مراسم سالگرد ارتحال آیت الله مهدوی کنی در حسینیه سرآسیاب کن برگزار شد+ گزارش تصویری
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام علم الهدی را می خوانید:
![حجت الاسلام علم الهدی: حجت الاسلام علم الهدی:](/files/fa/news/1394/7/19/186470_912.jpg)
یک سال از داغ جانگداز عالم و فقیه فرهیختۀ بزرگواری که به عنوان مفسر عظیم و عزیز این سامان در این کشور و عرصۀ انقلاب همانند یک ستاره می درخشید، گذشت. خلأ وجودی این عزیز بزرگوار در تمام ابعاد و زوایای این نظام کاملاً خودش را نشان داد و مخصوصاً در عرصۀ روحانیت انقلابی که نگهبان و محور جریان مکتبی و اسلامی این انقلاب است، استواری قوی و تناوری در این نظام فرو ریخت که بعد از گذشت یک سال علی رغم این که فرموده اند: « مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا»1، خلأ وجودی اش برای همۀ افراد و جریان ها و اندیشمندان و فرزانگان این نظام و این انقلاب کاملاً محسوس و مشهود است.
گذشت یک سال از رحلت جانگداز این فقیه عالیقدر و یادواره ای که بعد از یک سال به یاد این عزیز در این کانون پیدایش و رشد ایشان برگزار شده است، یادآور ابعاد مختلف شخصیتی این عالم بزرگوار برای همگانی که از او خاطره داشته اند، می باشد.
مسالۀ مهم این است که گاهی از اوقات شخصیت ها در چهرۀ متبلور اجتماعی خودشان جلوه می کنند و در سیمای سیاسی و اجتماعی شان با ظهور و بروزی که دارند، چشم ها را پر می کنند، اما با افول آن ظهور و بروز چون دارای عمق قوی نیستند کم کم خاطرها آن را از بین می برد و آثار وجودی شان در پهنۀ جامعه محو می شود. اما بزرگان برجسته ای که عمق عظمت و فضیلتشان گره خورده با مبانی دینی و باورهای اسلامی مردم است و با تکیه بر استنادهای ولایی از ائمه معصومین علیهم السلام شخصیتشان به عنوان یک نماد و الگو از فرزانگان اصحاب ائمه معصومین علیهم السلام در برابر بینش ها و دیدگان جلوه گر می شوند، عمقی به فضیلت و عظمت آنها می بخشد، که در هیچ زمان و شرایطی فراموش شدنی نیست.
در مقام ارزیابی شخصیت بافضیلت مرحوم آیت الله مهدوی کنی ممکن است آن عظمت و تبلور چهره انقلابی و سیاسی ایشان با آن صلابت و هیبت چشم ها را پر کند، از طرفی برای یک عده فضلا و اندیشمندان شخصیت علمی و فضیلت دانشی و فکری و نبوغی که در نوآوری های فکری و نظری داشته اند، جالب توجه قرار بگیرد. برای یک عده دلدادگان عرصۀ عرفانی، آن معنویت و زهد فوق العاده و اخلاق پرفضیلت شبه معصومانه اش دلها را جلب و جذب کند. هرکس از یک نگاه و زاویه به این شخصیت ارادتمند بود و تنها در آن جهت باعث می شد توجه او جلب این شخصیت شود، اما آنچه برای ما قابل تامل است شخصیت و جنبه بی نظیری و بی مانندی ایشان در عرصه نظام و سیاست و انقلاب بود. اگر بنا بود نکاتی که ما از مبانی معصومین درباره بعضی از بزرگان عرصه ها سراغ داریم، در زمان خودمان یک مجسمه ای برای آن مبانی تنظیم کنیم، مرحوم آیت الله مهدوی کنی در همۀ فراز و نشیب ها و تحولات عجیب و عظیم سیاسی و اجتماعی در پهنۀ عمر پرفضیلت و پر بحرانشان دقیقاً آن نماد و تابلوی شفاف و رنگین بوده است. برای نمونه بیانی از امام صادق علیهالسلام در مقام ترسیم شخصیت کِبار اصحاب عرضه می دارم و ملاکی که وجود اقدس امام صادق برای آنها مشخص کرده اند، این ملاک را اگر ما بخواهیم در زمان خودمان در تابلوی شفاف و گویایی نمایش دهیم، سراپای سیره اجتماعی مرحوم آیت الله مهدوی نمایشگر نماد ملاک فرمایش امام صادق علیهالسلام برای کبار اصحاب است.
جمیل بن دراج می گوید روزی خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم و در محضر آن حضرت سخن از شخصیت های برجستۀ شیعه و شاگردان امام باقر که بعد از آن حضرت گرداگرد خورشید تابناک ولایت امام صادق علیه السلام بودند، سخن درباره آنها به میان آمد. گفت خیلی می خواستم امام صادق علیهالسلام برجسته ترین آنها را به من معرفی کند. وجود مقدس امام صادق فرمودند: "اوتادالارض و اعلام الدین اربعه" از اصحاب و شاگردان پدرم امام باقر فقهای بزرگی که در شیعه می درخشند به عنوان اوتادالارض یعنی استوانه های قوی و عظیمی که کره زمین برپایه شخصیت معنوی و علمی و فقاهتی آنها استوار است و آن پرچم های برافراشته ای که نشانگر دین است و در ظلمات و تاریکی ها و پستی وبلندی های جریان های اجتماعی دنیا مردمی که به سراغ دین می روند، باید از این پرچم دین را بشناسند و در لابه لای تمام پیچیدگی ها و غبارهای فرهنگی و اجتماعی با وزش باد بر این پرچم، سراغ کانون دین می روند و آن را شناسایی می کنند، چهار نفر هستند: محمد بن مسلم بن رباح، برید بن معاویه عجلی، زراره بن اعین و لیث بن بختری مرادی. امام معصوم اگربه کسی استوانه زمین گفت و به عنوان پرچم دین معرفی کرد مقام خیلی بلندی است. 4000دانشمند پای درس امام صادق علیهالسلام بودند. در بین تمام اینها این چهار نفر از شاگردان امام باقر علیهالسلام نام برده شد. ملاکی که باعث انتخاب این چهار نفر شده چیست؟ بعد از مدتی امام صادق در بیان دیگری این ملاک را گفتند: «إِنِّي لَأُحَدِّثُ الرَّجُلَ بِالْحَدِيثِ وَ أَنْهَاهُ عَنِ الْجِدَالِ وَ الْمِرَاءِ فِي دِينِ اللَّهِ وَ أَنْهَاهُ عَنِ الْقِيَاسِ فَيَخْرُجُ مِنْ عِنْدِي فَيَتَأَوَّلُ حَدِيثِي عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِهِ إِلَى أَنْ قَالَ إِنَّ أَصْحَابَ أَبِي كَانُوا زَيْناً أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً أَعْنِي زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ- وَ مِنْهُمْ لَيْثٌ الْمُرَادِيُّ وَ بُرَيْدٌ الْعِجْلِيُّ- (هَؤُلَاء الْقَائِلُونَ بِالْقِسْطِ) هَؤُلَاءِ الْقَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ هَؤُلَاءِ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» عده ای هستند در محضر درس من شرکت می کنند و برای اینها حدیث می گویم. اینها را از سرسختی در مقابل مباحث نهی می کنم و آنها را از قیاس نهی می کنم. اینها از نزد من خارج می شوند و حدیث مرا بر غیر معنای خودش تعبیر می کنند. من اینها را نهی می کنم در مباحثی که در شان آنها نیست وارد نشوند، اما هرچه امر و نهی می کنم اینها مطابق میل خودشان عمل می کنند. اینها اراده معصیت خدا می کنند و اگر حرف مرا گوش دهند من به اینها همان علمی را ودیعه قرار می دهم که پدرم امام باقر علیهالسلام به اصحاب خودشان آن اسرار و رموز عادی را می سپردند. اصحاب پدر من زینت اسلام بودند هم در زندگی و هم در مرگ: محمد بن مسلم بن رباح، برید بن معاویه عجلی، زراره بن اعین و لیث بن بختری مرادی. برپاداران قسطند و آنان برپاداران صدقند. و آنان همان سبقت گیرندگان هستند، سبقت گیرندگانی که مقرّب درگاه الهی اند.
اینها فقهای کاربردی در جامعه هستند. یعنی کسانی هستند که در عین داشتن مقام بالای فقه با ظلم می جنگند و در اقامۀ قسط و عدالت در جامعه می کوشند، تنها باسواد نیستند، عالم و فقیه کاربردی هستند، اینها پیشکسوت هم هستند.
/1102101306
پی نوشت:
1. سوره بقره آیه 106