اساس عبادت چیست ؟

کد خبر: 40484
همه ما مأمور به عبادتیم و البته مأمور به کثرت عبادت. اساس عبادت همان یاد و نام خداست که أقم الصلاة لذکری.

وارث :  همه ما مأمور به عبادتیم و البته مأمور به کثرت عبادت. اساس عبادت همان یاد و نام خداست که أقم الصلاة لذکری (طه/14). بعد هم فرمود: نام خدا و یاد خدا محدود نیست.

 

گرچه نماز واجب مشخص است؛ أقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر(اسراء/78)؛ همین پنج نماز است یعنی از دلوک شمس تا غسق لیل، ظهرین و مغربین؛ چهار نماز و نماز صبح که پنجمین نماز است. و آن‌چه بر وجود مبارک رسول گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم واجب است، برای ما مستحب؛ و من اللیل فتهجّد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً (اسراء/79). نماز واجب و مستحبش محدود است.

 

اما این‌که فرمود: أقم الصلاة لذکری، این ذکر محدود نیست؛ یا ایهاالذین آمنوا اذکرواالله ذکراً کثیراً (احزاب/41). پس این اصل اول که هدف عبادت ذکر است. آن عبادات واجب و مستحب هم، محفوظ. اما فرمود: واذکرواالله ذکراً کثیراً.

 

 

مطلب دوم آن است که این کثرت عبادت به چیست؟ وجود مبارک امام هشتم علیه‌السلام طبق این نقلی که در تحف آمده است، فرمود: لیست العبادة بکثرة الصلاة والصیام. گرچه نماز و روزه، هر کدام فضیلت خاص خودشان را دارند؛ یکی عمود دین است و دیگری جنّة من‌النار است، اما این‌که گفتند زیاد عبادت کنید، نه زیاد نماز بخوانید و زیاد روزه بگیرید! بلکه معیار این کثرت عبادت، همان نام و یاد خداست. بل العبادة التفکر فی امرالله. این «تفکر» کار آن ذکر و شکر را هم می‌کند. فکر محققانه هم ذکر است و هم شکر.

 

 

«امر» خدا هم مثل عبادت خدا درجاتی دارد. اگر عابدان درجاتی دارند، ذاکران مراتبی دارند، ذکر هم مراتبی دارد. این بیان نورانی معصومین علیهم‌السلام هست که عبادت سه گروه است؛ قهراً تفکر و فهمیدن هم سه نوع است؛ برخی‌ها می‌فهمند برای این‌که از جهنم نجات پیدا کنند. برخی می‌آیند حوزه درس می‌خوانند برای این‌که به بهشت بروند و بعضی حوزه می‌آیند برای چیز دیگر! اگر «فهمیدن» عبادت است و اگر عبادت سه قسم است و اگر عابدان سه قسم‌اند، خردمندان هم سه قسم‌اند و ما طلاب حوزه‌های علمیه - مخصوصاً سربازان وجود مبارک ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف باید به‌دنبال آن گروه سوم باشیم، چون به اندازه کافی گروه اول و دوم هست. فرمود: «التفکر فی امرالله». در آن بخش‌های فقهی و حقوقی هم اوامر تشریعی خدا را کسی دارد بررسی می‌کند، حلال و حرام خدا را می‌فهمد، آن هم امر خداست؛ در این بخش‌های تکوینی هم وقتی دارد این‌گونه از معارف را ارزیابی می‌کند، این هم امر خداست. قهراً اگر به ما فرمودند: «اذکرواالله ذکراً کثیراً»، این‌ها مصداق ذکر کثیر است. این‌چنین نیست که فکر در مقابل ذکر باشد.

 

 

یک وقت است یک کسی مطالعه می‌کند که چیزی یاد بگیرد، خودش را مطرح کند؛ یا در آن مباحثه و گفت‌وگو و گفتمان، رقیب را از صحنه خارج کند. این نه‌تنها ذکر و فکر نیست، بلکه یک بند است. یک وقت است نه، چهار تا کلمه می‌خواهد بفهمد که هم خودش را روشن کند و راه خودش را ببیند و هم راه کسی را نبندد. این‌که گفتند: چراغ باشید، کونوا اوعیةالعلم و مصابیح‌الهدی (کافی/1/301 باب‌الاشاره والنص علی الحسین‌بن علی علیه‌السلام): یعنی به دیگری راه بدهید، نه راه کسی را ببندید! اگر این شد، خود همین فکر می‌شود ذکر. این‌که فرمود: اذکر ربّک فی نفسک تضرعاً و خیفة (اعراف/205)، این از بارزترین مصادیق «ذکرالله فی‌القلب» است. یک وقت است کسی می‌گوید: لااله الاالله، این نام خدا را بر لب می‌برد، یک کسی دارد درباره توحید فکر می‌کند، این یاد خدا را در دل دارد. آن یاد است و این نام.

 

 

امام رضا علیه‌السلام فرمود: من کان له شیء یلهیه عن‌الله او عن امرالله (بحارالانوار/75/335 باب 26- مواعظ‌الرضا علیه‌السلام )؛ فرومایه کسی است که یک چیزی داشته باشد او را سرگرم کند از یاد خدا! غافل کند... هرچه هست؛ گاهی درس و بحث آدم را سرگرم می‌کند. نشانه اعراض از یاد خدا این است که در مباحثات با این‌که فهمید حق با طرف است، کوتاه نمی‌آید! با این‌که در حجره بیش از دو نفر کسی نیست، مردمی هم حضور ندارند، این‌قدر حاضر نیست که اعتراف بکند و کوتاه بیاید. این معلوم می‌شود که یک شاغل فکری دارد.

 

 

 

گزیده‌ای از سخنرانی آیت الله‌ جوادی آملی در جمع طلاب


منبع : افق حوزه

/1102101305