده ایم سعد من والاکم.

سوال این است که اگر کسی این پنج مورد را به غیر از مورد پنجم را داشت بدبخت است؟ موارد دیگر اگر باشند از عوامل خوشبختی بیرونی هستند و برای زندگی بهتر کمک کننده هستند ولی اگر عوامل خوشبختی درونی نباشد به خوشبختی نمی رسیم.

اولین چیزی که بشر برای خوشبختی به آن احتیاج دارد قناعت است. باید زندگی و خودمان را بر محور قناعت بگذاریم. تعریف قناعت استفاده کردن از امکانات موجود با رضایت و چشم نداشتن به نداشته هاست. یعنی هر کسی در زندگی منابعی برای استفاده کردن دارد، از آنها استفاده کنیم و آنهایی را که نداریم برایمان مهم نباشد. اگر کسی اینجور باشد، در زندگی خوش است. قناعت نه اینکه کم بخور یعنی آنچه که داری را استفاده کن. قانع باشی شاکری، شاکر که باشی ما زیادش می کنیم ولی اگر حرص بزنی ذلیل می شوی. مردم او را دوست ندارند، خدا هم او را دوست ندارد.

کسی خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله عملی به من یاد بدهید که هم خدا و هم مردم مرا دوست داشته باشند و هم رزقم زیاد شود و هم تنم سالم شود و هم عمرم زیاد شود و هم با شما در قیامت محشور شوم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: یک کار و شش اثر؟ دلت می خواهد خدا دوستت داشته باشد، تقوا داشته باش. مثلا فکر کن خداوند در همه جا برایت دوربین گذاشته است. تقوا یعنی در هر شرایطی خدا تو را می بیند، اگر می خواهی مالت زیاد شود حقوق واجبه را پرداخت کن، اگر می خواهی تنت سالم باشد و مریض نشوی هر روز صدقه بگذار. می خواهی عمرت زیاد شود صله رحم کن. اگر می خواهی با من محشور شوی سجده طولانی داشته باش. فرمودند می خواهی مردم دوستت داشته باشند به مردم خدمت کن و از آنها توقعی هم نداشته باش. آدم قانع از هیچکس توقعی ندارد.

هارون عباسی لعنت الله علیه از بچگی رفیقی به نام عمرو بن عبید داشت وقتی به خلافت رسید گفت من رفیقی داشتم که سی سال است او را ندیده ام، کجاست؟ رفتند دیدند در روستایی با گله و گوسفندانش سزش به کار خودش است، به او گفتند بیا هارون تو را کار دارد. گفت: مگر آدرس من را بلد نیستید بیایید اینجا. هارون که شنید به دنبال او رفت و گفت چرا نیامدی؟ او گفت: بخاطر اینکه از تو چیزی نمی خواهم. آدم قانع عزیز است. هارون گفت ما که تا اینجا آمده ایم از ما چیزی بخواه. او گفت: خواسته من این است که دیگر اینجا پیدایت نشود. عزت یکی از راه های خوشبختی است. محتاج نیست که دستش را جلوی کسی دراز کند.

آدمی که حریص است به ذلت افتاده است. خوش به حال کسی که از داشته های خودش استفاده می کند و چشمی به اموال دیگران ندارد. توسعه و تلاش خوب است ولی نه به قیمت اینکه به ذلت بیفتی.

روزی هارون ملعون گفت: کسی هست از پیغمبر روایت شنیده باشد و زنده باشد؟ در زمانی این را گفت که 160 سال فاصله با پیامبر وجود داشت. گفتند یک نفری هست که خیلی پیر است. رفتند او را در زنبیل گذاشتند و آوردند. به او گفت: تو پیغمبر را دیدی؟ او گفت: من سنم خیلی کم بود یک بار یا دو بار او را دیدم. هارون گفت: از او روایتی شنیده ای؟ گفت: یکی یا دو روایت شنیده ام. هارون گفت: می خواهم یک فاصله بین من و پیامبر باشد. آن پیرمرد گفت: پیغمبر فرموده آدمیزاد همین که سنش زیاد می شود دو چیز در او قوی می شود: حرص و آرزوهای دراز.

داشته هایش را انبار کرده و هیچ استفاده ای نمی کند. هارون گفت چون با یک فاصله از پیامبر حدیث شنیده ایم به تو یک کیسه طلا می دهیم. او را در زنبیل گذاشتند و آمدند که ببرند گفت: دست نگه دارید با هارون کار دارم. وقتی او را برگرداندند گفت: می خواستم ببینم طلایی که بهم دادی برای همین دفعه است یا هر سال که بیایم بهم می دهی؟ هارون خندید و گفت پیغمبر صلی الله علیه و آله درست گفت. وقتی او را رساندند و برگشتند کیسه طلا هم در دستشان بود گفتند تا به خانه اش رسید مرد. آدمی که قانع است خوشبخت و سعادت مند است. آن که اثر گذار است در درون ماست.

شخصی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: عملی به من یاد بدهید که در بهشت با شما محشور شوم. پیامبر صلی الله علیه و آله با تاملی فرمودند: اگر که من از شما چیزی بخواهم عمل می کنید و تعهد می دهید؟ گفت: بله. پیامبر صلوات الله علیه فرمودند: از کسی چیزی نخواهید. (بیشتر از نیاز منظور است.)

کسی در مدینه وضعش خیلی خراب بود، زنش به او گفت برو از پیامبر بخواه. آن شخص به مسجد رفت و دید پیامبر صلوات الله علیه می فرمایند: هر کس چیزی از ما بخواهد ما به او می دهیم و هر کس استغناء نفس داشته باشد خدا او را بی نیاز می کند. آن شخص رفت از کسی تیشه ای گرفت، رفت بیابان هیزم کند و آورد و فروخت و مالی را بدست آورد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و دید حضرت تا او را دیدند دوباره همان روایت را خواندند و فرمودند: هر کسی چیزی از ما بخواهد به او می دهیم ولی هر کس استغناء داشته باشد خدا بی نیازش می کند. حتی اگر پیش پیامبر و ائمه هم اظهار نکنیم خوب است. نمیگه اظهار نکن، می گوید بهتر است.

 /1102101304

حجت الاسلام تقوی : آدمی که حریص است به ذلت افتاده است