گلچین شب یازدهم محرم کربلایی حمید علیمی
وارث :
غروب بود و زنی بی قرار، تنها بود
زنی ز داغ برادر فکار، تنها بود
غروب بود و زمین سرخ بود و باد سیاه
زنی حزینه و بی غمگسار، تنها بود
غروب بود و غم خیمه ای بدون عمود
و زینبی که در آن گیر و دار، تنها بود
غروب بود و سپاهی شهید و یک زینب
شود به محمل خود تا سوار، تنها بود
غروب بود و علمدار خفته و زینب
کنار خیمه ی بی پاسدار، تنها بود
غروب بود و برادر به مقتل و زینب
کنار آن بَدنِ بی مزار، تنها بود
غروب بود و طناب و اسیری و زینب
غریب و خسته و چشم انتظار، تنها بود
غروب بود و رُباب و صدای لالایی
کنار تربت یک شیرخوار، تنها بود
خلاصه این همه غم بود و زینب کبری
میان لشکری از نیزه دار، تنها بود


ازداغ زینب
عالم شده بیچاره
دل ها شده آواره
این ذکر دل زاره
ای وای حسینم
کرببلا غوغا
رفته به نی سرها
گریه کند زهرا
بر لبش این آوا
نیمه شبا تنها
دردل این صحرا
گمشده ی خود را میجوید
در طلبش هر شب
همره با زینب
گمشده خود را میجوید
واحزنا علی الحسین

غمت را بر جگر دارم حسین جانم
ببین مادر که سوی تو نظر دارم
غمت را بر جگر دارم حسین جانم
آمده از خیمه گه
خواهر غم دیده ات
دید که شمر از جفا
نشسته بر سینه ات
ذوالجناح بی قرار بی قرار
ذوالجناح بی سوار بی سوار
