معناى مشيت وارده

کد خبر: 39629
سپاس، مخصوص خداوندى است كه ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد، و اگر او ما را هدايت نكرده بود ما(به اينها) راه نمى يافتيم.
وارث : یونس بن عبدالرحمان، از شاگردان حضرت رضا عليه السلام بود، و در آن عصر بحث و بررسى درباره سرنوشت و اراده و مشيت و...، در ميان دانشمندان رواج داشت، معماى اين امور براى يونس، حل نشده بود، يونس مى خواست اين معما با بيان شيواى امام رضا عليه السلام حل و روشن گردد، به محضر آن حضرت آمد و درباره امور پيش گفته، سخن به ميان آورد و توضيح خواست، امام رضا عليه السلام به او چنين فرمود:

 


«اى يونس! عقيده «قدربه» (47) را نپذير، زيرا عقيده آنها نه با گفتار اهل بهشت تطبيق مى كند، و نا با گفتار دورخيان، و نا با گفتار شيطان، مطابقت دارد، زيرا (طبق آيه 43 سوره اعراف) بهشتيان در بهشت گويند:


الحمد لله الذى هدانا لهذا و ماكنا لنهتدى لولا ان هدانا الله


«سپاس، مخصوص خداوندى است كه ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد، و اگر او ما را هدايت نكرده بود ما(به اينها) راه نمى يافتيم».


 


دوزخيان (طبق آيه 106 مؤمنون) در دوزخ مى گويند:


«ربنا غلبت علينا شقوتنا و كنا قوما ضالين»


پروردگارا شقاوت ما بر ما چيره شد، و ما قوم گمراهى بوديم.


 


و ابليس (طبق آيه 39 حجر) گفت:


«رب بما اغويتنى»


پروردگارا، به خاطر اينكه مرا گمراه ساختى.


 


بنابراين اين هر سه گروه، نيكى و بدى را به خدا نسبت مى دهند، ولى قدريه به خودشان بر مى گردانند.


يونس: سوگند به خدا، من گفتار آنها (قدريه) را قبول ندارم، بلكه عقيده ام اين است كه: «چيزى پديد نيايد مگر آنچه را خدا بخواهد و اراده و مقدر و حكم نمايد.»


 


امام رضاعليه السلام فرمودند : اى يونس! اين گونه نيست... (بلكه خواست خدا اين است كه انسان نيز در كارهايش مختار باشد) آيا مى دانى «مشيت» (خواست خدا) يعنى چه


يونس: «نه».


امام رضاعليه السلام فرمودند :خواست خدا، ياد نخستين (لوح محفوظ) است، آيا مىدانى «اراده» چيست؟


يونس: «نه».


امام رضاعليه السلام فرمودند : اراده، تصميم بر آنچه مىخواهد، مىباشد آيا مىدانى «قدر» يعنى چه


يونس: «نه».


 


امام رضاعليه السلام فرمودند :«قدر»، همان اندازه گيرى و مرزبندى است، مانند مدت عمر زندگى، و هنگام مرگ، سپس فرمود: منظور از حكم (قضاء) محكم ساختن و عينيت بخشيدن است.


 


يونس (كه از بيانات روشن امام رضا عليه السلام قانع و خشنود و شيفته آن حضرت شده بود) اجازه طلبيد كه سر مقدس امام را ببوسد، و در اين حال عرض كرد:


فتحت لى شيئا كنت عنه فى غفله


گره مطلب مشكل را بروى من گشودى كه من از آن ناآگاه بودم.




کتاب داستانهای اصول کافی / محمد محمدی اشتهاردی


/1102101305