حجت الاسلام ریاضت : چگونه محبوب اهل بیت (ع) شویم؟
وارث:جلسه هفتگی هیئت عبدالله بن الحسن (ع) با سخنرانی حجت الاسلام ریاضت و مداحی کربلایی حنیف طاهری و کربلایی محسن جعفری فرد برگزار شد.
![حجت الاسلام ریاضت : چگونه محبوب اهل بیت (ع) شویم؟ حجت الاسلام ریاضت : چگونه محبوب اهل بیت (ع) شویم؟](/files/fa/news/1394/5/29/169426_534.jpg)
بحث ما پیرامون آخرین نشانه محرمی ها بود. که یک شخصی که در وادی محبت اهل بیت علیهم السلام سالها محب اهل بیت علیهم السلام بوده است. آیا به هدف رسیده است یا نه. فاطمیه، رمضان، محرم آمد و رفت. آیا نشانه ای را که باید پیدا کند را پیدا کرده است؟
عرض شد برای اینکه فرد محرمی شود باید مَحرم شودکه مباحثش مفصل عرض شد.
در آستانه ماه محرم که ماه ذی القعده و ماه ذی الحجه دو ماه آماده شدن برای درک بهتر محرم است. نشانه اینکه محرمی شده اند این است که انسان محب محبوب شود.
اگر انسان 50 سال محب بماند خطرناک است. چون قتله کربلا غالبشان محب بودند. مشکل این بود که تبدیل به محبوب نشدند. جلسه گذشته از نورانیت این روایت امام صادق علیهالسلام استفاده کردیم که حضرت فرمودند: محبین ما بر سه دسته اند. شخصی آمد نزد حضرت گفت: من از محبین شما هستم حضرت فرمودند: شما از کدامین محبان ما هستید؟ گفت: مگر شما چند نوع محب دارید؟ حضرت فرمودند سه دسته محب ما هستند. طبقه اول کسانی که فقط در ظاهر محب ما هستند. طبقه دوم کسانی که ما را در خلوت دوست دارند ولی در ظاهر نشان نمی دهند. طبقه سوم کسانی هستند که در خلوت و جلوت، ظاهر و باطن ما را دوست دارند. این دسته سوم فرقه اعلا هستند. به درجه ای رسیدند که محبوب ما شدند. پستترین مرتبه کسانی اند که ما را در ظاهر دوست دارند و در باطن دوست ندارند. نشانه هایشان همین ظاهر است.1
یکی از ویژگی های مُحرم برای محرمی شدن این است که به ظاهر قضاوت نمی کند. به ما دستور داده اند که ظاهر بین نباشیم. حدیث معروفی که امام باقر علیهالسلام فرمودند: که وقتی مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف ظهور می گند یک دسته کثیری از یارانش خارج می شوند. می شوند خوارج. کسانی هستند که شما در دوران غیبت رویشان قسم می خوردید. چون قضاوت به ظاهر می کردید. اما وقت ظهور در مقابل حضرت می ایستد. دسته کثیری خارج می شوند. زیرا در ظاهر بود و در باطن نبود.
دسته اول به شیوۀ ملوک و پادشاهان زندگی می کنند
از موضع بالا به همه نگاه می کنند. همه را رعیت می دانند. کسی را قبول ندارد. گاهی در برخی ما هیئتی ها اتفاق میو فتد. فقط هیئت خود را قبول داریم. طیف افراطی از ما غیر خودمان را حلال زاده نمی دانیم. کربلا می رویم و برمی گردیم در ایام شلوغ به هر که می گویی دستت به ضریح رسید می گوید رسید. وقتی بر می گردیم می گویند عربها نمی فهمند. یعنی ما می فهمیم. کسانی که در حرم امام رضا علیهالسلام به ضریح می چسبند می خواهند بگویند امام رضا علیهالسلام یک زائر دارد آن هم منم بقیه چرا آمده اند؟ بقیه را آدم حساب نمی کنند. اینان در خلوت ما را قبول ندارد به ظاهر نیست. خصوصا در نوکری امام حسین علیهالسلام کسی را از بالا نگاه نکنید. مرحوم نظام رشتی2 نوکر خالص اهل بیت علیهالسلام لحظه آخر اشاره کرد که بلندش کنند. دست روی سینه گذاشت و سلام بر امام حسین علیهالسلام داد و خوابید. می گفت من 10 – 15 سال از نوکری ام گذشته بود. مشرف شدم کربلا رفتم کاظمین و سامرا و آمدم نجف و بعد خواستم در کربلا 20 روز بمانم. روز ورود به کربلا کیفم را زدند. خودم ماندم و لباس تنم. رویم نمی شد کمک بگیرم. گفتم تو 15 سال است نوکری برو به خودش بگو درست می کند. رفتم در حرم و گفتم آقا نگذار من ناچار شم و دست جلوی کسی دراز کنم. مشکل مرا حل کنید. همین که گفتم صحنه عوض شد من ماندم و ضریح. رفتم دیدم در ضریح باز است. عده ای نشسته است و یک آقایی بالای سر نشسته است و پیرمردی سمت راست و پیرمرد دیگری سمت چپش. حرف می زدند. سمت راستی بلند شد و گفت نظام تویی؟ گفتم بله . گفت آقا فرموده مشکلت را حل کنیم مشکلت چیست؟ گفتم هیچ من آمدم زیارت پولم را زدند. هم توشه ده روز را می خواهم هم توشه برگشت. برگشت دیدم با آقای بالاسری صحبت کرد و بسته ای را آورد. گفت آقا فرمودند مشکلت با این حل می شود اما ما تورا نوکر خود نمی شناسیم. گاهی انسان 15 سال فکر می کند نوکر است. ظاهر است. بقیه هم فکر می کنند نوکر است. گفت پاهایم سست شد. بسته را برگرداندم. گفتم شما که هستید؟ گفت من حبیبم. گفتم این را نمی خواهم مشکلم را حل کن. گفت آقا فرمودند مشکلت با این حل می شود. گفتم مشکلم لباس و پول نیست. من چه مشکلی دارم که بعد از 15 سال آقا مرا نوکر نمی داند؟ کفت نمی دانم می پرسم، رفت و آمد. گفت آقا فرمودند اگر نوکر مایی چرا دعوتت می کنن می گویی بررسی کنم. چه را می خواهی بررسی کنی؟ جمعیت را؟ بانی را؟ اگر نوکر ما هستی به تو چه ربطی دارد؟
شیخ رجبعلی خیاط برای فردی کت و شلوار دوخت دوماه بعد از پرو اول و دوم تحویل داد. فرد خوشش نیامد ولی به روی خودش نیاورد. شیخ متوجه شد و گریه کرد. فرد گفت آقا من شما را دوست دارم چرا گریه می کنید؟ اگر نپسندیدم به کسی می دهم. شیخ گفت: من دوماه تلاش کردم و کم نگذاشتم آنوقت تو نپسندیدی اگر پرونده 50 ساله مرا به خدا بدهند و او نپسندد چه کنم؟ اگر لحظه آخر ابی عبدالله علیهالسلام نپسندید چه کنیم؟
اینان کسانی اند که زبانشان با ما است و شمشیرشان علیه ما. مانند مردم کوفه.
مردم کوفه بالاتر هم بودند. فرمود: «قلوبنا معك وسيوفنا عليك»3 دلشان با حضرت بود. اینان زبانشان با ما است و شمشیرشان علیه ما است
دسته دوم متوسط اند احبونا فی السر و لم یحبونا فی اعلانیه
جامعه لائیک شده است و او رویش نمی شود محرم مشکی بپوشد. در ظاهر ابراز نمی کنند. در دلش طوفان است در محرم. در ظاهر نمی تواند نشان بدهد که محب است. آنها نشانه دارند. اهل روزه زیادند، اهل شب زنده داری اند. چهره هایشان دینی است و اهل بندگی و تسلیم هستند.
مرد گفت: من از دسته اولم هم در ظاهر هم در باطن دوستتان دارم. حضرت فرمودند: برای هر چیزی علامتی است. اگر این را می گویی مه محب ما هستند و محبوب ما هستند. باید با نشانه مشخص شود. اولین نشانه این است معرفتش به خدا حق معرفت است. ما داریم ما عَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ4 هیچ کس نمی تواند معرفت بیابد حق معرفت را اما کسی که محب بودن وسیله بوده است برای محبوب شدنش رابطه ات با امام حسین علیهالسلام در عاشقی دوطرفه شده است. التَّوْحِیدَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ. درمورد یاران امام حسین علیهالسلام و 313 یار امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف این آمده است: هم رجال عَرَفُوا اللّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ5 نه معرفت اجمالی بلکه حق معرفت. علی علیهالسلام به ابن ابی الکواب که مسخره می کرد حضرت را فرمود: به خدا قسم اگر کسی که محب من است و محبوب من شده است من بدنش را با مقراض تکه تکه کنم دست از من بر نمی دارد. اگر به اینجا رسید چنان توحید و اعتقاد او محکم می شود که هیچ ذره و کمتر از ذره ای نسبنت به اعتقاد او نمی تواند تردید ایجاد کند. چرا؟
دلیلش این است: العاقل یکفی بالاشاره. خیلی ها می روند در خانه اهل بیت علیهم السلام که گره زندگیشان باز شود . اما یک عده می روند که اهل بیت علیهم السلام اینان را به خود گره بزنند. این دو فرق دارد. من ده شب محرم میروم که گره واشود یه وقتی ده شب می روم که گره بزنند مرا. اگر محبوب شوی گره می زنند. حق معرفت میابی و محکمش می کنند. می دانید چرا امام عسکری علیهالسلام فرمودند: محبین ما که محبوب ما شده اند بهشت با تمام نعماتش به نظرشان نمی آید؟ اینان محب و محبوب حسین علیهالسلام اند.
فرمود یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة. یعنی مرا در بهشت از نعمات نجات بده.
امام رضا فرمود یابن شبیب اگر می خواهی با ما بیایی نه با حور العین بر حسین علیهالسلام گریه کن.
بهترین وسیله برای گره خوردن گریه بر امام حسین علیهالسلام است.
/1102101302
پی نوشت:
1.
تحف العقول ص325
دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ ع لَهُ مِمَّنِ الرَّجُلُ فَقَالَ مِنْ مُحِبِّیکُمْ وَ مَوَالِیکُمْ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ ع لَا یُحِبُّ اللَّهَ عَبْدٌ حَتَّى یَتَوَلَّاهُ وَ لَا یَتَوَلَّاهُ حَتَّى یُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ قَالَ لَهُ مِنْ أَیِّ مُحِبِّینَا أَنْتَ فَسَکَتَ الرَّجُلُ فَقَالَ لَهُ سَدِیرٌ وَ کَمْ مُحِبُّوکُمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
مردى خدمت آن جناب رسید، حضرت پرسید: از چه قومى؟ عرض کرد: از دوستان و پیروان شما. فرمود: خدا بندهاى را دوست ندارد تا اینکه «ولایت» (دوستى و اطاعت) او را بپذیرد، و ولایت او را نپذیرد جز اینکه بهشت را بر او واجب کند، سپس فرمود: تو از کدام دوستان ما هستی؟ مرد سکوت کرد. «سدیر» گفت: مگر دوستان شما چند گروهاند؟
فَقَالَ عَلَى ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ طَبَقَةٌ أَحَبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ وَ لَمْ یُحِبُّونَا فِی السِّرِّ وَ طَبَقَةٌ یُحِبُّونَا فِی السِّرِّ وَ لَمْ یُحِبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ
فرمود: سه طبقه، یک طبقه ما را به ظاهر دوست دارند نه باطن، گروهى در باطن دوست دارند نه ظاهر (دوستى خود را اظهار نکنند) وَ طَبَقَةٌ یُحِبُّونَا فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ هُمُ النَّمَطُ الْأَعْلَى
شَرِبُوا مِنَ الْعَذْبِ الْفُرَاتِ وَ عَلِمُوا تَأْوِیلَ الْکِتَابِ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ سَبَبَ الْأَسْبَابِ
و جمعى به ظاهر و باطن دوست دارند، اینان عالیترین طبقهاند و از آب گواراى شیرین نوشیدهاند. تأویلهای قرآن دانسته، و تمیز حق را از باطل توانسته، و سبب سببها را شناختهاند،
فَهُمُ النَّمَطُ الْأَعْلَى الْفَقْرُ وَ الْفَاقَةُ وَ أَنْوَاعُ الْبَلَاءِ أَسْرَعُ إِلَیْهِمْ مِنْ رَکْضِ الْخَیْلِ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا وَ فُتِنُوا فَمِنْ بَیْنِ مَجْرُوحٍ وَ مَذْبُوحٍ مُتَفَرِّقِینَ فِی کُلِّ بِلَادٍ قَاصِیَةٍ بِهِمْ یَشْفِی اللَّهُ السَّقِیمَ وَ یُغْنِی الْعَدِیمَ وَ بِهِمْ تُنْصَرُونَ وَ بِهِمْ تُمْطَرُونَ وَ بِهِمْ تُرْزَقُونَ وَ هُمُ الْأَقَلُّونَ عَدَداً الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً وَ خَطَراً
اینها زبدهترین گروهاند، فقر و فاقه و انواع بلا سریعتر از اسب دونده بهسوی آنها روان است، سختى و تنگدستى بر آنها هجوم برده، پریشان و گرفتارشدهاند، برخى (به دست دشمن) مجروح و جمعى کشته گشتهاند، در شهرهاى دورافتاده، پراکندهاند به برکت آنها خدا بیماران را شفا دهد، بینوایان را توانگر سازد، شما را نصرت دهد، باران برایتان فرستد، و روزیتان دهد، اینان در شماره اندکاند، و در مرتبه و مقام به پیشگاه خدا بس بزرگ.
وَ الطَّبَقَةُ الثَّانِیَةُ النَّمَطُ الْأَسْفَلُ أَحَبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ وَ سَارُوا بِسِیرَةِ الْمُلُوکِ فَأَلْسِنَتُهُمْ مَعَنَا وَ سُیُوفُهُمْ عَلَیْنَا
طبقه دوم پستترین طبقاتاند، ما را به زبان دوست دارند اما به روش پادشاهان (اشرافى) زندگى کنند (سودپرست، دنیادوست و جاهطلباند و بهمقتضای همین خصلت) زبانشان با ماست و شمشیرشان بر ما (با زبان جمعى را راضى کنند و با عمل جمع دیگرى را
وَ الطَّبَقَةُ الثَّالِثَةُ النَّمَطُ الْأَوْسَطُ أَحَبُّونَا فِی السِّرِّ وَ لَمْ یُحِبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانُوا أَحَبُّونَا فِی السِّرِّ دُونَ الْعَلَانِیَةِ فَهُمُ الصَّوَّامُونَ بِالنَّهَارِ الْقَوَّامُونَ بِاللَّیْلِ تَرَى أَثَرَ الرَّهْبَانِیَّةِ فِی وُجُوهِهِمْ أَهْلُ سِلْمٍ وَ انْقِیَادٍ
دسته سوم طراز متوسطاند، در نهان ما را دوست دارند اما (براثر محافظهکارى) محبت خود آشکار نکنند، به جان خودم، اگر اینان در باطن (راستى) دوستدار ما باشند (نشانشان این است که) روزهدار و شببیدارند، آثار رهبانیت (و ترک دنیا) را در چهرهشان توانى دید، و اهل تسلیم و طاعتاند.
قَالَ الرَّجُلُ فَأَنَا مِنْ مُحِبِّیکُمْ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ قَالَ جَعْفَرٌ ع إِنَّ لِمُحِبِّینَا فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ علَامَاتٍ یُعْرَفُونَ بِهَا قَالَ الرَّجُلُ وَ مَا تِلْکَ الْعَلَامَاتُ
مرد گفت: من شما را در نهان و آشکار هر دو دوست دارم. فرمود: این گروه نشانههایى دارند که معرف آنهاست. گفت: چه نشانههایی؟
قَالَ ع تِلْکَ خِلَالٌ أَوَّلُهَا أَنَّهُمْ عَرَفُوا التَّوْحِیدَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ أَحْکَمُوا عِلْمَ تَوْحِیدِهِ وَ الْإِیمَانُ بَعْدَ ذَلِکَ بِمَا هُوَ وَ مَا صِفَتُهُ ثُمَّ عَلِمُوا حُدُودَ الْإِیمَانِ وَ حَقَائِقَهُ وَ شُرُوطَهُ وَ تَأْوِیلَهُ
فرمود: صفاتى چند، نخست آنکه توحید را چنانکه باید شناختهاند، و علم توحید (و یکتاپرستى) را استوار ساختهاند، به خدا و صفاتش ایمان آوردهاند، سپس حدود ایمان، حقایق، شرایط و تأویلهایش همه را فهمیدهاند. )
2.
مرحوم نظام رشتی نوکر خالص اهل بیت علیهم السلام که دوسال آخر عمرش زمین گیر شد و نمی توانست 2 سال آخر حرف بزند. خیلی هم به او زخم زبان می زدند.
3.
الارشاد للمفيد ص218 - العقد الفريد ج4ص384
4.
پیامبر صلی الله علیه و آله بحار جلد ۶۸، ص ۲۳
5.
یوم الخلاص ص 269؛ وبحار ج 51 ص 87؛ وعقد الدرر ص 122