حجت الاسلام علی پناه: چه کنیم به شفاعت اهل بیت (ع) برسیم؟

طبق گزارشات و اخباری که در قرآن و روایات به ما رسیده است یقینا روز قیامت روز سختی خواهد بود و قرآن از روز قیامت تعبیر میفرماید به یوم الثقیل یعنی روز سنگین و سخت، روزی که تمام مناسبات دنیایی رنگ می بازد و همۀ اعتبارات از درجه اعتبار ساقط میشود تا جایی که خود قرآن میفرماید آن روز پول و رفاقت و ... فایده ای نخواهد داشت و حتی مادر که ضرب المثل عشق و محبت است حاضر است فرزند شیر خوار خود را زیر دست و پای اهل محشر رها کند و به داد خودش برسد.
«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ»« وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ»« وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ» بچه ها از والدین و دوستان صمیمی از هم فرار میکنند. هنگامۀ خطرناکی برپا میشود. یقینا در چنین روزی و چنین شرایطی نیمتوانیم دستمان را به دامان پر مهر اهل بیت علیهم السلام برسانیم. چه کسی میتواند در این اوضاع سخت خود را به دامن حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمومنین علیه السلام متوسل کند؟ حتما این کار از ما ساخته نیست. مرحوم آیت الله مجتهدی میفرماند حالا که نمیتوانیم در یوم الثقیل خودمان را به اهل بیت برسانیم، بیاید در دنیا طوری زندگی کنیم که خود اهل بیت علیهم السلام بیایند کمکمان.
مرحوم شیخ مرتضی زاهد میفرماید چهل سال درب خانۀ امام زمان عجل الله تعالی را کوبیدم. نه خوابی، نه مکاشفه ای هیچ خبری نشد. بعد از چهل سال در یکی از تشرفاتم به عتبات عالیات در حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام حضرت را دیدم. وقتی به محضر ایشان رسیدم عرض کردم چرا انقدر دیر؟ آقا میفرمایند: در این چهل سال هربار تو یا صاحب الزمان گفتی ما در کنار تو بودیم و تو ما را ندیدی. سید محمد باقر سیستانی میفرمایند در دوران جوانی میخواستم امام زمان عجل الله تعالی را ببینم. میفرمودند خیلی دلم برای امام زمان پر میکشید و دوست داشتم آقایم را ببینم. به شوق وصال یک ختم مجرب خیلی سخت را شروع کردم. همۀ سختی ها را به جان خریدم. سی و نه روز این ختم را انجام دادم. روز آخر گفتم مشرف بشوم به حرم امام رضا علیهالسلام و اخرین ختم را در روز چهلم در حرم آقا انجام بدهم. با حضور قلب ختم را شروع کردم. تا به پایان رسید دیدم از یکی از این خانه های اطراف حرم یک نور خیره کنندۀ عجیب که از جنس نورهای دنیا هم نبود به آسمان کشیده شد. یقین کردم که نور از وجود حضرت صاحب الزمان است. دنبال نور را گرفتم و به یک خانۀ محقر رسیدم وارد که شدم دیدم آقا بالای سر جنازۀ یک پیر زن ایستاده است. تا حضرت مرا دید فرمود سید سیستانی خیلی زحمت کشیدی تا ما را ببینی؟ گفتم آقا خیلی. حضرت فرمود نیازی نبود. تو اگر همانند این پیرزن بودی ما خودمان می آمدیم. عرض کردم مولای من مگر این پیرزن کیست؟ چه کرده که اینقدر مورد توجه شما قرار گرفته است؟ فرمود این خانم در زمان رضا شاه پهلوی که دستور کشف حجاب داد جوان بود اما برای اینکه مجبور نشود چادر مادرم حضرت زهرا را از سرش بردارد هفت سال در خانه اش نشست. ما در روز قیامت نمیتوانیم خودمان را به دامان ائمه علیهم السلام برسانیم. بیاید طوری زندگی کنیم که روز قیامت صدیقۀ طاهره بیاید و ما را از جمعیت بیرون بکشد و بگوید من این را میشناسم. این شیعۀ من است.
چه کنیم به شفاعت اهل بیت (ع) برسیم؟
پاسخ این سوال را امام صادق علیه السلام میفرمایند: اگر راست میگویید پس به روش و سیرۀ ما اقتدا کنید. شیعۀ امام هادی علیه السلام کسی است که خود را بر اوامر و نواهی ما منطبق کرده است. شیعۀ واقعی کسی است که بر اثر تأسی به اهل بیت علیهم السلام با ایشان سنخیت پیدا کرده است. چقدر با اهل بیت سنخیت داریم؟ سنخیت ما با اهل بیت علیهم السلام از لحظۀ مردن ما به کارمان می آید الی یوم القیامه.
مسمع از شیعیان امام صادق علیه السلام است، میگفت دلم خیلی برای امام تنگ شده بود و میخواستم ایشان را ببینم. به مدینه رفتم، عشق به زیارت حضرت به من اجازه نداد که لباس عوض کنم و خیلی سریع به زیارت امام رفتم. آقا هم مرا تحویل گرفتند. حضرت کنار خودشان به من جا دادند. حضرت پرسیدند تو اهل عراقی؟ آیا به زیارت جدمان امام حسین علیهالسلام مشرف میشوی؟ میدانی وضعیت عراق چطور است؟ مسمع میگوید منصور دوانقی ملعون هرکه به زیارت امام حسین میرود را میکشد. حضرت فرمودند چون جانت در خطر بود تکلیف از تو برداشته میشود. فقط بگو یادی از حسین میکنی؟ مسمع تا این را شنید اشک از چشمانش سرازیر شد. همۀ ائمه تا نشانی از امام حسین میدیدند دلشان پر میکشید به سوی جدشان. به امام گفتم روز عرفه است از عرفات برایمان بگو. حضرت از کربلا و امام حسین علیه السلام و فضیلت زیارت ایشان بر زیارات دیگر فرمود. من گفتم از عرفه و عرفات بفرمایید آقا. حضرت فرمود ابو بشیر هر ولد الزنایی پایش به صحرای عرفات میرسد ولی کربلای جدم حسین را کسی مشرف نمیشود مگر کسی که طیب مولد دارد و دامان مادرش پاک است.