حجت الاسلام کرمی: چگونه یک شبه هدایت شویم؟
یکی از زیباترین جنبه های عاشورا جنبۀ هدایت وضلالت است
از امام صادق علیهالسلام سوال کردند: «مگر همۀ شما اهل بیت کشتی نجات نیستید؟» حضرت فرمودند: همین طور است. مرد پرسید پس چرا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به امام حسین علیهالسلام می گویند: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است»1 حضرت فرمودند: «همۀ اهل بیت سفینۀ نجات هستند ولیکن، سفینۀ حسین بن علی علیهالسلام هم وسعتش بیشتراست و هم زودتر به مقصد می رسد. زیرا امام حسین علیه السلام هم مقرب تر است و هم تمسک کنندگان بیشتری دارند.
مسئله هدایت در کربلا خیلی عجیب است و سرعت بیشتری هم دارد. پیروان امام حسین علیهالسلام در مجلس ایشان فقط با اشک ریختن و حالت معنویشان می توانند راه هایی از سلوک را که عارفان سال ها باید برای طی کردنش تلاش کنند و ریاضت و سختی بکشند به راحتی در همین بساط حسین علیهالسلام به دستش می آورند. پس هرکس می خواهد به درجات بالای بندگی برسد یا باید به کربلا برود یا باید در مجالس حسین علیهالسلام و دستگاه آن حضرت قدم بردارد.
مانند داستان وهب، که یک جوان تازه داماد مسیحی است که از مکه عازم فلسطین است. بدون تدارک، بدون برنامه ریزی قبلی برای پیوستن به امام حسین علیهالسلام وارد این راه می شود.
امام حسین علیه السلام در یکی از منازل بین راهی که اتراق کرده بودند به چادری برمی خورند که چادر مسلمان نبود، (در قدیم از روی چادر زده شده در مسیر می شد تشخیص داد که افراد این چادر مسلمان هستند یا اقلیت های مذهبی. ثروتمند هستند یا فقیر و رسالت حضرت هم تنها به مسلمانان محدود نمی شد،) حضرت پیکی برای چادر وهب فرستاد و چون وهب در خیمه نبود پیغام داد که هر گاه بازگشتی به چادر ما بیا که کار واجبت داریم و همین امر شروع راه رستگاری شد.
چگونه مورد لطف واقع شویم
کسانی مورد لطف ویژه قرار می گیرند، که خیلی خود را سرگرم کارهای روزمرۀ دنیایی نکرده باشند و بتوانند نشانه ها را ببینند. مانند چهار صحابه اصلی پیامبر صلوات الله علیه که از چهار نقطه دور دست به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ایمان آوردند: صهیب2 از روم، بلال حبشی3 از آفریقا، اویس4 از یمن و سلمان5 از ایران این ها توانستند نشانه ها را ببینند ولی خویشان درجه یک حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله قادر به دیدن این نشانه ها نبودند.
هدایت یک شبه
وهب و امام حسین علیهالسلام هم همینطور بودند، به یک اشاره و به یک نشانه که نه ما و نه هیچکس دیگر نمی داند چیست مسلمان شد به سپاه امام پیوست و سرنوشت خود، مادر و همسرش را زیر و رو کرد. طوری جان بر کف برای امام زمانش به میدان رزم رفت و چنان رجز خواند که همه را متحیر کرد. زمانی که به بدترین صورت چند ده نفر به او حمله ور شدند و سرش را جدا کردند عمر بن سعد دست بین موهای بلند و به خون آغشتۀ جوان برد، نگاهی به صورت زیبایش کرد و سر او را به طرف خیمه های حسین علیه السلام پرتاب کرد تا داغ مادر وهب را تازه تر کند، اما مادر سر فرزند را برمی دارد می بوسد و به طرف عمر می اندازد و بلند و رسا به او می گوید: «هدیه ایی را که به زهرای مرضیه سلام الله علیها دادم دیگر پس نمی گیرم.» این دامنۀ گستردۀ سفینة نجات حضرت حسین علیهالسلام است.
مثالی دیگر زهیر بن قین است که با میانجی گری همسرش به دیدن سیدالشهدا علیهالسلام رفت و شهید نماز امام شد. بدانید مهمترین تصمیم و انتخاب در زندگی، انتخاب همسر خوب است همسری که شما را در مسیر درست قرار دهد مانند "دُلهَم"6 همسر زهیر که او را در مسیر سعادت قرار داد و راهی اش کرد که با امام حسین علیهالسلام محشور شود. این نوع هدایت در دستگاه حسین بن علی علیه السلام بیداد می کند.
معجزه کجاست؟
اگر کسی دنبال معجزه است تا دلش آرام بگیرد بزرگترین معجزه، تشکیلات حسین بن علی علیهالسلام است. شاید روزی بیاید که اقرار مردم به خدا کم، تعداد مردم در مساجد قلیل و یا حتی جمعیت حج کم شود اما مطمئن باشید هیچ گاه نخواهد آمد که رونق تشکیلات حسین علیهالسلام کم بشود، شما کدام تشکیلات را تا به امروز دیدید که اینقدر جذابیت داشته باشد؟ اینقدر گیرایی داشته باشد؟
مسلمان شدن یک مادر
زمان امام صادق علیهالسلام زکریا نامی روی ادیان تحقیق می کرد بعد از گذشت مدتی فهمید دین اسلام دین کاملی است و شریعت شیعه حق است و امام صادق علیهالسلام فرد شاخص این جبهه است وقتی به دین گروید به مکه رفت، در زمان بازگشت به پیشگاه امام صادق علیهالسلام مشرف شد و گفت: «سوالی دارم؟» امام علیهالسلام فرمودند: «بپرس» گفت: «آقا خانواده من مسیحی هستند و من مادر پیری دارم که از کار افتاده است و کارهای او به دوش من است، من او را تر و خشک می کنم و کارهای شخصی او را انجام می دهم اما حالا که مسلمان شده ام و قرآن می گوید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ 7 ای کسانی که ایمان آورده اید ، جز این نیست که مشرکان نجس و پلیدند» حکمش چیست؟» حضرت پرسیدند: «به من بگو آیا مادر شما شراب می خورد؟ یا گوشت خوک مصرف می کند؟» زکریا گفت: «نه آقا جان این ها را مصرف ندارد.» حضرت فرمودند: «نه پسرم مشکلی ندارد می توانی کارهای شخصی او را انجام دهی اما این را بدان تا دیروز مسیحی بودی و هر رفتاری که با مادرت داشتی به امروزت که مسلمان شده ای ربطی ندارد اما از حالا به بعد یادت باشد در دین ما دستور است که باید مانند پروانه دور مادرت بچرخی. » زکریا امر امام را بر چشم نهاد و سمت خانه به راه افتاد. چند روز که از بازگشتنش از سفر می گذشت، مادرش فهمید، او کاملا تغییر کرده انگار فرد دیگری در صورت پسرش پیش او بازگشته است. پسرش را فرا خواند و گفت: «مادر جان رفتارت با قبل بسیار متفاوت شده آیا دینت را تغییر دادی؟» زکریا پاسخ داد: «بله مادر، مسلمان شده ام.» مادر که دید این همه خصیصۀ خوب در پسرش وجود آمده به دین اسلام علاقه مند شد، سوالاتی که در سرش بود را از پسرش پرسید و جذب اسلام شد و شهادتین را گفت و مسلمان شد.
ان شاءالله با یاری امام حسین علیهالسلام ما هم درگیر روزمرگی نشویم و نشانه های هدایت را به راحتی دریابیم.
1102101303/
پی نوشت:
1.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 59 – 64
2.
صهیب بن سنان در اصل اهل عراق و از ساکنان کنار دجله نزدیک موصل است، پدر و عمویش از فرمانداران کسری بر سرزمین أبلّه بودند، در یکی از جنگ های روم و ایران صهیب اسیر رومیان گردید. او را به روم بردند و در آنجا بزرگ شد، از این جهت به او صهیب رومی می گویند و به همین جهت در زبان لکنت داشت نه عرب بود و نه اروپایی، بعضی از افراد قبیله کلب او را با جمعی از بردگان از روم خریداری کردند و در مکه به عبدالله جدعان فروختند، عبدالله او را آزاد ساخت.
3.
بِلال بن رَباح، معروف به بلال حبشی صحابی و مؤذّن پیامبر اکرم(ص) است. او برده ای سیاه از دیار حبشه بود که به مکه آورده شد و به بردگی امیه بن خلف در آمد. وی جزو نخستین کسانی بود که اسلام آورد. او خزانهدار بیت المال پیامبر(ص) بود و در تمامی جنگها آن حضرت را همراهی کرد. بِلال چند سال پس از رحلت پیامبر(ص) نیز زنده بود؛ اما در این مدت، جز در چند مورد، برای احدی اذان نگفت. بنا بر مشهور، در باب الصغیر دمشق مدفون است.
4.
اویس قَرَنی (درگذشته ۳۷ قمری در شصت و هفت سالگی./۶۵۷ میلادی) با عنوان کامل ابو عمرو اُوَیْس بن عَامِرِ بنِ جَزْءِ بنِ مَالِکٍ، مسلمانی ساکن قَرَنْ یمن بود که در زمان محمد پیامبر میزیست ولی او را ملاقات نکرد و از تابعین محسوب میشود تابعی نام آور و از اصحاب امیرالمومنین علی(ع) که در جنگ صفّین در رکاب امام علی(ع) به شهادت رسید. وی به زهد و پارسایی شناخته میشود. او در زمان پیامبر اکرم (ص) برای دیدار ایشان به مدینه آمد، اما موفق به دیدار وی نشد.
5.
سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع) بود. بنابر برخی از روایات، او دهقانزادهای ایرانی بود که روزبه نام داشت و در کودکی بر آیین زردشت بود. سلمان در دوران نوجوانی به دین مسیحیت درآمد و به شام سفر کرد و به شاگردی روحانیون مسیحی درآمد. در شام و موصل و نصیبین اقامت کرد و چون پیشگویی مسیحیان را درباره ظهور پیامبری در سرزمین عربها شنید، به حجاز آمد؛ اما به دست قبیله بنی کلب اسیر و به بردگی گرفته و به مردی از بنی قریظه فروخته شد و همراه او به مدینه آمد. در مدینه پیامبر اکرم(ص) را دید و به او ایمان آورد. پیامبر(ص) او را از خواجهاش خرید، آزاد کرد و سلمان نام داد.
6.
دلهم بن عمر همسر گرامي جناب «زهير بن قين» بود که در راه کربلا به کاروان امام حسين عليهالسلام پيوستند.
7.
سوره توبه آیه 28
تمام حقوق مادی و معنوی این خبر متعلق به سایت وارث می باشد و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع شرعاً اشکال دارد.