حجت الاسلام دانشمند: اصحاب امام حسین(ع) رجعت می کنند/ظهور امام زمان قیامت صغری است

کد خبر: 39158
دهه مبارکه کرامت در هیئت جنت الرضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام دانشمندو مداحی کربلایی حامد خمسه برگزار شد.

وارث: ایام دهه مبارکه کرامت در  هیئت جنت الرضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام دانشمند و مداحی کربلایی حامد خمسه برگزار شد. 

در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام دانشمند را می خوانید:

حجت الاسلام دانشمند: رجعت، آرزوی هر شیعه

 رجعت

موضوع بحث ما در رابطه با بررسی اصول اعتقادی شیعه و بررسی برخی عقاید است که کمتر به آن پرداخته شده است. یکی از این موضوعات قصۀ رجعت است. که شاید مردم یا در این موضوع چیزی نشنیده اند و یا کم شنیده اند یا ناقص شنیده اند و چه بسا بحث  رجعت را وارونه فهمیده اند. درحالی که رجعت از عقاید مهم شیعه است. اگر کسی اعتقاد به رجعت نداشته باشد در روایات بسیاری داریم که نه این که از تشیع خارج شود ولی بحث حق و حقیقتی است که فقط شیعه بدان اعتقاد دارد. آن هم شیعه اثنی عشری. مقدمات این بحث را شب های قبل عرض کردیم. خلاصۀ آنچه که گفتیم:

1.    

رجعت مخصوص زمان ظهور حضرت موعود است که وقتی حضرت تشریف می آورند یک عده از بزرگان خوب و باطل زنده می شوند و یک جنگ اساسی بین حق و باطل انجام می شود. خوب ها طرفدار امام زمان عج ‌الله ‌تعالی‌ فرجه الشریف و بدها دنبال تقویت باطل زمان هستند.

2.    

 آن کسانی که زنده می شوند اصحاب امام حسین علیه‌السلام هستند. در روایت داریم حضرت ابالفضل علیه‌السلام، حضرت علی اکبر  علیه‌السلام، اصحاب حضرت، اصحاب کهف. در روایات بسیار است مومنینی که آرزو داشتند چنین روزی را ببینند و آرزو داشتند ظهور حضرت را درک کنند و کسانی که آمدن امام زمان عج ‌الله ‌تعالی‌ فرجه الشریف را تکذیب می کردند، مسخره می کردند که مگر می شود یک عده مرده باشند و دوباره زنده شوند، آیاتش را خواندیم که پروردگار عالم آنها را زنده می کند و می فرماید: ببینید این روز همان روزی است که شما تکذیبش کردید.

اثبات رجعت

رجعت در کلام خدا

یکی از طعنه های دشمن همین انکار بحث رجعت است. غالب منکرین خود را مسلمان می دانند و ما هم مجبوریم برای اثبات آن از قرآن استفاده کنیم. سپس سراغ روایات می رویم. چند آیه را شب های قبل عرضه کردم خدمتتان.

1.    

آیه مربوط به زنده شدن عزیر بعد از 100سال. قرآن صریحا بیان می کند.

2.    

آیه مربوط به هفتاد هزار نفر از قوم بنی اسرائیل که از جنگ و کمک کردن به موسی علیه‌السلام فرار کردند و در بیابان مردند. خداوند برای اینکه ثابت کند به آنها که از مرگ نمی توانند فرار کنند و هرکس به جنگ برود نمی میرد و باید اجلش برسد. مرگ شما دست خدا است، مجدد زنده کرد.

3.    

سوره مبارکۀ بقره آیۀ 55 و 56: « وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسي‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّي نَرَي اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ » و زمانی که گفتید: ای موسی ، هرگز به تو ایمان نمی آوریم تا خدا را آشکارا ببینیم. پس صاعقه ( آتش سوزنده برق آسمانی ) شما را فرا گرفت در حالی که می نگریستید. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم ، شاید سپاس گزارید.

بنی اسرائیل آدمهای عجیبی هستند. به فرموده مقام معظم رهبری ام الفساد هستند. خیلی حسود هستند. خیلی ترسو، لجوج و بهانه گیر هستند. هیچ قومی مثل یهودیان نیستند. می گویند خدا تمام  مردم دنیا را خلق کرده است نوکر ما باشند. ما اشرف مخلوقاتیم. سلام کردن به غیر یهودی حرام است مگر برای تمسخر. بهانه هایی برای موسی علیه‌السلام آوردند. از خدا بخواه مرغ بریان از آسمان بفرستند. از خدا بخواه صحرا ماش شود. ما می خواهیم خدای تو را ببینیم. هرچه گفتند موسی علیه‌السلام انجام داد.

مناظره «هشام بن حکم» با عالم سنی در باب امامت

سوأال داریم تا سوأل. مهم است با چه نیتی انسان سوأل کند. هدف از سوأل مهم است. گاهی از روی دشمنی سوأل می کنند گاهی برای یادگیری. آن کسی که سوأل می کند باید بداند جواب ها گاهی هم متفاوت است. یک زمانی سوأل کودکانه است. اما جوابش ممکن است کودکانه نباشد. نتیجه اش عالمانه باشد.«روز جمعه بود هشام به مسجد بصره رسید، ديد امام جمعه بصره در حال سخنرانی است، مردم سوال مى‏‌كنند و او جواب مى‌‏دهد.

 از ميان انبوه جمعيت عبور کرده و سپس گفت: استاد اجازه مى‏‌دهى سوالى بپرسم؟ گفت: آری سوال کن؛ گفت آيا چشم دارى؟ مردگفت: اى فرزند اين چه سوالى است؟ تو که مى‏‌بينى من چشم دارم، ديگر چرا از آن سوال مى‏‌كنى؟ گفت: سوال من این‌گونه است، آيا پاسخ مى‏‌دهى؟ مرد گفت: اى فرزند سوال كن، اگر چه سوال تو احمقانه است؛ گفتم: پس جواب بده، مردگفت: بلی گفت: با چشمت چه مى‏‌كنى؟ مرد گفت با آن رنگ‌ها و اشخاص را مى‏‌بينم.

گفت: آيا بينى دارى؟ مرد گفت: بلى، گفت: با بينى‏‌ات چه مى‏‌كنى؟ مرد گفت: بوها را استشمام می‌كنم. گفت: آيا دهان دارى؟ مردگفت: بلى، گفت: با دهانت چه مى‏‌كنى؟ مردگفت: طعم و مزه غذاها را مى‏‌چشم. گفت: آيا گوش دارى؟ مرد گفت: بلى، گفت: با گوش‏‌ات چه مي‌كنى؟ مردگفت: صداها را مى‏‌شنوم. مرد گفت: چرا از جوارحم سوأل می کنی؟ گفت: چه جیزی در اعضا و جوارج بدنت هست که این ها را با هم هماهنگ می کند تا در یک راه قدم بردارند، وحدت ایجاد می کند.

مرد گفت: عقل. گفت: بنابراين خداوند تبارك و تعالى جوارح و حواس انسان را مهمل نگذاشته است و براى آنان امامى قرار داده چگونه ممکن است اين خلق را در حيرت و ضلالت باقى گذارده، تمامى افراد انسان را در شك و اختلاف نگاه‌داشته و براى آنان امامى كه رافع شبهه و شك آنان باشد و آنان را از حيرت و سرگردانى خارج كند، معيّن نکرده باشد؟

در این هنگام مرد ساكت شد و چيزى نگفت، سپس رو به او کرد و گفت: تو هشام بن حكم هستى؟ گفت: نه، گفت: آيا از هم‌نشينان او هستى؟ گفت: نه‏، گفت: پس از كجا آمده‌‏اى و اهل كجا هستى؟ گفت: من اهل كوفه هستم؛ گفت: پس يقينا «هشام» هستى، سپس برخاست و هشام ‌را در آغوش خود گرفت و بر جاى خود نشانيد و ديگر هيچ سخن نگفته در مقابل من سكوت اختيار کرد.»1 گاهی سوأل معمولی است اما نتیجه عالمانه است.

برخی درخواست ها عاقلانه نیست. بروید دکتر و بگویید سرم درد می کند اگر بگویید نشان بده غیر عاقلانه است. درد دیدنی نیست که آثارش را ببین. اگر قرار شد انسان بفهمد از طرح سوألش مشخص است.

موسی علیه‌السلام گفت: خدا دیدنی نیست، آثار خدارا ببینید. هر بنایی یک سازنده دارد. هر معلولی علتی دارد. نشانه های خدا بسیار است. هرچه موسی علیه‌السلام گفت قبول نکردند. خدا صاعقه ای برکوه زد و از برق صاعقه این ها مردند. شما صاعقه ی خدا را نمی توانید ببینید چطور می خواهید ذات اقدس الهی را ببینید؟ مردند موسی علیه‌السلام ناراحت شد که 70 نفر نماینده قوم موسی مردند. خوب هایشان بودند. ناراحت بود که قومش می گویند موسی علیه‌السلام نتوانست جواب آن ها را بدهد آن ها را کشت. خدا دوباره آن ها را زنده کرد. استادم  آیت الله امامی می فرمود: ابو علی سینا جمله ای دارد قابل تلمل، قرآن می فرماید: «أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُ»2 اگر خدا این "بل" را نگفته بود خدا من دق می کردم.

"لعل" در قرآن دیدنی است. یک سال، ماه رمضان بحث من لعل در قرآن کریم بود. که خدا در کجا گفته است من این کار را می کنم اما شاید شکر گذار باشید. وقتی مخاطب بنی اسرائیل باشد یعنی اصلا. برخی دنبال مچ گیری هستند. چند نفر نسبت به پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله اینگونه بودند، جرات هم نداشتند جلو بیایند، چون شنیده بودند ساحر است، شایعه زیاد بود نسبت به او.

گفتند تو ادعا کردی پیامبری؟ فرمود: بله من رسول هستم. گفتند: معجزه هم داری؟ فرمود: بله. اول سراغ معجزه نروید. اول با من حرف بزنید. گفتند: نه ما حوصله حرف نداریم. معجزه. پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله  فرمود: من معجزه دارم اما اول سراغ معجزه نروید. من دلم برای شما می سوزد که می گویم زود سراغ معجزه نروید. پرسیدند: چرا؟ فرمود: شما قانون خدای مرا نمی دانید. من نیامدم شما را جهنمی کنم آمدم بهشتی کنم. شما جاهلید. ولی من که می دانم.

خدا برای پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله تعریف خاتم الانبیا کرد. پیامبری که دندانش را می شکنند نفرین نمی کند. قانون خدای من این است که اگر مردم معجزه را دیدند و لج بازی کردند مخلد در نار می شوند. گفتند ما می خواهیم بسوزیم. معجزه می خواهیم. پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله به درختی نگاه کرد به اذن خدا سبز شد و میوه داد. گفتند یک معجزه کم است. طرز طرح سوال نشان می دهد این فرد دنبال چه چیزی است. گفتند دوباره خشک شود. خشک شد. گفتند نصفش خشک و نصفش تر شد. گفتند نصف خشک بیاید جلو. گفتند حالا برود سر جایش و ادامه دادند و پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله پرسید چه شد؟ گفتند در عمرمان جادوگری مانند تو ندیده بودیم. ما ایمان نمی آوریم. پیامبر نشست و گریه کرد. ندا آمد حبیب ما چرا گریه می کنی؟ فرمود خدایا ببین چه بندگان لجبازی داری؟ قوم موسی علیه‌السلام وقتی زنده شدند ایمان نیاوردند.

پس رجعت یعنی بمیرند در یک زمانی و زنده شوند.  ما دونوع رستاخیز داریم. اکبر و اصغر. اصغر همان زمان ظهور امام زمان عج ‌الله ‌تعالی‌ فرجه الشریف است.

4.    

سوره کهف آیه 19 تا 22: « وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا. إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا. كَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا. سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا » و اين چنين بيدارشان كرديم تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند. گوينده‏اى از آنان گفت: چقدر مانده‏ايد؟ گفتند: روزى يا پاره‏اى از روز را مانده‏ايم. گفتند: پروردگارتان به آنچه مانده‏ايد داناتر است. اينك يكى از خودتان را با اين پول خود به شهر بفرستيد تا ببيند كدام يك از غذاهاى آن پاكيزه‏تر است و از آن غذايى برايتان بياورد و بايد زيركى به خرج دهد و هيچ كس را ازحال شما آگاه نگرداند. چرا كه اگر آنان بر شما دست‏يابند سنگسارتان مى‏كنند يا شما را به كيش خود بازمى‏گردانند و در آن صورت هرگز روى رستگارى نخواهيدديد. و بدين گونه مردم آن ديار را برحالشان آگاه ساختيم. تا بدانند كه وعده خدا راست است و [در فرا رسيدن] قيامت هيچ شكى نيست هنگامى كه ميان خود در كارشان با يكديگر نزاع مى‏كردند پس [عده‏اى] گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا كنيد پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است [سرانجام] كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند: حتما بر ايشان معبدى بنا خواهيم كرد. به زودى خواهند گفت‏سه تن بودند [و] چهارمين آنها سگشان بود و مى‏گويند پنج تن بودند [و] ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مى‏اندازند و [عده‏اى] مى‏گويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاه‏تر است جز اندكى [كسى شماره] آنها را نمى‏داند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشو.

خدا رحمت کند کسانی را که فیلمی را می سازند که حقیقت است و آموزنده. البته این فیلم ها هم مشکلاتی دارند بزرگترین مشکلاتش این است که سندش برای اهل تسنن است. فیلم هایی همچون امام علی علیه‌السلام و مریم مقدس سلام‌ الله‌ علیها  و مردان آنجلس. مثلا ایراد فیلم امام علی علیه‌السلام این است که لفظ امام علی علیه‌السلام برای ما نیست. برای اهل سنت است. ما روایت داریم که علی علیه‌السلام را با لفظ امیرالمومنین علیه‌السلام خطاب کنید و این لفظ مختص حضرت است. در اصحاب کهف هم یک پیرمرد نبود. البته خیلی ضرر به اصل قصه نزد.

نکته ای بگویم برای جوان سه دیدگاه دارند:

1. دیدگاه ظاهری که برای عوام است.

2. دیگاه شناسنامه ای که برای روانشناسان است، تا 30 سالگی اوج جوانی است، به 40 که برسد کمال میابد.

3. دیدگاه صفاتی که برای قرآن است، هرکس فتوت و جوانمردی داشته باشد جوان است.

سوال شد از امام صادق علیه‌السلام که چرا قرآن می گوید یک عده جوان رفتند در غار؟چند ساله بودند؟ فرمودند: کوچیکترینشان 70 ساله بود. چون جوانمرد بودند قرآن می گوید جوان بودند.

فتوت و جوانمردی چیست؟

پهلوان مأبی، فرق است بین قهرمان و پهلوان. پهلوان عصا و نردبان دیگر می شود. از حق خود می گذرد. اما قهرمان برای دیگران می زند که خود بالا بیاید. الان جوانان ما دنبال قهرمان بازی اند تا پهلون صفتی. پهلوانی دارد می میرد. باید ختم بگیریم برای خدا، حیا، ادب، پهلوانی.  دارند می میرند این ها در جامعه. جوانی تو بر می گردد به رحم و ادب و حیای تو.

اصحاب کهف خدا را شناختند و چشمشان باز شد. هرچه کردند که مردم باز گردند نشد. در این قصه چند نکته هست: برخی می گویند سه نفر بودندبا یک سگ. برخی می گویند 5 نفر بایک سگ. تعداد را خدا می داند به اصل قصه دقت کن.

/1102101302

 

 حجت الاسلام دانشمند: رجعت، آرزوی هر شیعه


پی نوشت:

1.    

الکافی، ج۱، ص ۱۶۹.

2.    

سوره اعراف ایه 179