حجت الاسلام آقا میر: احیا کننده مکتب تشیع امام صادق (ع) است
امام صادق علیه السلام معروف به شیخ الائمه هستند. بین ائمه بیشترین سنی که امامان زندگی می کنند را شیخ الائمه می گویند.
امام صادق علیه السلام در زندگی خود با پنج خلیفه بنی امیه و دو خلیفه بنی عباس هم عصر بودند. که با اعتراض مسلمانان کیفیت حکومتی این حکومت از بین می رود و مرگ آخرین خلیفه مروان ابن حمار که به صورت خیلی عجیبی بوده به اتمام این حکومت پایان می دهد. بخاطر اعتراضات خیلی سست شده بودند و اعتبارات زمان معاویه را نداشتند. در جنگی که با بنی عباس داشتند مروان بن حمار گویا بروی اسب بوده است و برای قضا حاجت از اسب می آید پایین و اسب رم می کند و خیلی راحت و ساده به درک واصل می شود. بعد از آن شخصی به نام ابوالعباس احمد سفاح (ابن العباس به سیاه جامگان معروف بودند. جامه هایشان سیاه بوده برای خونخواهی امام حسین علیه السلام و چون عزادار امام حسین علیه السلام بودند) منصور دوانیقی برادر ابوالعباس احمد سفاح بود. قبل از اینکه به حکومت برسد در شهرها می رفت و ذکر مصیبت را می خواند که بعد از آن می شود دشمن اهل بیت علیهم السلام. بهر حال ابوالعباس احمد سفاح طبق پیشگویی های امام علی علیه السلام در نهج البلاغه درباره اولین خلیفه عباسی اینطور می گویند: اولین خلیفه عباسی مهربانترین آنان است اما شخصی به نام منصور دوانیقی (ابوجعفر) حاکم که می شود ( از این جهت می گفتند منصور دوانیقی که جمع دانیق است و به معنی خسیس چون آدم خسیسی بوده به او می گفتند دوانیقی) وقتی به حکومت می رسد از یاد می برد که چگونه به حکومت رسید. چون قرار بوده است که خود امام صادق علیه السلام به حکومت برسند و حتی علوی ها و عباسی ها نزد امام صادق علیه السلام رفتند و از ایشان خواستند که حکومت را به دست بگیرند. ایشان قبول نکردند و پیشنهادی که بود را به آتش کشیدند و خلافت به همین ابن العباس رسید و اینان دشمن اهل بیت علیهم السلام شدند و 6 تن از امامان شیعه در زمان خفت و ننگین بنی العباس شهید شدند.
جنایات بنی العباس از بنی امیه بیشتر نباشد کمتر نیست. امام صادق علیه السلام یک نهضت علمی را شروع کردند. یعنی بحث رشادت و شهادت و قیام به سیف را کنار گذاشتند. چون بعد از امام حسین علیه السلام دو فرزند به نام زید و یحیی قیام با شمشیر کردند و شکست خوردند. این شیعیان زیدیه که می شنوید تابعین زید و یحیی هستند. امام صادق علیه السلام یک نهضت علمی را شروع کردند و مدرسه بزرگی در مدینه یعنی محل درسی صبح و شام تاسیس کرد تا در فرصتی که داشتند 4000 شاگرد تربیت کردند. تمام علما و ائمه اهل سنت مانند احمد ابن حنبل، مالک ابن انس، ابو حنیفه(محمد ابن نعمان) و امام شافعی از شاگردان امام صادق علیه السلام بودند که از ایشان روایات نقل می کنند.
در کتب ما 6060 روایت نقل شده است که 8000 آن برای امام صادق علیه السلام است و یک تعدادی برای امام باقر علیه السلام و بقیه آن برای دیگر ائمه است. به حضرت می گویند: موسس شیعه، موسس مذهب جعفری. چرا می گویند؟ بخاطر این نهضت علمی است. خفقان هایی که بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله ایجاد شد و جنایاتی که بنی امیه برای محروم کردن مردم از اهل بیت علیهم السلام ایجاد کرد مردم نتوانستند از علوم اهل بیت سلام الله علیه استفاده کنند. امام صادق علیه السلام از این فرصت استفاده کردند و احیای مکتب جعفری را داشتند. موسس مکتب جعفری در حقیقت پیامبر صلی الله علیه و امام علی علیه السلام است.
ابوبصیر یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام است. (ابوبصیر نابینا بوده است اما چون دلش روشن بوده به ابوبصیر معروف می شود) در یک روایتی می گوید: من به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم در مکانی که ایشان بودند و به ایشان تبریک بگویم آقا تشریف نداشتند و وقتی آمدند حضرت فرمودند: من تعجب می کنم کنیزی داشتم که کار خطایی کرده است و الان فرار کرده است. نمی دانم کجاست و مردم می گویند که من همه علوم را می دانم در حالیکه نمی دانم آن کنیزم در کجاست. من توان دانستن همه علوم را ندارم. ابوبصیر می گوید: که من نشستم تا همه رفتند و گفتم آقا مطالبی را گفتید که من تعجب کردم و این از شما به دور بود و چیزی که من از شما این نیست. اینکه بگویید من نمی دانم نیست حضرت فرمودند: ابوبصیر قرآن را که خوانده ای. این آیه "عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ" را شنیده ای؟ جریان این است که آصف ابن برخیا وزیر حضرت سلیمان علیه السلام بود. وقتی هدهد آمد و گفت که خانومی هست در یک سرزمین که مشرک است. حضرت فرمود: باید برویم و او را موحد کنیم. یکی از جنیان گفت: من می روم و او را می آورم آصف که علم این کار داشت گفت: به محض اینکه چشم برهم بزنی من تخت او را می آورم اینجا. که همین هم شد. آصف ابن برخیا بخشی از علم کتاب نزدش بود و آیا این آیه را خوانده ای؟"وَ يَقُولُ الَّذينَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفي بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ" کسانی که کافر شدند به پیامبر صلی الله علیه می گویند تو پیامبر خدا نیستی و پیامبر صلوات الله علیه می فرمایند: برای من کافی است که خداوند شاهد باشد. حضرت می فرمایند ما کسانی هستیم که می دانیم همه چیز را و همه چیز برای ما مشهود است. در نزد امامان سه چیز وجود دارد. به طور اختصاصی اول علم لدنی؛ علمی که با علم پیامبر صلی الله علیه و آله یک سنخ است "ومَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى" به همه علوم اشرافیت دارند قدرت لدنی یک قدرت فوق العاد ای است چون وصل به قدرت خداوند است و خداوند قدرت خود را در اختیار اینان گذاشته است خداوند عصمت را به اینان داده است. این صحبتی که درباره کنیز شد از تقیه ای است که باید می شد "التَّقِیَّةَ مِنْ دِینِی وَدِینِ آبَائِی " اگر ائمه تقیه نکنند خون شیعیانشان تلف می شود و خودشان در خطر می افتند.
این تشیعی که الان به این صورت داریم از امام صادق علیه السلام داریم. دلیل اینکه الان در این حالت هستیم بخاطر معرفی امام صادق علیه السلام است. یکی از چیزهایی که وجود دارد سجده بر تراب است که عین توحید است و اهل سنت از آن خبر ندارند و الان شده است یکی از شبهات شیعه و یه عنوان علامت شرک تلقی می شود.
/1102101303