حجت الاسلام صمدی: ریشۀ عاشورا در فراموشی غدیر است
وارث: مراسم ایام سیاه پوشان محرم الحرام با سخنرانی حجت الاسلام صمدی و مداحی حاج عبدالرضا هلالی و کربلایی حسین رستمی در هیئت الرضا علیه السلام برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام صمدی را می خوانید:
آیا این رفتار با حجاج بیت الحرام در بی تدبیر بودن و بی کفایت بودن و سوء مدیریت منحصر می شود؟ آیا ما فاجعۀ منا را باید در این حد ببینیم؟ یا مسئله به این عذر سوء مدیریت ربطی ندارد و فتنۀ خاصی در بین است؟ مسئله در عمق اعتقادات اینها ریشه دارد و از فتنه گری فتنه گر بزرگ انگلیس سرچشمه می گیرد.
این اتفاق های فجیع طبعات وجود یک غده سرطانی در عالم اسلام است: غده ی وهابیت سعودی گری.
علامه عسگری (ره) این بزرگ پشتیبان امیرالمومنین علیهالسلام می گفتند: من ده بار به سفر حج مشرف شدم و در همۀ سفرهایم با اینها مناظره و صحبت کردم و چند نتیجه گرفتم: اینها برای پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اصلا جایگاهی قائل نیستند، می گویند: پیغمبر صلی الله فوت کرد و رفت و ارتباطشان با عالم دنیا قطع شده است، ایشان الان در برزخ هستند و ما در دنیا. قبر ایشان هم خاک شده و هر گونه توسل و توجه به قبر و تبرک و ... کار مشرکین است و اگر دست خودشان بود قبر پیغمبر صلوات الله علیه را هم مانند قبر حضرت خدیجه سلام الله علیها، قبر بزرگان صدر اسلام و بقیع و آمنه مادر پیغمبر خراب میکردند، ولی فعلاً زورشان نرسیده چون مطمئناً ملت اسلام وارد میدان می شوند.
این غدۀ سرطانی در هر کشور اسلامی حتی ایران رد پایش هست، و حتی در تهران دارند کار می کنند و از طریق سایت های مختلف، ماهواره ها و شبکه های اجتماعی بسیار فعال اند و دائم شبهه افکنی میکنند و پول نفت پایشان خرج میشود.
داستان ابن تیمیه
حدود 700 سال پیش شخصی به نام "ابن تیمیه" برای اولین بار به طور وسیع، یکسری اعتقادات مسلمین را زیر سوال برد، مانند: تبرک، زیارت، توسل. او اینها را شرک دانست و در کتابهای خودش هم آورده است. در همان وقت "منهاج السنه" و دیگر کتابهای علمای سنت موضع گرفتند و حرف های او را قبول نکردند. سلمان ابن تیمیه برادر خود این شخص هم در حرفهای برادرش دریه نوشتند. از علمای مصر و دمشق و... این آدم را محاکمه و زندانی میکنند و این فرد در زندان میمیرد و افکارش هم چون بی ارزش بود فقط در لای کتب وجود داشت و کسی مرید نوشته هایش نبود. "ابن بطوطه" که یک جهانگرد بوده، در کتاب سفرنامه اش "راحله ابن بطوطه" تعریف می کند: من به دمشق رفتم و دیدم یک آقایی بالای منبر است و می گوید که خدا جسم دارد، همینطور که من از این پله منبر پایین میآیم، خدا هم از این پله می تواند پایین بیاید، یکی از فقهای اهل سنت که آنجا بود گفت: خدا که جسم ندارد، خدا خالق اجسام است، زمان و مکان در نزد خداوند است. آیت الله سبحانی هم در کتابشان می گوید: یکی از شاخصه های عمدۀ مکتب وهابیت توحید جسمانی است که می گویند خدا جسم دارد، دست دارد، پا دارد و در عرش نشسته است. برای همین به راحتی آدم می کشند، چون می گویند توحید شیعه و سنی غلط است و باید توحید ما را قبول کنند. ابن تیمیه می گوید تا قبل از اینکه من این تبیین را از توحید ارائه بدهم، کسی درک درستی از توحید نداشته است. من اولین نفری هستم که بعد از رسول الله صلوات الله علیه توحید را فهمیدم. ابن بطوطه در سفرنامه می گوید: حس کردم این آدم عقل درست و حسابی ندارد، درست است که آدم پای منبرش زیاد است اما از روی نادانی حرف می زند و آن فقیه اهل سنت را هم مرید های آن بی عقل زدند و با مشت و لگد و ناکارش کردند.
این بازی هنر دشمنان اسلام است، هنر استعمار پیر است که تفرقه بندازد و حکومت کند. هنر انگلستان است که یک جسد متعفن را از زیر خاک بیرون میآورد و گوسالۀ سامری اش میکند، که همه از آن پیروی کنند. این واقعا هنر است، دشمنان ما هنرمندند به همین دلیل هم هست که مقام معظم رهبری دائم تاکید می کنند که از خواب خرگوشی بیدار شوید. دشمن، دشمن است، کافی است کارنامۀ عملی او را در دنیا و در سابقۀ مملکت خودمان ببینید.
این هنر دشمن سرطانی ما است که می آید و چنین غدۀ سرطانی را در جهان اسلام علم می کند.
وهابی ها فقط مسلمانان تا قرن دوم و سوم را قبول دارند و معتقدند بقیۀ مسلمانان چه شیعه چه سنی باید کشته شوند، مگر به وهابیت بگروند. در عربستان هم از وقتی وهابیت درست شده بیشتر سنی کشته شده تا شیعه. در این 200 سال اخیر یعنی در منطقه نجد 200 سال پیش انگلستان محمد ابن عبدالوهابی را علم می کند، تا تفکرات خاک خوردۀ ابن تیمیه را بیرون بکشد و شروع به تبلیغ این تفکرات آل سعود کند و اینها را حمایت کند. بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی آل سعود هم حمله بکند، امپراتوری عثمانی را بگیرد، مکه را بگیرد، مدینه را بگیرد که البته تا 400 سال پیش این شهرها دست شیعیان زیدیه بود. ابن صعود در مکه تاج گذاری کرد و بعد هم مدتها چون آدمهای سلفی بودند، با مظاهر تمدن مخالفت می کردند؛ مثل اتومبیل که البته الان بهترین اتومبیل های جهان را این ها سوار می شوند.
غده ای سرطانی به نام وهابیت
وهابیت یک غده سرطانی است که آرامش را از جهان اسلام گرفته است. محمد ابن عبدالوهاب می گوید: شرک الان مسلمانان از شرک قبل از اسلام بدتر است و باید همۀ اینها را کشت و وهابیت فقط بماند. اینکه سرباز صعودی با چکمه میآید از روی حجاج ما رد میشود و حاجی ما برای یک جرعه آب دارد جان می دهد ولی توجهی به او نمی شود، ریشه در تفکرات اینها دارد. اینها الان روی اعتقادات ما هجمه کردند و در فضای مجازی علیه ما صحبت میکنند. در سایت ها و ماهواره ها هم آدم دعوت می کنند و بحث علمی راه میاندازند.
سه نوع حملۀ وهابیت به ما
اینها در اعتقادات ما سه نوع حمله دارند: 1. یکسری چیز ها را ما معتقد هستیم که آنها نیستند و به همین دلیل آنها به ما حمله ور می شوند، مثل تربت امام حسین علیه السلام که ما آن را شفا میدانیم ولی آنها شرک می دانند: «و جعل الشفاء فی التربته» اگر از طریق حدیث هم بخواهیم جواب دهیم قبول نمی کنند، می گویند جواب باید از قرآن باشد. 2. می گویند چرا کنار قبر ائمه تان مسجد می سازید؟ چرا آنجا نماز میخوانید؟ ما هم می گوییم خداوند در قرآن گفته است: «اتخذوا مقام ابراهیم مصلی» تازه مقام ابراهیم جای پای ابراهیم است نه محل دفنش، آنوقت کنار قبر امام حسین علیه السلام و امام رضا علیه السلام مصلی نباشد 3. می گویند چرا شما مستقیم می روید به اهل بیت خود می گویید مریضتان را شفا بدهد، این شرک است. باید به خود خدا بگویید. می گوییم خود خدا گفته با وسیله درب خانه من بیاید.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: "نحن الوسیله" خداوند وقتی در قرآن جریان حضرت مسیح را نقل می کند، حضرت مسیح علیهالسلام می فرماید: «أَنِّي أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَکُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتي بِإِذْنِ اللَّهِ.» حضرت مسیح علیهالسلام می گوید من مرده زنده می کنم، منتها به اذن خدا. حضرت مسیح به اذن خدا مرده را زنده می کرد. لذا امام رضا علیهالسلام هم به اذن خدا شفا می دهد.
یک سری حرف ها هم هست که ما معتقد نیستیم و دارند به ما نسبت می دهند. مثلاً می گویند شیعیان رو به کربلا نماز می خوانند. البته ماه هیچ وقت پشت ابر نمی ماند و این تهمت ها به ضرر آنها تمام می شود. یا به قول دکتر تیجانی که می گوید به ما گفته بودند شیعیان بعد از هر نماز واجبشان می گویند: "خان الامین" یعنی جبرئیل امین خیانت کرد! قرار بود علی پیغمبر شود، ولی جبرئیل حکم ماموریت را به دست پیامبر سپرد! این تهمت ها را به شیعه می بندند. دکتر تیجانی می گوید ما بعدها آمدیم مطالعه کردیم، دیدیم این حرفها همه دروغ است.
یا اینکه می گویند قرآن شیعه با قرآن اهل سنت متفاوت است.
یکسری موارد هم هستند که ما به آنها معتقد نیستیم و انجام می دهیم و هیچ پایه ای ندارد و هیچ دفاع عقلانی هم نمی توان از آن کرد. بخشی از این مسائل هم مربوط به عزاداری های ماست. خیلی باید حواسمان را جمع کنیم. همۀ این بدبختی ها مربوط به این است که از درب خانۀ امیرالمومنین علیهالسلام فاصله گرفتند و غدیر فراموش شد. ریشۀ عاشورا در فراموشی غدیر است.
لذا مبانی ولایت امیرالمومنین علیهالسلام را خوب کار کنید. امام رضا علیهالسلام در مناظره با مامون از جریان مباهله در اثبات ولایت امیرالمومنین علیهالسلام استفاده کردند.