حجت الاسلام عالی : هواهای نفسانی ات را با زهد بمیران + گزارش تصویری

کد خبر: 40205
سلسله جلسات اعتقادی اخلاقی جوان موفق ازدیدگاه امام علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی و با مداحی برادر هادی نوری در هیئت محبان حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد

وارث: سلسله جلسات اعتقادی اخلاقی جوان موفق ازدیدگاه امام علی علیه السلام  با سخنرانی حجت الاسلام عالی و با مداحی  برادر هادی نوری در هیئت محبان حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام عالی را می خوانید:

حجت الاسلام عالی : هواهای نفسانی ات را با زهد بمیران

زهد

فرازی از نامه مبارک امیرالمومنین علیه السلام برای فرزندشان را می گفتیم که ایشان فرمودند: هواهای نفسانی ات را با زهد بمیران. در یک جمله خلاصه مطلب این بود که روح زهد این است که انسان قلبش متعلق به دنیا و دربند نباشد و از طرف دیگر در ظاهر زندگیش ساده باشد و دچار تجملات و تشریفات زائد نشود. اما شکل زهد و غالب زهد بر اثر زمان ها و مکان ها و اشخاص و موقعیت ها متفاوت است. اصل زهد و جوهره اصلی اش ساده بودن است، اما ساده بودن در زمان های مختلف و مکان های مختلف نسبت به افراد مختلف فرق می کند. بر حسب زمان ها شکل ساده زیستی فرق می کند، بر حسب افراد هم همین طور است. برای بعضی افراد واجب است که ساده زیست زندگی کنند، چون الگوی اجتماعی جامعه هستند و برای بعضی مستحب است.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایت فرمودند: دو دسته از امت هستند که اگر صالح باشند، امت صالح است و اگر فاسد شوند، امت هم فاسد می شود. گفتند یا رسول الله آن دو دسته چه کسانی هستند؟ فرمودند: مسئولین و علما آن دو دسته هستند. در روایت دیگری پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: امتی صالح می شوند که خواص آن صالح باشند. برای آن دو دسته زهد واجب است. خلاصه اینکه شکل زهد متفاوت می شود ولی روح زهد ثابت است.

امام صادق علیه السلام لباسی سفید و لطیف تنشان بود، شخصی از درویش ها و صوفی ها آمد و گفت: شما فرزند پیغمبر هستید باید رعایت کنید. این چه لباسی است که بر تن شما است؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام در زمان اصحاب صفهکه همه چیزشان را برای دین داده بودند، زندگی می کردند. پس امیرالمومنین علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله هم باید خیلی ساده زندگی می کردند. امام صادق فرمودند: ابوذر زاهد بود ولی شتران و گوسفندانی داشت و هر موقع می خواست آن را ذبح می کرد و از گوشتشان می خوردند. اگر می دید مردم نیازی دارند یا میهمانی سر زده می رسید، شتر را ذبح می کرد. امام فرمودند: جمود نداشته باشید. ساده زیستی در هر شرایط و مکانی یک شکل دارد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «خَيرُ لِباسِ كُلِّ زَمانٍ لِباسُ أهلِهِ»بهترين لباس هر زمانى لباس اهل آن زمان است. یعنی در حد معمولی و عرف باشد.

کلا آدم هایی که متعارف زندگی می کنند آدم های نرمالی هستند. اگر کسی در لباس پوشیدن و حرف زدنش غیر عادی شد، باید شک کنیم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وقتی در یک جمعی می نشستند، اگر فرد جدید وارد می شد می پرسید: چه کسی پیغمبر است؟ این گونه نبود که برای ایشان خدم و حشم جدا بگذارند و یکی ایشان را باد بزند، این حرف های غیر متعارف در هیچ کجای زندگیشان نبود.

راه های کسب زهد

نکته آخر راجع به این بحث این است که این زهد و ساده زیستی چگونه به دست می آید؟ راه کسب زهد چه چیزی است؟ یک راه کسب زهد که در روایات هم گفته شده است این است که انسان خود را شبیه آدم های زاهد دربیاورد. به طور کلی در روایات داریم که اگر می خواهید یک صفت خوبی را به دست بیاورید، خود را شبیه آن صفت کن تا اصل آن صفت در باطنت به دست بیاید. در روایات داریم که اگر حلیم نیستید، خود را به حلم بزنید. یعنی ظاهرت را شبیه آدم حلیم کن. آدم های حلیم راحت از کنار مسائل می گذرند. اگر عصبانی شدید و نشسته بودید، بایستید، اگر ایستاده بودید قدم بزنید، یک آبی به دست و صورتتان بزنید. خودت را به زور نگه دار و اگر چند بار این کار را کردی، دیگر چیزی نمی تواند تو را عصبانی کند. ویژگی حلم کم کم در این شخص به وجود می آید. شاید تباکی که در روایات گفته اند اگر گریه ات نمی آید خود را شبیه به گریه کردن کن، همین معنا باشد. تباکی ریا نیست. درست است که شبیه سازی است ولی خود را شبیه می کند که این بکاء در او حاصل شود. تباکی به قصد بکاء است، نه به قصد نشان دادن به مردم.

در بحث زهد هم امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «التّزهّد یؤدّی الی الزهد»یا در جای دیگر فرمودند: « اوّل الزّهد التزهّد4شروع زهد تزهد است. در ظاهر سعی کنید تمرین زهد کنید. اگر کسی جلوی پایتان بلند شد یا بلند نشد برایتان فرقی نکند. این یک نوع تمرین کردن است. یکی از راه های زهد شبیه کردن است. دومین راه بذل و بخشش است که باعث می شود کم کم علاقه اش به دنیا کمتر شود. مهم ترین چیز انفاقات واجب است مانند پرداخت کردن خمس و زکات که در پرداخت آنها نباید تعلل کنیم. قرآن می فرماید: « لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ.»5به مقام بر و نیکی نمی رسید، مگر اینکه آن چیزی را که دوست دارید انفاق کنید. اینکه در روایات بر اطعام دادن تاکید کرده اند یکی از نتایجش این است که انسان را از بند تعلقات رها می کند. دست و دلباز بودن خصوصا نسبت به خانواده انسان را بزرگ می کند.

سومین چیزی که بسیار در رها کردن انسان از بند تعلقات موثر است، یاد آخرت و روز قیامت است. اگر بتوانیم این را درک کنیم می فهمیم که هر چه که هست می گذرد. اگر خیلی خوش هستی فکر نکن می ماند، اگر خیلی غمناک هستی، آن هم می گذرد. یک شخصی عطاری داشت و طبابت می کرد، یک فقیری از او چیزی خواست. عطار گفت ندارم. آن فقیر به او گفت: تو با این ناخن خشکی چگونه می خواهی جان به عزرائیل بدهی؟ عطار گفت: خودت چگونه جان می دهی؟ آن فقیر رو به قبله دراز کشید و گفت این طوری. عطار که سادگی او را دید، زیر و رو شد. بی تعلقی او را که دید زندگی اش عوض شد. «مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْکَفَافِ»کسی که زیاد به یاد مرگ باشد به اندازه‌ای که او را نیاز باشد و حد زندگی اش باشد، راضی است. برای این موضوع وقت بگذاریم. در خلوت ها به قبرستان برویم. در زمان ما شوخی ها جدی گرفته شده است و جدی ها شوخی گرفته شده است. در زمان پخش سریال ها خیابان ها خلوت می شود. آیا جدی تر از مرگ و امام زمان عجل الله تعالی فرجه هم چیزی است؟

آیت اللّه احمدی میانجیمی گفتند پدرم رفیقی داشتند که همشهری مان بود و من هم او را دیده بودم. پیرمردی بود که خیلی مال داشت ولی عجیب دست و دلباز بود. یک خانه ای داشت که اتاق های زیادی داشت و ایام قحطی به خادم هایش گفته بود نان زیادی درست کنند و خودش به فقرا می بخشید. در ماه رمضان و ماه محرم عالمی می آورد. روزی مریض می شود و پدر آیت الله میانجی به دیدن او می رود و به او می گوید من امشب می میرم امشب کارهای مرا انجام بده ولی الان وقتش نیست، فعلا بخواب وقتی که وقتش شد صدایت می زنم. پدر آیت الله میانجی به خانه اش رفت و نصفه شب فرزندان آن پیرمرد آمدند و پدر آیت الله میانجی را بردند. به اطرافیان گفت که زیر بغلش را بگیرند و بنشانند و می گفت: اهل بیت علیهم السلام آمده اند، به هیچ چیزی توجه نداشت و یکی یکی به آنها سلام می داد.

/1102101304

حجت الاسلام عالی : هواهای نفسانی ات را با زهد بمیران

 

پی نوشت: 

 


  1. اَصْحاب‌ِ صُفّه‌، گروهی‌ از یاران‌ پیامبر اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله - از مهاجرین ‌ - که‌ پس‌ از هجرت‌ به‌ مدینه ‌ به‌ سبب‌ از دست‌ دادن‌ و یا رها کردن‌ خانه‌ و دارایی‌ و جایگاه‌ خود در قبایل‌، با پذیرش‌ فقر و تنگدستی‌، به‌ عبادت ‌ و تعلیم‌ و تعلم‌ و شرکت‌ در جهاد روی‌ آوردند.

  2.  وسائل الشیعه ج 5 ص 8

  3. غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 291.

  4. غررالحکم ج 2، ص 384

  5. سوره آل عمران آیه 92

  6. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق و مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، ص 440، دار الحدیث‏، قم، چاپ اول، 1376ش‏؛ تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائى، سید مهدى‏، ص 629، دار الکتاب الإسلامی‏، قم، چاپ دوم، 1410ق‏‏.‏

  7. علی احمدی میانجی (۱۳۰۶-۱۳۷۹ش) از علمای قرن چهاردهم . وی در حوزه‌های میانه، تبریز و قم تحصیل کرد و مجتهد شد. وی در حوزه علمیه قم علاوه بر تدریس دروس دوره سطح، درس اخلاق نیز می‌گفت. احمدی میانجی به تفسیر قران و مباحث حدیثی علاقه داشت و آثاری نیز در این موضوعات نگاشته است. وی در آثار فقهی خود به موضوعات روز جامعه نیز پرداخته است.