شیخ مهدی شریف : اگر در مسیر معرفت قرار گرفتیم، خود به خود می فهمیم امام از گناه بدش می آید+ گزارش تصویری
![شیخ مهدی شریف : شیخ مهدی شریف :](/files/fa/news/1394/7/28/193577_397.jpg)
معرفت امام
«فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنی البرائة من اعدائکم ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخرة»1 دائم از خدا درخواستم این است (همان خدایی که تاج کرامت بر سر ما گذاشته است) که معرفت شما خانواده را نصیب ما کند. بعد از اینکه من به معرفت حجت خدا و ولی الله اعظم رسیدم طبیعی است که با دوستان او دوست هستم. پیش از دوستی، باید معرفتش را داشته باشیم. این دوستی نتیجه معرفت است. کسی را دوست داریم که بشناسیم. دوستی دوستان اهل بیت علیهم السلام را طلب می کنیم و وقتی در این دو به کمال برسیم رزقی را به ما می دهند که در بحث براعت یک ویژگی جالبی را قرار داده است. فرموده اند براعت رزق است. هر کسی می تواند ادعا کند که امام را دوست دارد و دوستانشان را دوست دارد. اما هر کسی نمی تواند بگوید با دشمنان امام هم دشمن هستم. مرز جدایی شیعه اثنی عشری از همه فرقه های غیر از شیعه اثنی عشری در بحث براعت است. همه کسانی که ادعای تشیع دارند فقط دم از تولی می زنند. هیچ کدام براعت و دشمنی با دشمنان خدا را ندارند.
اولین مطلب معرفت الامام است. اگر نباشد همه کارهای ما بی حساب و کتاب باقی می ماند. عبادت ثمره چیزی به نام معرفت است. به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام من خدا را شایسته معرفت دانستم. خود اهل بیت علیهم السلام هم به خدا معرفت داشتند. در درجه بعد ما باید نسبت به آنها که خلیفه الله هستند معرفت داشته باشیم. راه معرفت الله برای ما به عنوان موالیان اهل بیت علیهم السلام، معرفت الامام است. اگر نداشته باشیم از مسیر هدایت خارج شده ایم. لذا مرحوم ملاصدرای شیرازی2 رحمت الله علیه، مرحوم علامه مجلسی3 و ... در شرح هایی که بر کتاب کافی دارند، ذیل آیه 7 سوره ذاریات «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»آنجا همین بحث را مطرح می کنند که بشر خلق شده است که به معرفت برسد و بعد از آن به کمال می رسد. لذا شیخ صدوق4 رحمت الله علیه در کتاب علل الشرایع این روایت را آورده که فرمود: مردی محضر مبارک سیدالشهدا علیه السلام آمد و از حضرت پرسید اگر تکلیف ما معرفت پیدا کردن است، آن معرفت چیست؟ حضرت فرمودند: اهل هر زمانی باید امام و حجت خدایی که به آن مفترض الطاعه شده اند را بشناسند. اگر معرفت پیدا کردیم جایگاه ویژه ای در انتظار ما است. اگر معرفت پیدا نکردیم یقینا باز به همان بحث بر می گردیم که باید به دنبال ثواب بگردیم.
چیزی که باعث شده است مردم ارزش و رتبه پیدا کنند بر می گردد به همین بحث معرفت. لذا در کتب متعدد از شیعه و سنی این روایت را نقل کرده است که یک وقتی رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در جمع اصحابشان نشسته بودند. ایشان دست های مبارکشان را بلند کردند و فرمودند: «اللهم لقنی اخوانی». خدایا ملاقات برادرانم را نصیب من کن. اصحاب خیلی این حرف برایشان سنگین بود. به حضرت اعتراض کردند. بهشان برخورد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در جریانی مهاجرین و انصار را با هم برادر کرده بودند و امام علی علیه السلام را برادر خودشان انتخاب کرده بودند. آن وقت در اینجا حضرت دعا می کنند زیارت برادرانشان را نصیبشان کند. اصحاب اعتراض کردند یا رسول الله مگر ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: خیر، شما اصحاب من هستید. گفتند: پس برادران شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: برادران من کسانی هستند که در آخرالزمان هستند و ویژگی آنها معرفتشان است، به من ایمان دارند در حالی که اصلا من را ندیده اند. من اسم همه اینها را می دانم قبل از اینکه در سلب پدرانشان قرار بگیرند. ما ضعفمان در جزئیات نیست. در مباحث سیاسی هم همین طور است. انسان باید یک آدم سیاسی باشد ولی در مسیر رهبری. همه مشکل ما در بحث های دینی این است که به جای حرف امام حرف دل خودمان را انجام می دهیم. مسیر وقتی توسط ولی و رهبر یک جامعه اسلامی روشن شد، فقط تبعیت و تبیین همان مسیر را داریم. مشکل عمده ما در مباحث اجتماعی و سیاسی این است که حرف ها را می گیریم و به نظر خودمان عمل می کنیم. ما در کلیات مشکل داریم. کما اینکه در قصه سقیفه با کسانی که با امام علی علیه السلام مشکل داشتند در جزئیات مشکلی نداشتیم. یک تفکر اشتباه در جامعه ما است که می گوید ما در جزئیات مشکل داریم. جزئیات بحث امامت است. ولی شیعه اثنی عشری می گوید امامت اصل است. امامت اصل و اساس دین است. اعلام امامت اگر نباشد، طبق فرموده قرآن رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله کامل نمی شود.
اگر مردم مسیر را اشتباه بروند جزئی است؟ مشکل ما اختلاف مبنا است، جزئیات در فروع است، امامت اصل است. در همین بحث کلی معرفت امام اگر رعایت نکنیم به کمال نمی رسیم و اگر رعایت کنیم پیامبر صلی الله علیه و آله حاضر هستند ما را برادر خودشان بدانند.
یک وقتی یک شخصی به مقدس اردبیلی5 نامه نوشته بود که سفارش ما را به شاه طهماسب صفوی کنید که کاری برای ما انجام بدهد. جناب مقدس اردبیلی در نامه ای که به شاه طهماسب نوشت در انتهایش نوشت برادرت مقدس اردبیلی، شاه طهماسب نامه را بر روی چشمانش گذاشت و دستور داد کار او را انجام بدهند و دستور داد این نامه را در وسایل کفن و دفن من بگذارید.
حضرت سیدالشهدا علیه السلام فرمودند: شما که دین ندارید از معاد هم که نمی ترسید حداقل مرد باشید تا وقتی که من زنده هستم به خیمه ها حمله نکنید. زیارت اربعین خیلی مهم است. اما مهم تر از زیارت اربعین لقاء الله است. برنامه اش را آماده کرده ایم؟
یک پادشاه که در زندگی اش فسق و فجور بوده است ولو به ظاهر هم که شده است کفنش را آماده کرده است. ظاهر نماز همان خواندن چهار رکعت است و باطنش اتصال به مقام ولایت است. آیا انجام داده ایم یا نداده ایم؟ کسی که وصیت نامه اش آماده نباشد مومن نیست. این ها موانع سیر و سلوک عاشورایی است. ما واقعا باید آمادگی داشته باشیم. حضرت سیدالشهدا علیه السلام در روز عاشورا سخنشان این بود که کسی که حق الناس بر گردنش است نمی تواند حضور داشته باشد. آن هایی که در کربلا حاضر شدند و جان دادند هیچ حقی بر گردنشان نبود. همه حساب و کتابشان پاک بود. چند جا در کربلا داریم که امام حسین علیه السلام پیر شدند. یکی در کنار بدن مبارک حضرت عباس علیه السلام، یکی در زمانی که حضرت فرمودند شما می توانید بروید و حضرت سکینه سلام الله علیها فرمودند دیدم چند نفر چند نفر می روند و می گوید انکسار را در چهره پدرم دیدم. لذا ابی عبدالله علیه السلام وقتی از منا خواستند حرکت کنند فرمودند: هر کسی آماده است جان خودش را بذل کند با ما همراهی کند و آماده لقاء الله هم باشد. کسی آماده لقاء الله است که نگرانی نداشته باشد.
مقدس اردبیلی که نامه نوشت و در آن به شاه طهماسب، برادر گفت و شاه طهماسب دستور داد در وسایل کفن و دفنش قرار بدهند از او پرسیدند برای چه می خواهی در قبرت بگذاری؟ گفت: بخاطر اینکه من برای ملاقات نکیر و منکر چیزی ندارم. اگر از من پرسیدند تو چه کسی هستی؟ بگویم من برادر مقدس اردبیلی هستم، این هم سندش است.
حال ما سند افتخار داریم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند کسانی که در آخرالزمان به من ایمان و معرفت مرا داشته باشند، برادر من می شوند. از ویژگی های امیرالمومنین علیه السلام در زیارت ششم ایشان می خوانیم «المخصوص بلاخوه» سلام بر تو ای علی بن ابیطالب که اختصاص اخوت برای شما است. برای ما هم در نظر گرفته اند. آیا تلاش کرده ایم که راه پیدا کنیم یا نه؟
اگر در مسیر معرفت قرار گرفتیم خود به خود می فهمیم امام از گناه بدش می آید. ابن شعبه حرانی رحمت الله علیه در مقدمه کتاب تحف العقول نوشته است من این کتاب را که می خواستم بنویسم می خواستم اسنادش را ننویسم چون اخلاقیات احتیاجی به سند ندارد. وجدان می فهمد دروغ بد است. عمده کار در این بحث معرفت است. یکی از مهم ترین ابزار معرفت الامام است. لذا در معرفت الامام اینقدر تاکید شده است. «
من مات ولم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية»6 هر کسی امام زمانش را نشناسد مرگش مرگ جاهلیت است.
/1102101304
پی نوشت:
1.
فرازی از زیارت عاشورا
2.
بنا به نقلی در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال ۹۸۰ ق متولد شد. پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی نام داشت. میرزا ابراهیم از كارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش كوشید و در آموزش علوم متعارف زمان كوتاهی نكرد تا آنكه در ۱۶ سالگی او را به كار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهی كه آنجا بود به زیارت عتبات نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به شیراز برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور داراییهای پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاك پدر به دایی خود كه مردی درستكار بود برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد. همان گونه كه روال عادی حوزههای علمیه آن زمان بوده است به احتمال قوی صدرا علاوه بر فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی متعارف، علوم دیگری چون ریاضیات و نجوم و طب و هیئت و ... بخصوص منطق و فلسفه را در شیراز آغاز نموده و به مرحلهای رسانده كه مجبور شده است برای تكمیل رشتههای مورد علاقه خود به مسافرت و حضور در محضر اساتید مشهور نواحی دیگر اقدام نماید.
3.
محمد باقر بن محمد تقى بن مقصود على مجلسى، معروف به علامه مجلسى و مجلسى ثانى در سال ۱۰۳۷ هجری مساوی با عدد ابجدی جمله «جامع کتاب بحار الانوار» در شهر اصفهان چشم به جهان گشود».
4.
ابن بابِوِیهْ، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق (ح ۳۰۵-۳۸۱ق/ح۹۱۷-۹۹۱م)، محدث و فقیه بزرگ شیعه امامیه، شیخ طوسی در اسانید الاستبصار از وی با لقب «عمادالدین» یاد کرده است.
5.
احمد بن محمد اردبیلی نجفی، معروف به «مقدس» یا «مقدس اردبیلی» و «محقق اردبیلی» از علما و فقهای شیعه امامیه در قرن دهم هجری در محله ی نیار که نزدیک و چسبیده به شهر اردبیل می باشد به دنیا آمد. تاریخ دقیق ولادت او معلوم نیست. وی از شاگردان علامه جلالالدین دوانی بود.
6.
وسائل الشيعه، ج 16، ص 246
تمام حقوق مادی و معنوی این خبر متعلق به سایت وارث می باشد و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع شرعاً اشکال دارد.