حجت الاسلام علوی تهرانی: خندۀ پیغمبر اکرم در حد لبخند بود/ خندۀ بدون دلیل دشمنی خدا را در پی دارد

کد خبر: 39392
مراسم شب ولادت امام رضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج حیدر توکلی در مسجد امیر علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم شب ولادت امام رضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج حیدر توکلی در مسجد امیر علیه السلام برگزار شد.


در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی را می خوانیم:

حجت الاسلام علوی تهرانی: خندۀ پیغمبر اکرم در حد لبخند بود/ خندۀ بدون دلیل دشمنی خدا را در پی دارد

 معرفت عملی

امام صادق علیه السّلام فرمودند:«ثَلاثَةٌ فيهِنَّ الْمَقْتُ مِنَ اللّه ِ عز و جل: نَوْمٌ مِنْ غَيْرِ سَهَرٍ وَ ضِحْكٌ مِنْ غَيْرِ عَجَبٍ وَ أكْلٌ عَلى الشَّبَعِ. خداى عزيز و بزرگ نسبت به سه چيز خشم شديد دارد: 1 ـ خواب بدون بيدارى (يعنى خوابيدن تمام شب) 2 ـ خنده بدون شگفتى 3 ـ خوردن در حالت سيرى.»1

سه خصوصیت است که اگر در هرکسی باشد، خداوند دشمن آن فرد است. این خصوصیت ها دشمنی خدا را در پی دارد. اگر کسی بخواهد خدا دشمنش نباشد باید از این سه خصوصیت دوری کند. 1- کسانی که شب را می‌ خوابند، بدون شب زنده داری.

عبادت شب دوتا است. یک، استغفار. «یستغفرون بالاسحار»2. دو، نماز شب.

اگر نماز قضا هم دارید، در شب بخوانید.

سید رشتی خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رسید و به ایشان گفت آقا توصیه ای کنید، نسخه ای بدهید. حضرت فرمودند: الجامعه، الجامعه، الجامعه. قدم اول، زیارت جامعه بخوانید.

امام در چهارده سالی که در کنار حرم امام علی علیه السلام بودند، خداوند این توفیق را به ایشان داد که هرشب کنار حرم ایستاده زیادت جامعه کبیره را بخوانند.

سپس فرمودند: العاشورا، العاشورا، العاشورا. قدم دوم، زیارت عاشورا بخوانید.

سپس فرمودند، صلاة اللیل، صلاة اللیل، صلاة اللیل. قدم سوم، نماز شب بخوانید.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: عالم برزخ هر روز یک سخنرانی در پنج بند دارد. یکی از پنج بند سخنرانی این است که عالم برزخ می گوید: « اَنا بَیْتُ الْظُّلْمَه فَاحْمِلوا اِلیَّ سِراجاً » من خانۀ تاریکی هستم. با خودتان چراغ بیاورید.

یک آدم زرنگی آنجا بود، دستش را بلند کرد و گفت : مالسراج؟ ای پیامبر چه چیزی با خودمان بیاوریم؟

حضرت فرمود: صلاة اللیل. چراغ شب اول قبر نماز شب است.

اگر نمی توانیم با خومان چلچراغ بیاوریم، یعنی در همه عمر نماز شب بخوانیم، حداقل یک چراغ یک شاخه ای با خود ببریم. هفته ای یک نماز شب بخوانیم وگرنه آنجا در تاریکی می مانیم.

شخصی نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت اگر من نتوانستم یازده رکعت نماز شب بخوانم، چه کار کنم؟ امام فرمود: یازده رکعت را در روز قضا کن. هیچ عمل مستحبی قضا ندارد ولی چون چراغ شب اول قبر، نماز شب است، گفته اند قضا کن.

گفت اگر نتوانستم یازده رکعت قضا کنم چه؟ امام گفتند: در شب همان سه رکعت نماز را حداقل بخوان. گفت اگر نشد؟ گفتند آن سه رکعت را در روز قضا کن. گفت اگر نشد؟ گفتند نماز مغرب و عشا را به جماعت بخوان و بعد از آن دعای امن الرسول(دو آیه آخر سوره بقره) را بخوان. گفت اگر نتواستم در نماز جماعت شرکت کنم چه؟ گفتند: اگر نیمه شب از تشنگی بیدار شدی تا آب بخوری، بگو: «صلی الله علیک یا اباعبدالله» این ثواب نماز شب را دارد.

در یک حدیث قدسی آمده است: «أوحی الله تعالی الی بعض الصدیقین، به بعضی از انبیاء الهی وحی شد.

الذی عباداً من عبید یحبوننی وأحبهم و یشتاقون الیّ و أشتاق الیهم و یذکروننی و أذکرهم من بنده هایی دارم که مرا خیلی دوست دارند، من هم خیلی آنها را دوست دارم، مشتاق من هستند و من هم مشتاق آنها هستم، به یاد من هستند و من هم به یاد انها هستم.

من هم به فإن اخذت طریقتهم أجبتک و ان عدلت عنهم اگر تو هم روش آنها را داشته باشی تو را هم دوست خواهم داشت و اگر آن طریقه را نداشته باشی، دشمنت خواهم بود.

فقال : یا ربّ و ما علامتهم؟ علامت آنها چیست؟

قال: یُراعونَ الظّلال فی النهار کما یراعی الشفیق غَنَمه.

از صبح که از خواب بیدار می شوند نگرانند مانند چوپانی که برای گوسفندانش نگران است.

و یحنّون الی غروب الشمس کما تحنُّ الطّیر الی أو کارها عند الغروب

به غروب آفتاب آنچنان مشتاق هستند که پرنده برای رفتن به لانه اش مشتاق است.

فإذا جَهَمَ الیل واختلط الظلام و فرشت المغارش و نصبت الأستره و خلا کُلّ حبیب بِحَبیبه نصبوا الی أقدامهم وافترشت الی وجوههم و ناجونی بکلامی

شب و تاریکی که فرا می رسد و همه خانواده دور هم جمع می شوند و هرکس به خلوت خودش می رود و به کاری که دوست دارد مشغول می شود، روی پایشان می ایستند صورتشان را به خاطر من روی زمین می گذارند و با کلام من با من مناحات می کنند.

و تملّقونی بإمغامی ما بین صارخ و باکٍ و ما بین متأوَّه و باکٍ ، ما بین قائم و قاعد و ما بین راکع و ساجد

به واسطه نعمت هایی که به آنها دادم شکرگذاری می کنند. گاهی گریه می کنند، گاهی ناله می کنند، گاهی گله می کنند، گاهی نشسته اند، گاهی ایستاده اند، گاهی رکوع و گاهی سجده می کنند.

بعینی ما یتحلّمونَ من أجلی و بسمعی ما یشکون من حبّی

من می بینم آنها از فراق من در سختی هستند و می شنوم که از محبت من شکایت دارند، از عشقی که من در دلشان قرار دادم شکایت می کنند که چرا ما در فراقیم و به وصل نمی رسیم.

خداوند به پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرماید شبیه این افراد باشید.

أقلُّ ما أعطَیتهم ثلاثا: أقذف من نوری فی قلوبهم فَیَنخبرون عنّی کما أخبُرُ عنهم والثانی: لو کانت السّموات و الأرضون و ما فیها فی موازینهم لا ستَقَللتُها لهم و الثّالث: أقبلُ بوجهی الیهم، أفتری من أقبلتُبوجهی الیه یعلَمُ ما أُرید أن أعطیه...

من به آنها سه چیز می دهم. اول، از نور خودم در قلب اینها می تابم. این نور باعث می شود مرا ببینند. دوم، اگر هفت آسمان و هفت زمین و بین اینها را به آنها بدهم، کم است. سوم، خودم با آنها رو به رو می شوم، نه ملکه ام. یعنی تحت حمایت من هستند. کسی می تواند بفهمد که کسی را که من با او روبه رو می شوم، چه چیزی می خواهم به او بدهم...»3

دومین خصوصیت، خندۀ بدون دلیل است، که دشمنی خدا را در پی دارد.

اولاً این که جامعه ما نیاز به نشاط دارند و مردم ما افسره اند درست است، اما هیچ ربطی به خندیدن ندارد. اگر جهان بینی مان را درست کنیم، نشاط پیدا می کنیم ولی اگر جهان بینی مادی داشته باشیم، حتی اگر روزی صد دقیقه هم بخندیم، در انتها نشاطی وجود ندارد.

ثانیاً دین مبین اسلام با خنده هیچ مشکلی ندارد. اما با چهار چیز در باب خنده مشکل دارد. یک، زیاد خندیدن. دو، بدون دلیل خندیدن. سه، به کسی خندیدن. چهار، با صدای بلند خندیدن.

یکی از کسانی که خداوند در قیامت آنها را به استهزاء می گیرد، استهزاء کنندگان روی زمین هستند.

ثالثاً برای توجیه خندیدن هرگز سراغ علی بن ابی طالب نروید که بگویید ایشان می خندیدند و شوخ بودند. علی علیه السلام کسی است که می فرماید اگر کسی با کسی شوخی کند، عقل او از بین رفته است.

قال علی علیه السلام: «کان ضحک النبی (ص) التبسم». خندۀ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در حد لبخند بود. آن هم لبخندی که فقط دندان های مبارکشان معلوم بود، دو دندان جلو. خوش رو بودن با خندیدن فرق می کند. چیزی که از اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله است، خوش رو بودن است. لازمۀ خوش رو بودن، خنده رو بودن نیست.

مثالی عملی برای درک میزان خندۀ درست

شخصی به میوه فروشی رفت. گفت چرا میوه های ریز را زیر و میوه های درشت را رو گذاشتید؟ میوه فروش گفت از قرآن یاد گرفتم! گفت کجای قرآن این را گفته است؟ گفت کلیت قرآن همین است. درشت هایش رو و ریزهایش، زیر است. گفت چگونه؟ گفت سوره بقره و آل عمران اول است و سوره ناس و توحید آخر!

تا همین حد می توان خندید، نه بیشتر.

امیر المومنین علیه السلام می فرماید: «في صفةِ المؤمنِ : إن ضَحِكَ فلا يَعلُو صَوتُهُ سَمعَهُ » مومن وقتی می خواهد بخندد، صدای او به گوشش نمی رسد.

جامعه باید نشاط داشته باشد ولی نشاط جامعه دنیا دیدگی نیست، از دنیا بریدن است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «القهقهة من الشیطان» قهقه کار شیطان است.

اگر کسی قهقهه کرد چه کند؟

اذا قهقهت فقل حین تفرغ اللهم لا تمقتنی. بگو خدایا بر من خشم نگیر.

خصوصیت سوم، خوردن از روی سیری است. که باید از آن دوری کرد تا خداوند بر ما خشم نکند.

/1102101306

...

پی نوشت:

1. الخصال : ٨٩/٢٥

2. من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 473

3. مسکن الفؤاد، ص 28 ،بحارالانوار، ج 70 ، ص 26