شوخی مادر شیخ انصاری (ره) با فرزندش

کد خبر: 38288
زحماتی که پدر و مادر برای انسان می کشند، هیچ‌گاه قابل جبران نیست و فرزندان باید تلاش کنند تا حرمت آنها را حفظ کنند و با سخن و اخلاق نیکو مقدار ناچیزی از زحمات بی دریغ آنان را جبران کنند.
وارث: خداوند متعال در قرآن می فرماید:

وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا اسراء/23

با پدر و مادر خود به نیکی سخن بگو

حکایت؛ عادت شیخ انصاری این بود که در بازگشت از جلسه تدریس، نزد مادر می آمد و برای دلجویی از آن پیرزن با وی گفتگو می کرد، و از اوضاع زندگی مردم می پرسید.

مقداری مزاح می کرد تا مادر را می خنداند سپس به اطاق مطالعه و عبادت می رفت.

روزی شیخ به مادر گفت: دوران کودکی ام را به یاد داری که مشغول علوم مقدماتی بودم و مرا برای انجام دادن کارهای منزل به این سو و آن سو می فرستادی؛ ولی من پس از فراغت از درس و مباحثه آنها را آنجام می دادم و به منزل می آمدم و شما خشمگین می شدی و می گفتی:  اجاقم کور است؟اکنون هم اجاقت کور است؟

 مادر از روی مزاح گفت: بله! الان هم، همانطور است؛ زیرا آن وقت، به کارهای منزل نمی رسیدی و اکنون هم که به مقامی رسیده ای به سبب احتیاط زیادی که در صرف وجوه شرعی می کنی، ما را تحت فشار قرار داده ای! 1

گــر از عــهــد خــردیـت یــاد آمــدی                                که بیچاره بودی در آغوش من

نکردی در این روز بر من جفا                                     که تو شیر مردی و من پیرزن 2

1.       با اقتباس و ویراست از کتاب  روزنه هایی از عالم غیب

2.       سعدی

/110 20 01 307