بسته ویژه اشعار آئینی/خدایا ذکر مان را یا علی کن...
وارث :::: گرفته یا علی لبهای ما را :::گرفته یا علی لبهای ما را ندارد هیچ کس مولای ما را اگر می شد غزل می گفتم اما «دوبیتی» بسته دست و پای ما را من آوای جلی را دوست دارم دعای «ینجلی »را دوست دارم «دوبیتی» جا ندارد تا بگویم چقدر آقا علی را دوست دارم خدا نام ولی را برد بالا پیام ینجلی را برد بالا تمام دست ها بودند آنجا ولی دست علی را برد بالا خدایا ذکر مان را یا علی کن سرود بکرمان را یا علی کن غم امروز و فردا خوردنی نیست تمام فکرمان را یا علی کن جهان مثل علی مولا ندارد علیّ عالی اعلا ندارد خدا گفتن به او کفر است اما خدامی داند او همتا ندارد به هر جا رفت دل حرف از علی بود که قبل از آب و گل حرف از علی بود از آن روزی که آدم شعر می گفت مفاعیلن فَعِل حرف ازعلی بود به بام کعبه بانگ یا علی بود امام بت شکن مولا علی بود همان بت هم که یک روزی خدا بود دلش خوش بود یکجا با علی بود مهدی صفی یاری ::: اگر امروز آبرو داریم ، با علی داشتن بزرگ شدیم ::: پای عشقت جگر تراشیدن بعد از احرام سر تراشیدن ما همه محرم توایم آقا کعبه را با نظر تراشیدن دل ما با ولا درست شده دل نگو که گوهر تراشیدن دو علی در میان صورت من با تمام هنر تراشیدن یک شبه جبرییل می سازد دست تو وقت پر تراشیدن خاک ما از نجف سرشته شده نوکرت جان به کف سرشته شده سجده ی بی شمار می کردی تا سحر ذکر یار می کردی تو امیر دو عالمی به تنت جامه ی وصله دار می کردی بانی سفره های افلاکی نان جو اختیار می کردی خانه ات ساده بود مثل خودت از تجمل فرار می کردی تا به زهرا سلام می دادی دل او را بهار می کردی او به تو افتخار می کرد و تو به او افتخار می کردی السلام ای امام آقا جان یا ابانا سلام بابا جان ما همه در حرم بزرگ شدیم با ولا مرد و زن بزرگ شدیم اگر امروز آبرو داریم با علی داشتن بزرگ شدیم وطن ما نجف بود اینجا همه دور از وطن بزرگ شدیم ذره اما به یمن نوکریت بین هر انجمن بزرگ شدیم ما قبیله قبیله نسل به نسل بین سینه زدن بزرگ شدیم با غلامی خانواده ی تو با حسین و حسن بزرگ شدیم لب گودال خم تو شاه هستی یاد گودال قتلگاه هستی کینه ها از غدیر افزون شد از تب نیزه دشت هامون شد با لب تشنه گفت یا علی مددی دهنش ناگهان پر از خون شد خواهرت را به قصد کشت زدند تازیانه غلاف گلگون شد خواهرش یک طرف خودش یک سو شمر از قتلگاه بیرون شد در دلم شور ماتمت آقا بی قرار محرمت آقا جواد پرچمي::: ذكر صلوات عرشيان مي آمد ، تا رفت به سوي آسمان دست ِ علي ::: درظهر غدير تا كه موساي نبي بوسه به رخ منور هارون زد چشمان حسودان و بخيلان عرب از شدت غم ، از حدقه بيرون زد ** از مشرق دستهاي پر مهر نبي خورشيد ولايت و امامت تابيد با شوق ملائك همه فرياد زدند: « تا كور شود هر آنكه نتواند ديد» ** فرمود نبي به امر معبود وَدود بر امت من علي امام است امام اين مژده ي من به شيعيانش، دوزخ بر شيعه ي مرتضي حرام است حرام ** گُل كرد سپيده ي تبسم به لبش تا آيه ي «اكملتُ لكُم» نازل شد فرمود: خوشا به حالتان اي مردم با حُب علي دين شما كامل شد ** فرمود خدا ولايت حيدر را بر آدم و نسل بعد او واجب كرد در روز ازل كليد فردوسش را تقديم ِ علي بن ابيطالب كرد ** فرمود: برادرم علي مَحرم ماست از عالم غيب مثل من آگاه است قرآن چقدر مدح و ثنايش را گفت او نقطه ي زير باء بسم الله است ** فرمود كه يادگار من بين شما تا روز حساب، عترت و قرآن است بايد كه به هر دوشان تمسك جوييد اين راه نجات اصلي انسان است ** ذكر صلوات عرشيان مي آمد تا رفت به سوي آسمان دست ِ علي از عرش بلند و يك صدا مي گفتند: اَلحَق كه اميرمومنان است علي ** جبريل به خدمت علي آمد و گفت تبريك؛ كه اين مقام زيبنده ي توست اي حضرت بوتراب درهر دو جهان هاروني ِ اين قوم برازنده ي توست ** جبريل به جانشين پيغمبر گفت اي مظهر افتادگي و آقايي مردم اگر امروز امامت خوانند عمريست امام عالم بالايي ** اين قوم تو را هنوز نشناخته اند اي مرد غيور صاحب تيغ دو سر از خانه نشيني شما مي ترسم لعنت به سقيفه و ابوبكر و عمر ** از فتنه ي بين كوچه ها مي ترسم از سيلي و بغض يك پسر مي ترسم دلواپس غربت تو هستم آقا از آتش و ميخ پشت ِ در مي ترسم ** با ديدن اين بركه و گودال غدير يكباره به ياد كربلا افتادم در گودي قتلگاه خود را ديدم بر پاي حسين سر جدا افتادم وحید قاسمی::: دنیا به خود شبیه علی را ندیده است :::آیینه از نگاه تو مبهوت می شود حیـرت، شـهید تیـغ دو ابروت می شود محراب چشم تو همه را سر به راه کرد شد سر به راه، هر که به چشمت نگاه کرد در سایـه ات هر آنکه نشست آفتاب شد حاتم گدای تو شد عالیجناب شد دنیا به زیر سایه ی دستـت پنـاه برد هر کس که ماند زیر همین بارگاه، بُرد دست کسی به پای مقامت نمی رسد سیمرغ هم به قاف قیامت نمی رسد هرجا حدیـث حسن تو تکرار می شود دل بیشتر اسیر تو دلدار می شود روزی هزار مرتبه شکر خدا کند هر کس به درد عشق گرفتار می شود حجی به سر نیـامده حجی شروع شد پیش از غروب، تازه زمان طلوع شد گرد علی به امر نبی جمع می شدند پروانـه وار مُحرم این شمع می شدند دست نبی و دست علی تا که پا گرفت یک خطبه روی دست همه خطبه ها گرفت فریاد زد که می رسد آیا صدای من یا گوش می دهید به امر خدای من پوشیده نیست معنی اکملت دینکم حُبّ علیست معنی اکملت دینکم مردم به آن خدا که مرا آفریده است دنیا به خود شبیه علی را ندیده است ایـن مرد بوده یار من و بی کـسی من هـمراه و همنشین و همیشه وصی من آرامش من و دل آشفته ی من اســت هر گفته ی علی به خدا گفته ی من است هر دل که داشت مهر علی را فقیر نیست غیر از علی کسی به دو عالم امیر نیست من ضامنم کسی کـه به او اقتـدا کند زهرا براش بین نمازش دعا کند صابر خراسانی::: فقط برای حسین است این فضلیت که ، پدر علی و هرآنچه پسر علی بشود :::چو شهر علم نبی گشت در علی بشود بدا به حال هرآن کس که بر علی بشود غدیر صحنه ی اوج ولایت است ببین پیمبر آمده از هر نظر علی بشود خدا شود به خداونداگر که یک پله از این که هست علی بیشتر علی بشود چه محشری شده برپا به روی بار شتر حساب کن که نبی ضرب در علی بشود در این معادله اصلا درست هم این است خبر رسان که نبی شد خبر علی بشود نه اینکه نام علی حافظ ابوالبشر است قرار بود دعای سفر علی بشود تبر به دست اگر بت شکن شد ابراهیم نبی ست بت شکن اما تبر علی بشود چه در غدیر چه در خیبر و چه در محشر فرار هست فقط یک نفر علی بشود به غیر فاطمه آن هم نه درتمام جهات نمی شود که کسی این قدر علی بشود فقط برای حسین است این فضلیت که: پدر علی و هرآنچه پسر علی بشود نه هر جدال که در اوج جنگ کرب و بلا حسین تر شود عباس تر:علی بشود چه در زمان نبی و چه در دل محراب همیشه باعث شق القمر علی بشود مهدی رحیمی/1102101305