حجت الاسلام والمسلمين انصاريان: بدون علی(ع) نه دین دارید و نه نعمت

کد خبر: 41487
مراسم جشن عید غدیر با قرائت زیارت عاشورا توسط حاج حسین ارضی و سخنرانی حجت الاسلام انصاریان و مداحی حاج حسن خلج در مسجد امیر علیه السلام برگزار شد

وارث: مراسم جشن عید غدیر با قرائت زیارت عاشورا و سخنرانی حاج حسین ارضی  و حجت الاسلام انصاریان و  مداحی حاج حسن خلج در مسجد امیر(ع)  برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام انصاریان را می خوانید:


حجت الاسلام والمسلمين انصاريان: بدون علی(ع) نه دین دارید و نه نعمت


اکمال دین

اگر قرآن اعلام می کند: "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمت"، معنایش این است که آنچه از جانب خدا به عنوان دین بود به شما داده شد، فقط یک حقیقتش باقی مانده بود که این حقیقت این دین را کامل می کند. آنچه نعمت بوده به شما عطا شده الا یک نعمت که امروز این نعمت، همه نعمت های قبلی را کامل می کند. یعنی آن چیزی را که دارم به شما معرفی می کنم تمام ارزش های دینی و ملکوتی و معنوی است. آن چیزی را که امروز دارم معرفی می کنم کل نعمت های دنیایی و آخرتی است. اگر این معرفی شده را بعد از من از زندگیتان حذف کنید نه دینی را خواهید داشت که خدا نازل کرده و نه نعمت کامل خواهید داشت که خدا برایتان خواسته است. بنابراین بدون علی نه دین دارید، نه نعمت. اگر با علی باشید، حرارت و انرژی ولایت علی علیه‌السلام، هر لقمه ای می خورید، لقمه را تبدیل به نور می کند و هر عبادتی که می کنید، عبادت را پخته می کند. هر نعمتی که به دست می آورید تا روز قیامت با تغییراتی، تا برسد به تغییر آخر که بهشت است، برایتان بقا و دوام دارد. تا دیروز اکمال دینی در کار نبود. نعمت من تمام نبود و تا دیروز به دینتان رضایت نداشتید. دین داشتید ولی ناقص، که قدرت پرواز دادن شما را به کمالات الهیه نداشته است. بنابراین آیه و توضیح داده شده امروز به فرمان پروردگار، پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله آنچه در این عالم وجودی ارزش است را به مردم معرفی کرد. این معنی آیه است. حال تحلیل معرفی این ارزش یک دهان به پهنای فلک می خواهد، که ما نداریم! فقط هم ما نداریم، معتبرترین کتاب های اهل سنت هم دارد. 25جلد که هرکدام هم 800صفحه است! و ممکن است شما حوصله خواندن آن را نداشته باشید. کتاب احقاق الحق1 قاضی نورالله2 شوشتری را هم بخوانید و امثال این روایات را در این کتاب ببینید.

امیرالمومنین علیه‌السلام وقتی جوان بود، پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله به ایشان فرمود: علی جان اگر تمام درختان عالم قلم نازک شوند، اگر تمام دریاها و اقیانوس ها مرکب شوند، اگر کل جن و انس نویسنده شوند و بخواهند ارزش هایی که در تو است را بنویسند، مرکب ها و قلم ها تمام می شوند و جن و انس می می میرند و نوشتن ارزش های تو به پایان نمی رسد.

یک ارزش امیرالمومنین علیه‌السلام علمش بود که جن و انس اگر دریاها مرکب شوند و درختان قلم شوند نمی توانند بشمرند.

تنها روایتی که پیغمبر اکرم (ص)23سال آن را تکرار کردند

ما شیعیان کل روایات پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله را در 10 جلد جمع کردیم، آنهایی که فقط قال رسول الله دارند، دیگر از هیچ امام دیگری در این کتاب نداریم. 5000صفحه است. اهل سنت در 16 جلد 700صفحه فقط روایات پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله را جمع کردند. پیغمبر 23 سال از خودشان روایت گفتند. پیامبر صلوات الله علیه روایاتش را تکرار نمی کرد. افراد یا می نوشتند یا حفظ می کردند و تمام می شد. در کل روایات حضرت شاید پنج درصد روایات تکراری هم نداشته باشیم. روایات تکراری آنهایی هستند که با ترکیب "کان یقول" شروع شده است. یعنی یک فعل ماضی و یک فعل مضارع دارد، ولی پیامبر صلوات الله علیه چند بار این مطلب را فرموده است. کان یقول در روایات پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله و ائمه علیهم السلام خیلی کم است. تنها روایتی را که پیامبر 23سال تکرار کرد، هم در سه سال دعوت پنهانی، و هم در 20 سال دعوت آشکار، در کتاب های اهل سنت هم آمده است، چرا پیامبر یک روایت را 23سال تکرار کرد چون مهم ترین مطلب بوده و از جایگاه ویژه برخوردار بوده و بسیار خاص بوده که 23 سال تکرار کرده است. این است: «یاعلی، انت و شیعتک هم الفائزون.»3 درِ بهشت فقط به روی تو و اقتداکنندگان تو باز است. در جهنم هم به روی اینها بسته است. در بهشت هم به روی غیر تو و شیعیانت بسته است و. هفت در جهنم هم به روی کسانی که تو را ندارند، باز است.

ما شیعۀ علم بی ساحلیم

ما شیعۀ علم بی ساحلیم و علمی که هیچ غواصی به انتهای آن نمی رسد این است. دیگران شیعه کسانی هستند که سواد نداشتند. چون در مدینه و مکه مدرسه نبود. آنهایی که بعد از مرگ پیغمبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله انتخاب شدند، همه بی سواد بودند. ما شیعه کسی هستیم که علمش نه ساحل دارد و نه غواصی که به عمقش می رسد. علم یعنی چه؟ خود کلمۀ علم یعنی فهم و دانایی. اگر من چیزی را درک کنم و بفهمم در زبان عرب به آن "معلوم" می گویند. یعنی فهمیده شده و درک شده. پس من نسبت به هرچه که فهمیدم و درک کردم عالمم و هرچه را درک نکردم جاهلم. این که در آیات و روایات ثابت می کنند امام دارای مقام عصمت است، بالاترین آلودگی جهل و نفهمی است. علی بن ابی طالب علیه‌السلام عالمی است که جهل به چیزی ندارد. علم او علمی است که تمام ظاهر و باطن عالم برای علمش معلوم است، یعنی کل ظاهر و باطن علم را فهمیده و درک کرده است. کسی هم نمی تواند این حرفش را درک کند.

وزن ایمان امام علی(ع)

بنا دلیل بر وجود بنّا است. همیشه این را دلیل خداشناسی می گرفتند. بنای عالم میلیاردها موجود ظاهری دارد. دلیل بر وجود خداست. از باطن هم که ما و شما و پدرانمان خبری نداریم. که در باطن عالم چه خبر است. امیرالمومنین علیه‌السلام اعلام کرده: «لوکشف الغطاء...» خدا اگر از روی هرچیزی که پرده انداخته، پرده بردارد، در ایمان من به خدا ذره ای اضافه نمی شود. یعنی هیچ چیز برای من دلیلی بر اضافه کردن ایمان من نیست. شماها بروید درختان و گل و حیوانات و ستارگان و آسمانها را مطالعه کنید، که برایتان دلیل باشد که عالم خدا دارد. من احتیاج به یک دلیل ندارم چون خدا بدون دلایل عالم برای من کشف شده است. وزن این ایمان چقدر است خدا می داند. این یعنی علم. علم وقتی است که چیزی برای من آشکار باشد، یعنی معلوم من باشد، تا من عالم بشوم.

روایتی عجیب از علم امیرالمومنین(ع)

و فی منهاج الحق و الیقین عن کتاب الاربعین عن اسحاق الارزق، عن عبدالملک بن سلیمان قال: «وجد فی ذخیرة حواری عیسی علیه السلام فی رق مکتوبات بالقلم السریانی منقول عن التوراة، و ذلک: لما تشاجر موسی و خضر علیهما السلام فی قصة السفینة و الغلام و الجدار و رجع موسی الی قومه، فساله اخوه هارون عما استعمله من الجدار و شاهده من عجایب البحر، فقال موسی علیه السلام: بینما انا و الخضر علی شاطی البحر اذ سقط بین ایدینا طایر فاخذ فی منقاره قطرة من ماء البحر ورمی (بها) نحو المشرق، ثم اخذ ثانیة و رمی بها نحو المغرب، ثم اخذ ثالثة و رمی بها نحو السماء، ثم اخذ رابعة و رمی بها نحو الارض، ثم اخذ خامسة و القیها فی البحر. فبهت انا و الخضر من ذلک، فسالته عنه، فقال: لا اعلم. فبینا نحن فی ذلک و اذا بصیاد یصید فی البحر، فنظر الینا و قال: مالی اراکما فی فکرة من امر الطایر؟ فقلنا: هو کذلک، فقال: انا رجل صیاد فقد علمت اشارته و انتما نبیان لا تعلمان! فقلنا: لا نعلم الا ما علمنا الله عزوجل، فقال: هذا طایر فی البحر یسمی مسلما، لانه اذا صاح یقول فی صیاحه: مسلم مسلم؛ فاشارته برمی الماء من منقاره نحو المغرب و المشرق و نحو السماء و الارض و فی البحر، یقول: یاتی فی آخر الزمان نبی یکون علم اهل السماوات و الارض و المشرق و المغرب عند علمه هذه القطرات الملقیات فی البحر، و یرث علمه ابن عمه و وصیه علی بن ابی طالب علیه السلام.»
"در کتاب منهاج الحق و الیقین از کتاب اربعین از اسحاق ازرق، از عبدالملک بن سلیمان روایت نموده که گفت: در ذخیره حواریون عیسی علیه السلام در ورقی با قلم سریانی به نقل از تورات این مطلب یافت شد که: چون میان موسی و خضر علیهما السلام در داستان آن کشتی و پسر بچه و دیوار مشاجره و گفتگو در گرفت و موسی علیه السلام به سوی قوم خود بازگشت و برادرش هارون در مورد به کار گرفته شدن وی در تعمیر دیوار و آن چه از عجایب دریا مشاهده کرده بود از وی پرسش نمود، موسی علیه السلام فرمود: همان طور که من و خضر در ساحل دریا قرار داشتیم پرنده‏ای در برابر ما فرود آمد و با منقارش قطره‏ای از آب دریا برگرفت و به سوی مشرق پرتاب کرد، سپس قطره‏ای دیگر برگرفت و به سوی مغرب و قطره سومی برگرفت و به سوی آسمان و قطره چهارمی برگرفت و به سوی زمین و قطره پنجمی برگرفت و در دریا افکند. من و خضر از این داستان مبهوت ماندیم، من در این زمینه از وی سوال کردم، وی پاسخ داد نمی‏دانم. در این حال صیادی را دیدیم که در دریا به صید مشغول بود، به ما نگاه کرده گفت: چرا شما را در اندیشه کار پرنده می‏بینم؟ گفتیم: آری چنین است، گفت: من مرد صیادی هستم و راز و اشارت این را می‏دانم، شما با این که پیامبرید چطور نمی‏دانید؟! گفتیم: ما جز آن چه را خدای بزرگ به ما تعلیم فرموده نمی‏دانیم، گفت: این پرنده‏ای است در دریا که مسلم نام دارد، زیرا چون فریاد بر می‏آورد، نطقش: مسلم مسلم است، و راز این که قطراتی آب را به سوی مغرب و مشرق و سوی آسمان و زمین و دریا پرتاب کرد این است که می‏خواهد بگوید: در آخر الزمان پیامبری خواهد بود که علم اهل آسمانها و زمین و مشرق و مغرب در برابر علم او چون همین قطرات پرتاب شده در دریاست، و علم او را پسر عمو و جانشینش علی بن ابی طالب علیه السلام به ارث خواهد برد"

«بعد ان کنا به معجبین و مشینا ثم غاب الصیاد فعلمنا انه ملک بعثه الله الینا یعرفنا بنقصنا حیث ادعینا الکمال»

"بعد از این که شگفت زده شده بودیم راه افتادیم. صیاد ناپدید شد. پس فهمیدیم او فرشته بود که خدا او را به سوی ما فرستاد که به ما بفهماند علم شما اندک است."

معلوم شد دو پیامبر، یکی اولوالعزم، پیش علم امام علی علیه السلام، مثل یک قطره آب نوک آن گنجشکی می مانیم که در آب انداخت.

23سال با این که پیامبر صل الله علیه و آله و السلم عادتش تکرار نبود، تکرار کرد: «یاعلی انت و شیعتک هم الفائزون»

امام ما همچنین کسی است. امام دیگران چه کسانی اند. امام ما علم کل عالم است. امام دیگران جهل کل عالم است.

/1102101306

حجت الاسلام والمسلمين انصاريان: بدون علی(ع) نه دین دارید و نه نعمت

پی نوشت:

1. إحقاقُ الحَقّ و إزهاقُ الباطِل مشهور به احقاق الحق کتابی کلامی نوشته شهید قاضی نورالله شوشتری (متوفای ۱۰۱۹ هجری قمری) عالم برجسته شیعه است. شوشتری این کتاب را در دفاع از تثبیت ولایت و امامت امیرمؤمنان و تبیین اندیشه‌های کلامی شیعه و در ردّ کتاب ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل نوشتۀ فضل الله بن روزبهان عالم بزرگ شافعیه نوشته است. قاضی نورالله به علت نگارش این کتاب، شهید شد.

2. سید نورالله حسینی شوشتری (۹۵۶ شوشتر-۱۰۱۹ق هند) معروف به قاضی نورالله شوشتری یا شهید ثالث؛ فقیه،اصولی، متکلم، محدث و شاعر شیعه عهد صفویه ساکن هندوستان است. شوشتری دارای تالیفات بسیاری است از جمله: احقاق الحق و ازهاق الباطل و مجالس المؤمنین. او قاضی القضاة هند بود و براساس مذاهب چهارگانه اهل سنت فتوا می‌داد. اما سرانجام با بدگویی بدخواهان به وسیله جهانگیرشاه به مرگ محکوم شد و به قتل رسید. وی در آگرای هند مدفون است. با این حال برخی نیز لقب «شهید ثالث» را بر ملا محمدتقی برغانی- که به دست فرقۀ بهائیت به قتل رسید- اطلاق کرده‌اند.

3. در روایات بسیاری هم شیعه و هم اهل سنت آمده است.