حجت الاسلام عالی: ایرانی ها بعد از اسلام هم تمدن ساز بودند
وارث:جلسه هفتگی هیئت الزهرا (س) با سخنرانی حجت الاسلام عالی و مداحی حاج مجید شعبانی ، حاج محسن عرب خالقی،کربلایی محمد حسن فیضی برگزار شد.
چرایی القاب ائمه علیهم السلام
کما بیش می دانیم اسماء و القاب معصومین علیهم السلام از سوی خداوند متعال رویشان گذاشته شده است. هرکدام اشاره به شأن و ماموریتی دارد. مثلا اگر پیامبر صلی الله علیه و آله ابوالقاسم است زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله خودش فرمود: در معراج در خلوتی که جز من و خدا کسی نبود. بعد از اینکه با من صحبت کرد فرمود :« یا ابَالقاسِمِ، اِمضِ هادیاً مَهدیّاً رشیداً»1ای ابوالقاسم، چون هدایتگری رهنموده و رشدیافته حرکت کن. اینجا اولین جایی است که خدا پیامبر را ابوالقاسم خطاب کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله به جبرئیل گفتند و جبرئیل پرسید یا رسول الله صلی الله علیه و آله آیا نپرسیدید چرا خدا اینگونه شما را خطاب کرد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، ابهت و جلالت پروردگار عالم مانع شد که بپرسم. خود خداوند متعال فرمود: رسول ما، به تو ابوالقاسم گفتيم، «أَبَا الْقَاسِمِ لِأَنَّكَ تَقْسِمُ الرَّحْمَةَ مِنِّي بَيْنَ عِبَادِي يَوْمَ الْقِيَامَة»2 چون تو تقسيم كنندهي رحمت هستي. تو ابوالقاسم، صاحب قسمت هستي كه تقسيم ميكني. اينها لايههاي يك اسم است. كنيه يا لقب فرقي نميكند، اينها لايههايش است. البته معنای سطحی اش این است که پیامبر صلی الله علیه و آله پسری داشت به نام قاسم.
لقب امیرالمومنین علیهالسلام که اختصاصی وجود مبارک علی علیهالسلام است با این که هر یک از ائمه علیهم السلام امیر مومنان بودند اما اجازه نمی دادند به آنها بگویند امیرالمومنین. کسی به امام صادق علیهالسلام گفت: آقا من می توانم به امام آخر حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف بگویم امیرالمومنین و اینگونه به او سلام دهم؟ حضرت فرمود: نه این گونه نگویید. این لقب اختصاصی علی علیهالسلام است. کسی قبل از او و بعد از او این اسم را روی خودش نمی گذارد مگر این که کافر است. فرد گفت: امام دوازدهم را چگونه سلام دهیم؟ فرمود: بگویید السلام علیک یا بقیة الله. پس هر اسماء و القابی اشاره به ماموریتی است.
فاطمه سلام الله علیها که در زمین به حضرت گفته می شود فاطمه و در آسمانها منصوره یعنی قطع کننده. زیرا در روایت داریم او می آید قطع می کند شیعه اش را از جهنم. نمی گذارد به جهنم برود.
رضا برای امام رضا علیهالسلام است. یعنی اگر در این عالم کسی بخواهد به مقام رضایت و خشنودی خدا برسد واسطه اش باید امام رضا علیهالسلام باشد. رضا نه به این معنا که امام از خدا راضی بود. این که معلوم است. «رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً»3 امام واسطه در خشنودی است. اگریک عبد بخواهد در عبودیت به بالاترین مقام برسد و از هر چیزی خشنود باشند واسطه شان باید امام رضا علیهالسلام باشد.
افعال شاخص و محوری ائمه علیهم السلام
معصومین آن کارهای محوریشان اسراری داشته که برخی در زمان خودشان معلوم نشد. مانند فعل قیام امام حسین علیهالسلام یا صلح امام حسن علیهالسلام . فعل شاخص امام رضا که هجرت به ایران است.
افعال شاخصی ائمه یکسری لایه ها و اسراری دارد که در زمان خودشان مشخص نمی شود و باید قرن ها بگذرد تا کم کم برای مردم روشن شود. حتی برخی هایش باید دنیا بگذرد و آخرت برسد.
مثلا سِرِ کار سید الشهدا علیهالسلام را برخی نمی دانستند و اعتراض هم می کردند. در صلح امام حسن علیهالسلام هم برخی اعتراض کردنداما الان اگر از ما بپرسند برای چه امام حسین علیهالسلام رفت می گوییم مشخص است. نمی رفت دینی باقی نمی ماند. برای ما بعد از چند قرن اسراری مشخص شد. تازه برخی فوائد قیام امام در قیامت مشخص می شود. وقتی شفاعت امام در قیامت غوغا به پا می کند. مایۀ نجات می شود.
هجرت امام رضا علیهالسلام محوری ترین کار حضرت بود. پذیرفتن ولایتعهدی بود. آن زمان خیلی ها اعتراض کردند. شیعیان افراطی. چرا ولایت عهدی هارون را پذیرفتید مگر مامون کسی نبود که پدرش امام کاظم علیهالسلام را به شهادت رساند؟ حتی از امام جدا شدند. ریزش صورت گرفت. آدم هایی بی بصیرت بودند. امام باید چه می گفت؟ باید می فرمود درست است که شما فائده آن را نمی فهمید اما لااقل تسلیم باشید. معصوم آخر تاریخ را می بیند و کاری انجام می دهد. متاسفانه هنر تسلیم بودن را هم نداشتند. از امام رضا علیهالسلام جدا شدند.
دوفائده بزرگ هجرت امام رضا علیهالسلام :
1.
ایران را پایگاه و پایتخت شیعه کردند.
قبل از امام رضا علیهالسلام شیعیان پراکنده بودند در ایران و اکثرا سنی در ایران بودند. با آمدن امام متحول شدند. امام کاری کرد بنی عباس از ایران برود بیرون. مشورت داد به مامون که علیه تو در بغداد توطئه می شود. این ها کم کم رفتند. ایران خالی از موانع شد برای رشد شیعه. به خصوص پشت امام رضا علیهالسلام دو هجرت صورت گرفت که مکمل کار حضرت شد. 1. هجرت حضرت معصومه سلام الله علیها . 2. هجرت احمد بن موسی (شاه چراغ). امام سال 200 وارد ایران شد. یکسال بعدش حضرت معصومه سلام الله علیها با کاروانی از سمت غرب آمدند و در ساوه در گیر شدند. کاروان دیگر 1200 نفر یا بیشتر بودند آنها از سمت شلمچه و بصره و جنوب آمدند و آنجا در گیر شدند. برخی پراکنده شدند و برخی به شهادت رسیدند و هر یک از این امام زاده ها کانونی برای رشد تشیع شد. برخی بعد از شهادت امام آمدند. حدود 7 یا 8 هزار امامزاده در ایران داریم. ایران ام القری تشیع شد. این کار امام بود.
چرا ایران باید پایتخت شیعه شود؟
چون امام آخر تاریخ را می بیند و می داند ایرانی ها باید زمینه ساز ظهور باشند. می داند وظایف ایرانی ها است. برخی روشنفکران شبهه ای وارد کردند که:
ایران قبل از اسلام تمدن های بزرگی داشت و با آمدن اسلام به ایران ایرانی ها عقب افتادند. بزرگواری جواب داد که ایرانی ها هم قبل از اسلام و هم بعد از اسلام تمدن ساز بودند. منتها تمدن قبل از اسلام، محصولش مانند پاسارگاد و تخت جمشید بود. کاخ درست کردن بود. اما تمدن بعد از اسلام آن ها را به بلوغ رساند و رفتند تا تمدن مهدوی را بسازند و زمان می برد طول می کشد. ایرانی ها تمدن سازی را رها نکردند بلکه جهتش را تغییر دادند. رفتند سراغ نجات بشر و این کار و وظیفه را امام رضا علیهالسلام به دوش ایرانی ها انداخت. برای همین ایران پایتخت شد.
2.
حضرت معارف امامت و ولایت را عمیق و گسترده کرد.
قبل از امام رضا علیهالسلام معرفت نسبت به اهل بیت علیهم السلام هم کم بود و هم سطحی بود. معمولا عامه نسبت به امامت اطلاعی نداشتند. اما وقتی امام به ایران آمد وخصوصا در مسجد مرو و مناظرات. همه علمای تراز اول ادیان و فرق در یک سو و عالم آل محمد صلی الله علیه و آله در سویی می نشست. مامون می خواست امام در یک جا نقطه ضعف نشان دهد. با هر کس امام با کتاب خودش بحث می کرد. هرکسی جای امام بود می ماند. معرفت امامت از اینجا عمومی شد و از سطح خواص خارج شد. لذا بعد از امام رضا علیهالسلام شیعه قابلیت پیدا کرد که زیارت جامعه کبیره را بگیرد. زیارت جامعه ای که بالاترین متن امام شناسی است. سنگین است این زیارت نامه . امام رضا علیهالسلام این قابلیت را ایجاد کرد و امام هادی علیهالسلام این زیارت نامه را داد. اما به قیمت سختی کشیدن و تحمل غربت.
فرزندان موسی بن جعفر علیهالسلام بر گردن ماحق داردند . این حق را با سلامی به جا آوریم. هر روز سلامی به امام حسین علیهالسلام و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و امام رضا علیهالسلام داشته باشید. هرکدام برکتی دارد. این سه، ویژگی دارند. امام حسین علیهالسلام را سلام می دهی چون دین داری ات به واسطه امام حسین علیهالسلام است. به امام رضا علیهالسلام هم دین خاص داریم. امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هم امام حی و زندۀ ما است. مرحوم شیخ صدق4 درانتهای کتاب عیون اخبار الرضا می گوید: شخصی از صالحان پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دید گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله من می خواهم به زیارت فرزندانت بروم به زیارت چه کسی بروم؟ فرمود: فرزندان من برخی مسموم و برخی مقتول به نزد من آمدند. فرد جواب نگرفت. گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله می دانم. اما قبور فرزندان شما پراکنده است. به زیارت کدام بروم. فرمود: به زیارت کسی برو که در همسایگی شما است. فرد ایرانی بود. گفت: رضا را می گویید؟ سه مرتبه فرمود: بگو درود خدا بر او.
زیارت امام رضا علیهالسلام از زیارات عجیب و غریب است. بیخود نیست که یکی از القاب امام رئوف است. از علامه طباطبایی5 سوال کردند. فرمود: همه ائمه رئوف هستند اما رأفت امام رضا علیهالسلام بالحس است و زود می بینی. لذا کسانی که رند بودند و می رفتند در گوشه ای زود وارد نمی شدند. آنقدر یا رئوف می گفتند وقتی دلشان می شکست وارد می شدند.
مرحوم آیت الله حائری6 از مراجع عجیب و بزرگوار و فوق العاده قم بودند. یک کتابی دارد به نام سر دلبران در این کتاب ملاقاتی که خودش با یاران امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف داشته است آورده. استاد مقام معظم رهبری بودند. معروف بودند به رعایت و مبالغه نکردن. دراین کتاب ملاقاتی را با همین دقت نظر آورده است. شیخ مرتضی حائری نسبت به امام رضا علیهالسلام جور دیگری بود. اگر از کسی می پرسید اهل کجایی و می گفت مشهد گریه اش می گرفت. می گفت: ما تمام 14 معصوم را در امام رضا علیهالسلام خلاصه کرده ایم. در هرفصتی به مشهد می رفت. در صحن با عبایش جارو می زد که جارو کش حساب شود. حدود 70 بار به زیارت رفت. شاگردش می گفت: آخرین باری که به حرم رفتیم و خارج شدیم منقلب بود و گفت این آخرین بار مشهد من است. گفت چرا آقا باز هم می آیید. شیخ گفت: نه امام رضا علیهالسلام را دیدم گفت دیگر نوبت مااست بیاییم و بازدید پس دهیم. از دنیا رفت. با آیت الله مرعشی قرار داشتند که هر کس زودتر از دنیا رفت به دیگری خبر دهد که آن سو چه خبر است وشیخ مرتضی به خواب آیت الله مرعشی نجفی رفت. گفت وقتی دفنم کردند ملکین آمدن برای سوال. من خیلی ترسیدم از پشتم صدایی آمد که گفت نترس و کم کم صدا نزدیک می شد و ملائک دور می شدند و من آرامتر می شدم صاحب صدا آمد. خیلی زیبا بود. از من پرسید ترسیدی؟ گفتم: در عمرم این قدر نترسیده بودم. گفت دیگر ترسی برتو نیست. 70 بار آمدی به دیدار من این اولین باز دیدم بود 69 بار دیگر طلب دارید.
/1102101302
پی نوشت:
1.
بحارالانوار، ج 18 ص 314
2.
بحارالانوار ج18 ص315
3.
سوره فجر آیه 28
4.
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق و اِبنِ بابُوَیْه (زادهٔ ۳۰۶ ـ قم و درگذشتهٔ ۳۸۱ ـ شهر ری) از علمای شیعه در قرن ۴ و از بزرگان علم حدیث است.
5.
سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی (۱۲۸۱ - ۲۴ آبان ماه ۱۳۶۰ هجری شمسی در تبریز) نویسنده تفسیر المیزان، فقیه، فیلسوف و مفسر قرآن، شیعه و ایرانی است. اهمیت وی به جهت زنده کردن حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزههای تشیع بعد از دورهٔ صفویه بودهاست. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی بسنده نکرده، به تأسیس معرفتشناسی در این مکتب میپردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان برجسته در دوران مواجهه با اندیشههای غربی نظیر مارکسیسم به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشیده، حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز میکوشد.
6.
مرتضی حائری یزدی فرزند عبدالکریم حائری یزدی، از فقهای شیعه، در ۱۴ ذیحجه سال ۱۳۳۴ در اراک به دنیا آمد.