حجت الاسلام تهرانی:حکمت یعنی اطاعت از امام
وارث: جلسه هفتگی هیئت غریب مادر با سخنرانی حجت الاسلام تهرانی و مداحی آقایان علی قراییان و قاسمی برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام تهرانی را می خوانیم:
این ما هستیم که باید کاری کنیم تا به خواست خدا برسیم. خداوند متعال در قرآن می فرماید: «يُؤتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ.»1
خدا وقتی می خواهد تمام این دنیا را در یک کلمه بگوید، می گوید کل این دنیا «متاع قلیل» است. حکمت چقدر نزد خدا بزرگ و عزیز است و ارزش دارد که می فرماید اگر کسی کاری کرد که من این حکمت را به او دادم، در حقیقت خیر کثیری به او داده ام. تمام عالم با آن بزرگی که هیچ کس نمی داند چقدر است و عظمت مخلوقات خدا و آسمانها را نگاه کنید،قرآن می فرماید: «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ.»2
حضرت می فرماید مَثَل این آسمان اول به مَثَل آسمان دوم مَثَل انگشتری در بیابان است. دوم به سوم، سوم به چهارم، چهارم به پنجم، پنجم به ششم، تا عرش و کرسی خدا. تمام اینها نزد خدا متاع قلیلی است. سپس خداوند متعال می فرماید اگر به کسی حکمتم را دادم، یک متاع عظیم و یک هدیه بزرگ به او داده ام.
حکمت یعنی چه؟
عده ای می گویند علوم بشری همان حکمت است ولی قرآن خط بطلان روی اینها می کشد.
قرآن می فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ»3 به راستى خدا بر مؤمنان منت نهاد آنگاه كه در ميانشان پيامبرى از خودشان برانگيخت تا در مرحله اول برای آنها کتاب را تلاوت کند و در مرحلۀ آخر حکمت را به آنها بدهد. درحالیکه مردم قبل از پیغمبر در گمراهی آشکار بودند.
اگر کلام شما کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام نیست، به درد نمی خورد.
حضرت می فرماید: « مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَدْ عَبَدَ اللهَ، وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ.»4 هرکس به حرف گوینده ای گوش می دهد انگار عبادت او را می کند. اگر روایت از خدا کرد عبادت خدا را کرده است. اگر روایت غیرخدا را کرد شیطان را عبادت کرده است.
شخصی نزد امام صادق علیه السلام رسید و آیه را خواند و گفت آقاجان معنی آن چیست؟ حضرت فرمود: حکمت در قرآن دو چیز است: «طاعة الله و معرفة الإمام.»5 اگر خدا این دو را به کسی داد،(نگفته خودش کسب کرد، یعنی مقداری از کار را ما باید جلو ببریم که خودمان را ظرف «شاء» ی خدا کنیم، ولی همه چیز دست ما نیست. باز هم باید از آن طرف عنایت شویم. بنده باید وظایف بندگی اش را انجام دهد و به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام، ظرف دلش را پاک کند تا خداوند حکمت را به او عطا کند.) از اینجا به بعد تازه ابتدای حرف است. حضرت می فرماید چیزی که از همه در این دنیا بالاتر است: در مرحله اول اطاعت و عبودیت خدا است؛ اولین مرحله عبودیت خدا این است که انسان خود را عبد ببیند.
اطاعت از امام معنای حقیقی حکمت
از حضرت پرسیدند بنده چه کسی است؟ فرمودند کسی که هیچ ملکیتی برای خودش قائل نیست. همه چیز متعلق به مولا و سرورش است. از اینجا به بُعد عملی اش شروع می شود.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند چرا شما مدام از سلمان فارسی مطلب می گویید. فرمودند: اولاً نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمدی. به خاطر سه چیز. اول اینکه، «ان توثر هواه علی هوا امیرالمومنین» سلمان خواستی جز خواست علی بن ابی طالب علیه السلام نداشت، اراده ای از خودش نداشت، هرچه داشت اراده مولایش بود.6
وقتی به عاشورا و نصف روزی که از عالم تا خاتم محو آن هستند، مراجعه می کنیم می بینیم شرف و هویت چیز دیگری است. هم در کلام اصحاب و هم در کلام سیدالشهداء علیه السلام. وقتی داخل کلمات اصحاب می رویم، می بینیم چیزی که در این بزرگواران موج می زند، این است که افراد ابتدا خودشان را عبد سیدالشهداء علیه السلام می دیدند و سپس معرفی می کردند. چیزی که باعث بزرگ شدن آنها شد، شکستن و نوکری در خانۀ امام حسین علیه السلام بود.
می گویند ما که در اینجا هستیم و دفاع می کنیم، در خانه سیدالشهدا علیه السلام عبدیم و تمام دارایی عبد مولای اوست.
این که می گویند: «الهی و ربی من لی غیرک» 7 ، یعنی خدایا منِ بنده، به غیر از تو دارایی ندارم. چون خودم که ملکیت دارم، برای تو هستم و هرچیزی هم که ظاهراً به دست من است، مِلک خلقت تو است. پس هرآن چیزی که دارم، تویی.
در روز عاشورا، تمام دارایی اصحاب، سیدالشهداء علیه السلام بود. تمام دارایی زینب کبری سلام الله علیها حضرت بودند، لذا چندین بار اشاره کردند تمام هست و نیستم را در عاشورا بردند.
/1102101306
پی نوشت:
1. سوره بقره آیه 269
2. سوره صافات آیه 6
3. سوره آل عمران آیه 164
4. تحت العقول ص 479
5. اصول كافي جلد1 صفحه 185بابمعرفة الامام و الرد اليه،حدیث 11 عن أبي عبدالله(عليه السلام)في قول الله عزوجل: " ومن يؤت الحكمة فقد اوتي خيرا كثيرا " فقال: طاعة الله ومعرفة الامام.
عنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ(ع) «مَا أَكْثَرَ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ سَيِّدِي ذِكْرَ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ!» فَقَالَ «لَا تَقُلْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ! وَ لَكِنْ قُلْ سَلْمَانَ الْمُحَمَّدِيَّ. أَ تَدْرِي مَا كَثْرَةُ ذِكْرِي لَهُ؟» قُلْتُ «لَا» قَالَ «لِثَلَاثِ خِصالٍ، إِحْدَاهَا إِيثَارُهُ هَوَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَى هَوَى نَفْسِهِ، وَ الثَّانِيَةُ حُبُّهُ الْفُقَرَاءَ وَ اخْتِيَارُهُ إِيَّاهُمْ عَلَى أَهْلِ الثَّرْوَةِ وَ الْعُدَدِ، وَ الثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ. إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ عَبْداً صَالِحاً حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِين.» 7.دعای کمیل