حجت الاسلام هاشمی نژاد : ملاک ایمان دو چیز است صدق حدیث و ادای امانت

کد خبر: 39391
مراسم شب میلاد امام رضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد در مسجد علی ابن موسی الرضا علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم شب میلاد امام رضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد در مسجد علی ابن موسی الرضا علیه السلام  برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد را می خوانید:

حجت الاسلام هاشمی نژاد : ملاک ایمان دو چیز است صدق حدیث و ادا امانت

وقتی به حرم رضوی مشرف می شویم نوعا یا زیارت جامعه کبیره و یا امین الله را می خوانیم.

«السَّلامُ عَلَیْكَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ»1 سلام بر تو ای امین خدا بر زمین. امانت یکی از چیزهایی هاست که در این زمان برای ما کمرنگ شده است. در سوره مبارکه شعرا چندتن از انبیا صلوات الله علیهم وقتی خود را برای مردم معرفی می کنند می گویند:« إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ » من فرستاده ای امین به سوی شما هستم.

قرآن کریم آیات زیادی را درباره امانت می گوید در سوره مبارکه نسا آیه 58 آمده است «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» خداوند امر می کند که امانات را به اهلش بدهید. در تفسیر این آیه کریمه مفسرین آیات شرح داستانی را نقل کردند که وقتی پیامبر صلوات الله علیه مکه را فتح کردند کلید مکه را از دست کسی به نام عثمان ابن طلحه که کلید دار بیت الله الحرام بود و او مسلمان نبود. (پیامبر صلوات الله علیه درب را شکستند و امیر المومنین علیه السلام پا بروی شانه ایشان گذاشتند و بتها را شکستند. از امام صادق علیه السلام سوال کردند که چرا پیامبر صلوات الله علیه اجازه دادند که حضرت علی علیه السلام پا به روی دوش ایشان بگذارند؟ فرمودند ایشان می خواستند قدر و منزلت امام علی علیه السلام را مردم بداند. پرسیدند دلیل دیگری هم داشت؟ ایشان فرمودند طاقت شنیدن ندارید اگر بگویم شمشیر می کشی و می گویی که کافر شده ام این حرفها را می زنم). عباس عموی پیامبر صلوات الله علیه تقاضای کلید داری کعبه را کرد، در همین زمان جبرییل آمدند و این آیه نازل شد« إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا » خداوند می فرماید: امانات را به اهلش بسپار و کلید را از او گرفتی و به خودش بسپار. ایشان امانت را به عثمان ابن  طلحه برگرداند و به عموی خود نداند.

در سوره مبارکه احزاب آیه 72 « إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» همانا برای امانت مصادیقی گفته اند: باری سنگین که آسمان و زمین و کوهها نتوانستند آن را تحمل کنند فرمودند که یک مصداقش نماز است.

یک مصداق بارز این امانت، امانتی است که مردم به هم می دهند. کسانی که بین نمازشان گریه می کنند و دیگران را به خاک سیاه می کشانند.

از احادیث مشهور ما که پیامبر صلوات الله علیه می فرماید: « لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْ‌ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ‌ » خدا به شما فرمان می‎‎دهد که امانت را به صاحبانشان برگردانید. هرگاه میخواهید بین مردم داوری و قضاوتی کنید، عادلانه حکم کنید چه نیک و زیباست آنچه خدای متعال شما را به آن موعظه و پند میدهد. تردید نکنید، نسبت به کل کارهای شما خداوند هم بیناست و هم شنواست.

ملاک ایمان دو چیز است صدق حدیث و ادای امانت.

از آخرین وصایای پیامبر صلوات الله علیه به حضرت علی علیه السلام این است که می فرمایند: یا علی امانت را ادا کن هرچند که خوب باشد و یا بد باشد.

پیش استادی که تجوید کار می کردم داستانی را برای من نقل کردند، می فرمودند که من در دوران جوانی در منزل خود در مولوی لوازم منزل می فروختم و یک آقایی آمد از من جهیزیه کامل خواست و زمانی که جهیزیه را بار زدم گفت من پولی ندارم که برای این پرداخت کنم گفتم سفته بده گفت ندارم گفتم خوب چیزی را به عنوان امانت در پیش من بگذار و یک موی سیبیل خود را به من بجای امانت داد و من آن را در یک دستمالی گذاشتم و درگاوصندوق خود گذاشتم تا روز موعود سرساعت مقرر آمد و گفت امانت من را به من بدهید و من هم همان تار سبیل را به او برگرداندم.

برای مال مردم حرمت قایل باشیم به این می گویند امانتداری که امام رضا علیه السلام می پسندد.

در کتاب روضه الجنات که حالات علمای شیعه در آن نوشته شده است در احوالات شیخ هاشم حداد2 می نویسد: فردی در زمان شیخ هاشم حداد به مردم مختلف نجف روی کرد و گفت من امانتی را دارم که می خواهم به مکه بروم و دنبال فردی امین می گردم. در بازار شخصی را معرفی کردند و امانت خود را پیش او گذاشت و به حج رفت و اشتباه کرد که سندی مکتوب نگرفت.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: زمانیکه اکثر مردم رو به اصلاح هستند گمان بد بردن به مردم خطاست و زمانی که مردم رو به بدی می روند حسن ظن داشتن به مردم خطاست. رفت به بیت الله الحرام و برگشت و سراغ امانت خود رفت. گفت امیر صندوق من را می دهی؟ گفت کدام صندوق؟گفت صندوقی که فلان میزان دینار و طلا درونش بود به امانت سپردم. گفت شاهد و مکتوبی داری که ثابت کنی؟ آمد در نماز جماعت شیخ هاشم شرکت کرد و موضوع را با ایشان مطرح کرد و گفت که آقا مردم می گویند که کلام شما در دل مردم تاثیر پیدا می کند و شما محبتی کن و گره را باز کن، من هرچه داشتم در این صندوق بوده است. به داخل حجره رفت و صحبت کرد و گفت که صندوق را بیاور. صندوق را آورد و گفت چه شد که تو با شیخ صحبت کردی امانت را برگرداندی؟ گفت شیخ نصیحتی را به من کرد که من را زیر و رو کرد، گفتند که من پارچه فروشی می کردم به یک پارچه فروش یهودی چند درهم بدهکار شدم، قصد پرداخت آن را داشتم اما دیر شد یکبار رفتم برای پرداختن بدهی اما مغازه اش بسته بود و متوجه شدم که فوت شده است و از بین مغازه چند درهم را به داخل مغازه انداختم در همان شب خواب دیدم که محشر شده است، باید از روی پل صراط رد می شدیم، وسط پل که رسیدم از زیر پل که آتش می زد یک شخصی به سمت من آمد و گفت شیخ هاشم من را می شناسی؟ گفتم نه! گفت من همان پارچه فروش هستم چند درهم به ما بدهکار بودی. گفتم من آمدم تا بدهی خود را بدهم اما تو مرده بودی. گفت چرا اینقدر دیر دین من را دادی تا عمرم تمام شود؟ گفتم الان چکار باید کنم؟ گفت باید بگذاری چند دقیقه سر آتشینم را بروی شانه تو بگذارم تا از خنکی بدن تو بهره ببرم، سر آتشین را بروی شانه ام گذاشت چنان سوختم که از شدت سوزش آن بیدار شدم. سید هاشم عبای خود را درآورد و گفت چهار درهم بدهی داشتم و قصد پرداخت آن را داشتم تعلل کردم و دیر شد چنان آتش قیامت را به من نشان دادند که من را از خواب بیدار کردند و این جای سوختگی پنج انگشت را بروی بدن من بعد از چهل سال ببین. کار خود را خیلی سنگین می کنی که امانت مردم را گرفته ای و به او نمی دهی.

ابن عباس نقل می کند وقتی پیامبر صلوات الله علیه در بستر بودند من دو لبخند بروی لبان مبارک ایشان دیده ام ذکر می گفتند ولی بسیار صدای ایشان ضعیف بود گوش خود را به لب ایشان نزدیک کردم تا متوجه ذکرشان شوم ایشان آهسته می گفتند:« اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِوِلايَتِ علی ابن ابی طالب » علامه امینی بیست جلد کتاب را در فضیلت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از کتابهای اهل تسنن جمع آوری کرده است.

در اخبار الرضا می نویسند شخصی در حرم امام رضا علیه السلام بیطوطه کرد و سحرگاه که شد رو به غلام خود کرد و گفت تو را به کرم امام رضا علیه السلام آزاد کردم و فلان کنیزی که دوست داشتی را به عقد تو در می آورم و سرمایه فلان باغ را به تو می دهم. غلام بلخی شروع کرد به بلند بلند گریه کردن. رو به غلام خود کرد و گفت این چیزهایی که به تو می دهم کم است که گریه می کنی؟ گفت من الان از امام رضا علیه السلام این ها را تقاضا کردم و هنوز از حرمش بیرون نرفته ام آنها را اجابت کرد. 

امام صادق علیه السلام درباره امام رضا علیه السلام می فرمایند: خداوند عنایت خاصی را به ایشان کرده و به ایشان صفت امام رئوف را دادند.

روایت داریم در طواف بیت الله الحرام خدا را به امام رضا علیه السلام قسم دهیم.

 

حجت الاسلام هاشمی نژاد: ملاک ایمان دو چیز است صدق حدیث و ادا امانت

پی نوشت:

 

1.       زیارت امین الله

2.       جناب حاج سید هاشم موسوی حداد در سال 1318 ق. در کربلا چشم به جهان گشود. ازشاگردان سید قاضی بودند و در دوازدهم ماه مبارک رمضان سال 1404 ق. به سوی معشوق رهسپار گردید.