بعضی سخنان انسان را مسحور می کند!
عمرو بن اهتم از خاندانى بود كه در زمان جاهليت و پيش از ظهور اسلام به فصاحت گفتار و بلاغت بيان مشهور بودند، و خود نيز مردى سخنور و گوينده اى زبردست بود.
در آن روز زبرقان خود را معرفى كرد و با سخنانى سنجيده گفت : يا رسول الله ! من سرآمد قبيله بنى تميم هستم ، همه گوش به فرمان من دارند، جواب همگان را من مى دهم ، حقوق آنها را من بازخواست مى كنم ، و من مانع مى شوم كسى به آنها ظلم كند، و اين مطلبى است كه ابن اهتم (عمرو بن اهتم ) اطلاع دارد.
عمرو بن اهتم گفت : آرى يا رسول الله ! وى نگهبان قلمرو خود است ، و قبيله اش از وى اطاعت مى كنند، و سخنانش را بگوش جان مى شنوند.
زبرقان كه ديد، دوستش در شناسائى او به پيغمبر كوتاه آمد، گفت : به خدا اى پيغمبر! او بيش از آنچه اظهار داشت ، آگاهى دارد، ولى چون به شرافت من حسد مى ورزد، نخواست چنانكه مى بايد و مى داند، درباره من سخن بگويد.
عمرو بن اهتم در پاسخ وى خطاب به پيغمبر گفت . به خدا قسم آنچه من زايد بر اين مى دانم اينست كه : وى مردى تنگ نظر و از مردمى به دور است ، پدرى نادان و خالوئى دون پايه دارد و شخصا تازه به دوران رسيده است !
عمرو بن اهتم ديد كه پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم از سخنان زشت و زيباى وى ناراحت شد، لذا گفت : يا رسول الله ! اول خوشحال بودم و لذا بهترين اطلاعاتم را اظهار داشتم ، ولى بعد كه خشمگين شدم زشت ترين چيزى كه در وى سراغ داشتم به زبان آوردم !
ما كذبت فى الاولى ، و صدقت فى الثانيه .
بار اول دروغ نگفتم ، ولى نوبت دوم به طور مسلم راست گفتم .
پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: ان من البيان لسحرا . راستى كه بعضى از سخنان ، انسان را مسحور مى كند.(1)
/1102101305