حجت الاسلام علی بخشی : توکل یعنی بدانید خلق نه ضرر می رساند و نه سود می رساند

کد خبر: 41499
مراسم جشن عید غدیر با سخنرانی حجت الاسلام علی بخشی و مداحی حاج مجید شمس ، کربلایی سید امیر جوزی و کربلایی صادق رجب در هیئت بنی الزهرا سلام الله علیها برگزار شد
وارث: مراسم جشن عید غدیر با سخنرانی حجت الاسلام علی بخشی و مداحی حاج مجید شمس ، کربلایی سید امیر جوزی و کربلایی صادق رجب در هیئت بنی الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام علی بخشی را می خوانید:


حجت الاسلام علی بخشی : توکل یعنی بدانید خلق نه ضرر می رساند و نه سود می رساند

جابر بن عبدالله انصاری1 از وجود نازنین امام باقر علیه السلام حدیثی را نقل می کنند که ایشان فرمودند: حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام فرمایش کردند که روزی جدم نبی اکرم صلی الله علیه و آله به من فرمود: حسین جان به زودی تو وارد سرزمینی به نام کربلا می شوی. این سرزمین، سرزمینی است که انبیاء و اولیاء علیهم السلام از آنجا دیدار می کنند. بعد پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: حسین جان خداوند اصحابی را به تو می دهد که این اصحاب درد شمشیر را بر پیکر خودشان احساس نمی کنند و بعد این آیه را فرمودند: «قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَسَلَاماً عَلَى إِبْرَاهِيمَ»2 خداوند دستور داد به آتش که برای ابراهیم علیه السلام سلامت باشد. اولا اینکه اصحاب ابا عبدالله الحسین علیه السلام درد شمشیر را احساس نمی کردند. گاهی نماز جماعت پنج دقیقه طول می کشد ما صدایمان در می آید، چون دوست نداریم و اعتراض ها شروع می شود. چون عشق و علاقه به قرآن و نماز نیست. دلیلش این است و گرنه ما طولانی ترین شب نشینی ها و سریال ها را دوست داریم.

اصحاب سیدالشهدا علیه السلام چون محبت ابا عبدالله علیه السلام آنها را جذب کرده بود درد تیغ و نیزه را نمی فهمیدند. اینجا پیامبر صلی الله علیه و آله این آیه را فرمودند: «قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَسَلَاماً عَلَى إِبْرَاهِيمَ» چند نکته تفسیری در رابطه با این آیه محضرتان عرض کنم. نکته اول اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام در داخل آتش با عظمتی وارد شدند که مشرکان با دستور شیطان و ابلیس منجنیقی درست کردند و حضرت ابراهیم علیه السلام را در آن انداختند و چون شعله های زیادی داشت، نمی توانستند به آن آتش نزدیک شوند. وقتی جبرئیل علیه السلام برای کمک کردن به ابراهیم خلیل علیه السلام آمد، ابراهیم علیه السلام گفت: من به مناجات خداوند و توسل به محمد و آل محمد علیهم السلام مشغول هستم. به این می گویند توکل ابراهیمی. هر کسی هم که بخواهد ورود پیدا کند، شما گرم به پروردگار هستید. 

نکته دوم: وقتی نمرود آتش را برپا کرد و ابراهیم علیه السلام را با منجنیق به آن انداخت، خیال کرد لحظاتی بعد مشتی از خاکستر از ابراهیم علیه السلام باقی نمی ماند. به دوستانش گفت: شما ابراهیم علیه السلام را زنده می بینید؟ آمد دید ابراهیم علیه السلام هنوز زنده است. گفت: عجب خدای قادر و قدرتمندی داری! نذر می کنم که برای او قربانی کنم. در تاریخ داریم که چندین هزار گوسفند نذر کرد، اما حضرت ابراهیم علیه السلام به او گفتند: نذر تو قبول نمی شود تا به خدا ایمان بیاوری. همین نجات حضرت ابراهیم علیه السلام از آتش نمرود دستاورد هم دارد. یکی اینکه کسانی دلشان آماده بود به ابراهیم علیه السلام و خدایش ایمان آوردند و دوم اینکه سبب شد نمرود دیگر عکس العمل شدیدی نسبت به ابراهیم علیه السلام نداشته باشد و فقط او را از بابل تبعید کرد.

نکته سوم در رابطه با این آیه این است خداوند گفت: « يَا نَارُ كُونِي بَرْداً» سرد شو. مفسران می گویند: انقدر این آتش سرد شد که جان ابراهیم علیه السلام به خطر می افتاد اگر خداوند بعد از بردا نمی گفت سلاما! بلافاصله فرمودند: او را سالم نگه دار. آسیبی به جان او نرسد. نکته چهارم این است که از این آیه متوجه می شویم خدا هم سبب ساز است و هم سبب سوز. گاهی انسان از دو پله می افتد و می میرد ولی یک بچه شیرخواره از شش طبقه می افتد و هیچ آسیبی به او نمی رسد. سبب ساز است و حضرت عیسی علیه السلام را برای زنده کردن مرده ها قرار می دهد. سبب سوز است به این طریق که در عید قربان آن کاردی که ابراهیم خلیل علیه السلام به سنگ می زند و سنگ را به دو نیم تقسیم می کند، خدا به او می گوید نبُر. آتشی که می سوزاند به ابراهیم خلیل علیه السلام آسیبی نمی رساند و می گوید: نسوز. یعنی سبب سوزی. آبی که مایع حیات است موجب می شود فرعون و فرعونیان در آن غرق بشوند و هلاک بشوند. این هم نوعی سبب سوزی است. این چهار نکته تفصیلی است. آیاتی که امام حسین علیه السلام قرائت کردند چه بود؟ چرا این آیات را تلاوت کردند؟ جایگاه قرآن در عاشورا چیست؟ ما از توکل ابراهیمی سخن می گوییم. روایتی را علامه مجلسی رحمت الله علیه در بحارالانوار آورده است که وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جبرئیل علیه السلام سوال کردند: یا جبرائیل توکل چیست و چگونه است؟ جبرائیل در پاسخ گفت: توکل یعنی بدانید خلق نه ضرر می رساند و نه سود می رساند.

خلق نه می توانید چیزی را به ما اعطا کند و نه می تواند چیزی را از ما بگیرد. توکل یعنی یاس از مردم. جبرائیل در جواب پیامبر صلی الله علیه و آله این طور گفت که کسی که به خداوند توکل دارد، از غیر از او نمی ترسد، به غیر از او امید ندارد و به غیر از او طمع نمی کند. خود علامه در بحار نقل می کند که نقش نگین مادر سادات سلام الله علیها این است: «و کان نقش خاتمها امن المتوکلون»3 اهل توکل در امان اند.

آثار توکل

توکل چه آثاری دارد؟ به سه اثر اشاره می کنیم. اثر اول این است که انسان را صاحب عزت و شرافت می کند و ما را بی نیاز از خلق می کند. ما دو نا امیدی داریم: یک نا امیدی نسبت به خدا و یک نا امیدی نسبت به خلق خدا. اگر نا امیدی به سمت خدا باشد بد است، اما نا امیدی نسبت به خلق خدا، پسندیده است. اگر من نا امید باشم به اینکه مردم مرا تشویق کنند، خوب است. من نا امید باشم که کسی خرج مرا بدهد و زیر بغل مرا بگیرد خوب است. توکل به خدا شرافت می آورد و ما را بی نیاز از مردم می کند. در حدیث دارد که شخصی می گوید آمدم امام باقر علیه السلام را موعظه کنم، امام باقر علیه السلام مرا موعظه کرد. یک روز گرم دیدم امام باقر علیه السلام که جثه قوی داشتند دیدم نفس نفس زنان می آیند و دو دست مبارکشان را بر کتف غلامانشان گذاشته بودند و مشغول کار بودند. گفتم این موقع روز بر پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله واجب است که بر سجاده بنشیند و دعا کند. آمد موعظه کند. امام باقر علیه السلام فرمودند: من آمدم تلاش و کوشش می کنم که دستم در مقابل تو و مردم دراز نباشد و اگر در این حالت از دنیا بروم در اطاعت الهی از دنیا رفته ام. توکل به خدا ما را از مردم بی نیاز می کند. همه مردم منظور است، کوچک و بزرگ ندارد. باز در حدیث دارد که امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که مقابل افرادی تواضع کند خدا برکت را از عمر و مالش بر می دارد و طاعاتش قبول نیست.

اولین اثر توکل این است که اهل توکل و شرافت می شویم. دومین اثر توکل این است که رزق ما زیاد می شود. از آنجایی که گمانش را نمی کنیم به ما رزقمان می رسد. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: اهل توکل «من حیث لایحتسب» از آنجایی که گمان نمی کنند رزقشان می آید. باز حدیث دیگری را عرض می کنیم پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: مانند این پرنده ای که از لانه می رود و گرسنه و سیر به لانه اش باز می گردد، اهل توکل رزقشان اینطور می رسد. گرسنه می روند و سیر باز می گردند.

سومین اثر توکل این است که شجاعت می آورد و انسان را قوی می کند. توکل وقتی در قرآن مورد بحث قرار داده می شود یک مفهوم حماسی است. اگر عده ای در مقابل جمعیت کفر گرفتار شدند می فرماید توکل کنید. اگر در مقابل بیم و ترس واقع شدید می گویند توکل کنید. اما امروزه مفهوم توکل بین ما عوض شده است. الان هر کاری را که نخواهیم انجام دهیم را می گوییم توکل می کنیم! این اشتباه است و پشت گوش انداختن است.

نکته دیگر این است که دو نوع توکل داریم: توکل در وظیفه و توکل در سرنوشت. حضرت امام رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: در شدائد و بحران ها که ما تکلیفمان این بود که انجام دادیم. به ما می گویند بروید به دنبال رزق حلال که وظیفه مان است. توکل در وظیفه نمی توانیم انجام بدهیم. باید اطاعت کنیم. اینکه مرجع تقلید بشویم یا نشویم یک بحث دیگری است.

سومین اثر توکل شجاعت است. چندین منزل اباعبدالله الحسین علیه السلام بیعت را برداشتند. یک تعبیری است که واقعا عالمانه است که فرمودند: غدیر، عاشورای عوام است، عاشورا غدیر خواص است. در غدیر امیرالمومنین علیه السلام بیعت گرفتند و در عاشورا اباعبدالله الحسین علیه السلام بیعت را برداشتند. خیلی حرف است که ما از آن می گذریم. چندین بار امام حسین علیه السلام بیعت را بر می دارند. امام حسین علیه السلام می خواهند از عناصر بزدل و ترسو پاکسازی کنند. امام حسین علیه السلام این گونه سپاه می سازند اما معاویه لعنت الله علیه چگونه سپاه می سازد. گسیل کردن مردم از کوفه به سمت کربلا در همین ایام است. ابن زیاد برای اینکه مردم را از کوفه به کربلا گسیل کند از چه اهرم هایی استفاده می کند؟  

چهار اهرم را نام می بریم: اهرم اول تهدید و تشویق است. عده ای را در بین مردم مامور کرد که به آنها بگوید اگر سرپیچی از دستورات یزید کنند، با آنها محکم برخورد می شود و هر کسی که اطاعت کند، مورد تفقد و لطف یزید لعنت الله علیه واقع می شود. دومین اهرم زهر چشم گرفتن است. یک شخصی از قبیله همدان آمده بود که میراثش را از کوفه بگیرد و برود. او را دور شهر کوفه دیدند و او را دستگیر کردند و او گفت من برای چیز دیگری آمده ام. برای اینکه ابن زیاد زهر چشم بگیرد، او را کشت. اهرم سومی که او به کار می برد پایگاه های نظامی بود. در تاریخ دارند از هر 1000 نفری که از کوفه خارج می شدند 300،400 نفر بیشتر نمی رفتند. چون کشتن امام حسین علیه السلام را قبیح می دانستند. یک دانه شیعه در بین سپاه اهل کوفه در کربلا نبوده است. اهرم چهارم این بود که او افرادی را پنهانی بین خودش و عمر بن سعد لعنت الله علیه گذاشته بود تا اگر او سرپیچی کرد بهش اطلاع دهند. اصلا بردن شمر به کربلا برای این بوده است که به او گفته بود تخطی کرد او را بلافاصله بکش و تو امیر آن لشگر می شوی. اما امام حسین علیه السلام برای اینکه لشگر بسازد چه می کند؟ می فرمایند: شاید فرزندانتان به شما نیاز داشته باشند، بروید.

/1102101304

حجت الاسلام علی بخشی : توکل یعنی بدانید خلق نه ضرر می رساند و نه سود می رساند

پی نوشت:

1.    

جابر بن عبدالله انصاری (زاده ۱۶ قبل از هجرت - درگذشته ۷۸ ه ق) با نسب کامل جابِرِ بن عبدالله بن عَمرو بن حرام بن کعب بن غَنْم بن سلمة از صحابه محمد پیامبر اسلام، که حدود پانزده سال قبل از هجرت پیامبر در مدینه از قبیله خزرج به‌دنیا آمد.

2.    

سوره انبیاء آیه 69

3.    

بحار ج 43 ص 9