حکایتی زیبا از مهمان نوازی حضرت علی(ع)
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمود: برادر تو از تو است (یعنی با هم برادر هستم) از تو جدا نیست میخواهد عهده دار خدمت تو بشود در عوض خداوند به او پاداش خواهد داد چرا میخوای مانع کار ثواب بشوی.
باز آن مرد امتناع کرد عاقبت حضرت امام علی (علیه السلام) او را قسم داد که من میخواهم به شرف خدمت برادر مؤمن نائل گردم مانع کار من مشو.
مهمان با حالت شرمندگی حاضر شد امام علی (علیه السلام) فرمود خواهش میکنم دست خود درست و کامل بشوی همان طوری که اگر قنبر میخواست دستت را بشوید میشستی خجالت و تعارف را کنار بگذار.
همین که از شستن دست مهمان فارغ شد به پسر برومند خود محمد بن حنفیه فرمود.
من دست پدر را شستم و تو دست پسر را بشوی اگر پدر این پسر در اینجا نمی بود و تنها خود این پسر مهمان ما بود من خودم دستش را میشستم اما خداوند دوست دارد آنجا که پدر و پسری هر دو حاضرند بین آنها در احترام فرق گذاشته شود.
محمد به امر پدر برخاست و دست مهمان را شست امام عسکری (علیه السلام) وقتی این داستان را نقل کرد فرمود شیعه حقیقی باید این طور باشد.
بحار الانوار، ج 9، ص 598.
/1102001307