" ناخدای کشتی ایمان "

کد خبر: 40664
ویژه نامه شهادت پنجمین ناخدای کشتی ایمان امام باقر علیه السلم

وارث:این روزها، آسمان مدینه دیگر بار، در پس غروب غم، کز کرده است. بقیع، دوباره سیاه پوشیده است. و باز زخمی عمیق بر جگر شیعه. این بار، پنجمین ناخدای کشتی ایمان، او که دریا دریا علم، از سینه‏اش جاری بود و واژه واژه عشق، از نگاهش سرازیر، او که از کلامش وحی می‏جوشید و از زبانش باران حدیث می‏بارید، چهره در خاک کشیده است؛ مظلوم و غریب. نمی‏دانم چرا سرنوشت اهل‏بیت ‏رسول صلی‏الله‏علیه ‏و‏آله‏ وسلم را با اشک و خون گره زده‏اند؟ کوچک بودی که عطش و آتش کربلای بزرگ جدت را دیدی و با آن نگاه کودکانه گریستی؛ آن هنگام که پدرانت را تشنه کام به خاک و خون کشیدند. سر حسین علیه ‏السلام را بر فراز نیزه‏ها به تماشا نشستی، تا به وقتش مراسم مرثیه خوانی صحرای عرفات را برای افشاگری بنی امیه وصیت کنی. ماندی تا دردها را روایت کنی و حدیث زخم بگویی. فقه، تا همیشه وام‏دار روایت توست. دین، تا هماره مدیون مجاهدت توست. و حالا، این تویی که در آغوش پدر سجاده نشینت در گوشه‏ی بقیع، آرام گرفته‏ای. دیگر مدینه صدای نافذ تو را نخواهد شنید. از این پس، مردم، آرزوی شنیدن فریاد فتوای تو را به گور خواهند برد. از این پس، هیچ اشکی نخواهد ریخت؛ مگر در پای مظلومیت تو. از این پس، هیچ آهی از دل بر نخواهد خاست؛ مگر در نفرین آنان که جانت را به زهر کینه ستاندند. از این پس، همه ‏ی مرثیه ‏ها، اندوه تو را به سوگ می ‏نشینند. اینک با این چشم گریان، با این دل آتشین و بی‏کران اندوه، با این جان سوخته و این جهان ماتم، چه کنیم؟! با این روزهای تیره‏تر از شب چه بگوییم؟! ای شب! کاش آن فاجعه را در سیاهی دل خود پنهان می‏کردی و بر دل‏هامان، داغی دیگر به امانت نمی‏گذاشتی! کاش آن حادثه را به چشم نمی‏دیدیم! اینک مرا به حال دلم واگذارید! بگذارید اندوه این سال‏های غربت را پشت دیوار غریب و سوخته‏ی بقیع بگریم. بگذارید مزار با خاک یکسان امام باقر علیه‏السلام را، با نم‏نم باران چشم‏هایم، به طواف بنشینم. رهایم کنید تا زیارت نامه‏ی سراسر خون فرزندان رسول اللّه صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم را، با آه آتشین، ترجیع‏وار زمزمه کنم و در التهاب خاکستری رنگ فراق امام بسوزم. دیگر هیچ مرهمی، زخم‏های دلم را درمان نمی‏کند و با هیچ نوازشی آرام نمی‏شوم. در مصیبتی چنین جانسوز، تنها راه چاره اشک است؛ اشک، این چراغ روشن دل، که در تاریکی‏ها راه را می‏ نمایاند و درد را به صبوری می‏خواند. آری! اشک، این یگانه دسته گلی که مزارهای بی‏شمع و چراغ بقیع را آذین بسته است. آری! بقیع، این نماد مظلومیت شیعه در همیشه‏ی تاریخ، زیارتگاه دل‏های عاشقی است که قرار خود را در پس دیوار آن جستجو می‏کنند؛ آن جا که اشک، اجتناب‏ناپذیر است و سوختن ناگزیر.صلوات خاصه امام محمد باقر (ع)وقتش رسیده است که عرض ادب کنیموقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم برای دریافت کلیک کنیدزندگی نامه امام باقر علیه السلامامام محمد باقر(ع) پنجمين امام شيعه در روز اول رجب مصادف با روز جمعه در سال 57 هجري ديده به جهان گشود. پدر گرامي ايشان امام سجاد (ع) و مادر بزرگوارش فاطمه دختر امام حسن بود. به اين جهت ايشان را علوين و هاشمين (علوي و هاشمي از دو سو) خوانده اند. نام مبارك ايشان محمد و كنيه اش "ابوجعفر” است و داراي 4 لقب مشهور مي باشند.  مشهورترين لقب ايشان "باقر” است كه پيشتر رسول خدا در حديث جابر بر ايشان نهاده اند.  3 ساله بود كه واقعه عاشورا اتفاق افتاد و 38 سال در كنار امامت پدر عزيزش امام سجاد(ع) بود و با شهادت ايشان در سال 95 هجري دوران امامت ايشان آغاز شد . اين دوران به گواهي امام صادق (ع) نوزده سال و دو ماه ادامه يافت و با حكمراني پنج تن از خلفاي اموي هم زمان بود .  از حضرت باقر(ع) برخورد سياسي عمومي با خلفاي هم عصرشان گزارش نشده اما هر گاه فرصت را مناسب مي ديد حكومت غاصبانه آنان را نفي مي كرد . هشام ابتدا مدتي امام را زنداني كرد اما به دليل تمايل زندانيان بر امام و ترس حكومت از شكل گيري قيام ناگزير به آزاد كردن حضرت و برگرداندن ايشان به مدينه شد .  در آن وضعيت سياسي مهم ترين سلاح امام در آن زمان قلم و دوات و تعليم و تربيت شاگردان الهي و پرورش فقيهان و دانشمنداني بود كه بتوانند مبيّن و مبلّغ آراي اهل بيت عليهم السلام در جامعه اسلامي باشند . همچنين آن حضرت به مناظره با مخالفان و سران اديان و مذاهب گوناگون پرداخت كه به اثبات اسلام و امامت ايشان و رويارويي با حکومت منتج شد و پايه گذار "نهضت علمي جعفري امام صادق (ع)” گشت.  سرانجام آن امام مظلوم در اثر دسيسه "هشام بن عبدالملك” مسوم شد و به روز هفتم ذي الحجه از سال 114 هجري در سن 57 سالگي چشم از جهان فروبست و در بقيع به خاك سپرده شد. امام باقر(ع) علاوه بر علم عظيم الهي وحلم بي نظير داراي سجاياي اخلاقي بزرگي بودند. برای مطالعه بیشتر کلیک کنیدکرامات امام جابر جعفی نقل می‌کند: که با حضرت همسفر حج بودم که در راه پرنده قمری بر کجاوه نشست و صدا می‌نمود من خواستم او را بگیرم حضرت فرمود جابر او را نیازار به ما پناه آورده. او از ماری شکایت می‌کند که جوجه‌های او را می‌خورد می‌خواهد تا من دعایش کنم از شر او ایمن شود... راه را ادامه دادیم. آن حضرت از کجاوه پیاده شد و به سوی ریگ زاری رفت و ریگ‌ها را کنار زد از زیر سنگی چشمه‌ای جوشید از آب آن سیراب شده و وضو گرفتیم... هنگام صبح به نخلستانی رسیدیم نزدیک نخل خشکی رفت و فرمود ای نخل... ما را اطعام کن نخل سبز شد و کج شد پر از خرما که ما از آن سیر خوردیم.(حر عاملی، اثبات الهداة، تهران، مکتبة الاسلامیه، ج5، ص302)برای مطالعه بیشتر کلیک کنیدسیرۀ امام محمد باقر (ع)سیره اخلاقیسیره سیاسیسیره قرآنی سیره علمیشاگردان و تربیت شدگان امام باقر (ع) جابر ابن عبدالله انصاریجابر بن یزید جعفیزرارة بن اعینمحمدبن مسلم ثقفینهضت علمی امام باقر (ع)  يكى از علماى بزرگ سنّى به نام ابن حجر هيتمى درباره ايشان مى نويسد: «محمّد باقر به اندازه اى گنج هاى پنهان معارف و دانش ها را آشكار ساخته، حقايق احكام و حكمت ها و لطايف دانشها را بيان نموده كه جز بر عناصر بى بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همين جاست كه وى راشكافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده اند.»برای مطالعه بیشتر کلیک کنید. پای سخن امام باقر (ع) خُذُوا الكلِمَةَ الطَّيبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم يعمَل بِها سخن طيب و پاكيزه را از هر كه گفت بگيريد،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل نكند. تحف العقول، ص391. بحارالانوار ج 110 ص160، ج75 ص 170.برای مطالعه بیشتر کلیک کنید.صوت و فیلممجموعه صوتی و تصویری شهادت امام باقر علیه السلاممجموعه اشعار آئینی شهادت امام باقرمانده داغی عظیم بر جگرتعکس رأسی به نیزه،در نظرتسر بازار شام و بزم شرابچه بلاهايي آمده به سرت!؟هر شب جمعه خون دل خوردیپای ذکر مصیبت پدرتپای روضه به جای قطره ی اشک خون و خونابه ریخت از بصرتمی توان دید عکس زینب رابین قاب کبود چشم ترتسوختی سرو باغ فاطمیونزهر آتش زده به برگ و برتگر گرفته فضای حجره ی تانتحت تاثیر آه شعله ورتمهر و تسبیح کربلایت راداده ای ارثیه به گل پسرتوحید قاسمیبرای مطالعۀ اشعار بیشتر کلیک کنیدآیا امام محمد باقر (ع) در کربلا حضور داشتند؟برای دریافت پاسخ کلیک کنیدوصایای امام در واپسین لحظات«بنویس این چیزى است كه یعقوب فرزندانش را بدان وصیت كرد كه اى فرزندانم خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آنكه تسلیم رضاى خداوند باشید. »برای مطالعه بیشتر کلیک کنید.