حجت الاسلام علوی تهرانی : نشانه توحید، رضایت به خداوند است

کد خبر: 42955
مراسم شب هشتم محرم با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج حسن خلج در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد
وارث: مراسم شب هشتم محرم با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج حسن خلج در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی را می خوانید:


حجت الاسلام علوی تهرانی :

گفتیم رضا در دو قسمت تصور می شود: "الرضا بالله" و "الرضا عن الله". آن چه در باب رضا، از اجزای تشکیل دهنده ایمان است "الرضا عن الله" است. این رضایت در حوزه تکوینیات است و نه عبادات و در حوزه مقدرات است. خداوند برای هر انسانی به مقتضیات حکمتش بر مبنای مصالح موجود در هر انسانی یک سرنوشتی را می نویسد و مقدراتی را تعیین می نماید و آن را به حد قضای الهی می رساند که اجبارا و لزوما تحقق پیدا می کند. همواره آنچه خدا برای بشر می نویسد به واسطه جهل انسان خوشایند نیست. آنچه را که خدا در حوزه مقدرات می نویسد ممکن است با خواسته های بشر در تضاد باشد و با انسان در تنافی باشد. لذا انسان نسبت به آن نوشته ها احساس انزجار دارد.

جایگاه رضا در مسیر خلقت

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که می فرمایند: « رَأْسُ طاعَةِ اللَّهِ الرِّضا بِما صَنَعَ اللَّهُ فِيما احَبَّ الْعَبْدُ و فيما كَرِهَ»1تاج بندگی بندگان خداوند، راضی بودن به آنچه که خدا انجام می دهد است. کسی که در مقام رضایت باشد، تاج بر سرش می گذارند. تاج را به اهل رضاء می دهند. در آنچه که بندگان آن را دوست دارند و چه دوست نداشته باشند. اگر نسبت به این امور راضی بود تاج بندگی را بر سرش می گذارند و مکرر در این نوع روایات ائمه علیهم السلام به ما می فهمانند که خدا به کسی چیزی نمی دهد مگر آن چیزی که خیر او باشد. پس مقام رضا در مقام بندگی تصور می شود و تاجی بر سر بندگان است.

یک سوالی مطرح است و آن این است که آیا در دنیا چیزی به اسم آسایش وجود دارد یا ندارد؟ جواب این سوال را معصوم می دهد. در سوالی که می پرسید علم بهتر است یا ثروت؟ امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه بیان مبارکشان این بود که به 7 دلیل علم بهتر است. لکن در این مسئله از وجود نازنین حضرت صادق علیه السلام آمده است که ایشان فرمودند: خدا در این دنیا راحتی را خلق کرده است. منتها تو مسیر را غلط می روی. نه تنها راحتی، نشاط و آسایش هم وجود دارد. شادابی به ورزش و تمول مالی نیست. «الرَّوحَ و الرّاحهَ فی الیَقینِ و الرِّضا و جَعلَ الهَمَّ و الحُزنَ في الشَّكِّ و السَّخَط»2 راحتی در رضایت به مقدرات و یقین به آن 6 امر است. غم و اندوه در شک و سَخَط است. نشاط انسان در جایی است که نسبت به مقدراتش راضی باشد.

مقدرات ما اگر ناخوشایند باشند می گویند راضی باشید. مقدرات ناخوشایند همواره نوشته خدا نیست. آنچه در زندگی ما نامطلوب است گاهی نتیجه یک تصمیم گیری غلط یا سهل انگاری یا سوء مدیریت است و تبعاتش ناخوشایند است. 99/5 درصد از حوادث را نمی شود به خداوند نسبت داد. پس ما دو نوع اتفاقات ناخوشایند داریم: یکی را انسان ها به دلیل سوء مدیریت دچارش می شوند و دیگری مربوط به خدا می شود.

چرا ما باید نسبت به یک امر نامطلوب راضی باشیم؟

آن چیز نامطلوب به حسب ظاهر نا مطلوب است. در سوره مبارکه آل عمران آیه 15 خداوند می فرمایند: «وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ» من به همه چیز بنده ام آگاهی دارم. نه اینکه فقط ظاهر ما را بدانند. در سوره مبارکه بقره آیه 216 می فرماید: «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» خدا می داند اما شما نمی دانید.

چون خدا می داند و ما نمی دانیم این اتفاق می افتد. «و عسی ان تکرهوا شيئا و هو خير لکم و عسی ان تحبوا شيئا و هو شر لکم3 یک چیزهایی را شما ناپسند می پندارید که برای شما خوب است و چیزهایی را خوب می شمارید که برای شما بد است. در سوره مبارکه نساء آیه 19 می فرماید: «فَعَسي‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً کَثيراً» نسبت به چیزی کراهت دارید ولی در همان جیزی که کراهت نسبت به آن داریم خیر کثیر است. باید بپذیریم که خیر کثیر در آن است. چون نمی دانیم. «وَاللهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» خدا بصیر است و آنچه شایسته هر انسانی هست را می داند.

دلیل اینکه باید راضی باشیم این است که نشانه توحید رضایت به خداوند است. نماز یک زیرساخت می خواهد. نماز معراج مومن است. ولی با نماز خواندنمان هیچ تغییری نکرده ایم. دلیلش این است که آن زیرساخت را فراهم نکرده ایم. تا انسان در مقام رضا قرار نگیرد، نماز نمی تواند او را به عروج برساند. باید ارکان ایمان در جریان زندگیمان باشد. آنگاه عبادات بندگی می شود. نشانه توحید، رضایت از مقدرات الهی است. دلیلش این است. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَن لم یرض بقضائی و لم یؤمن بقدری فلیلتمس إلها غیری»4 خداوند می فرماید: کسی که به مقدرات من ایمان ندارد، به دنبال خدایی غیر از من بگردد. اگر می گوییم «اشهد ان لا اله الا الله» باید اثباتش کنیم که معبودی وجود ندارد و راهش این است که راضی باشیم. اگر بنا باشد کربلا باعث تعالی کسی بشود همه مردم کربلا باید از اولیا باشند! باید از امام حسین علیه السلام بخواهیم ما را در زندگی به آنچه که خدا تقسیم کرده است راضی کند. پس یک بخشی از آن توحید است و بخش دیگر آن این است که آنچه خدا می نویسد را ما نمی دانیم و او می داند.

راه رسیدن به رضای الهی

قال امام زین العابدین علیه السلام: «الرِّضا بِمكروهِ القضاءِ مِن أعلی دَرجاتِ الیَقینِ»5 ایمان رکن اولش یقین است. یقین که حاصل شد صبر می آید و رضا می آید. همه چیز در زمره گناه نکردن و اطاعت کردن و تخلق به اخلاق شایست و اجتناب از اخلاق ناشایست است. یقین که آمد صبر می آید و یقین که آمد رضا می آید.

رابطه رضا و ایمان

حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام می فرمایند: «نِعْمَ اَلْقَرِينُ اَلرِّضَى الْإِیمَانُ»6 خوب همنشینی برای ایمان، رضا و خشنودی است.

راه خوشایند کردن مقدرات

3 حالت را باید در خودمان ایجاد کنیم که مقدرات برایمان خوشایند شوند. یک موقع ما از یکی از مقدراتمان خوشمان نمی آید و توجه می کنیم به آثار مطلوبی که دارد. اگر بخواهیم موحد باشیم باید به مقدرات راضی باشیم.  یک موقع انسان از مقدراتی خوشش نمی آید اما رضایت به او پیدا می کند فقط بخاطر اینکه خدا را دوست دارد. چون خدا را دوست دارد هیچ گله ای از چیزی که خدا برایش نوشته است نمی کند. از باب محبت به خدا راضی می شود. یک گروه هم که اساسا به مقدراتشان راضی می شوند از باب عشق به خدا. محب خودش را می بیند ولی عاشق هیچ چیزی را غیر از محبوب تصور نمی کند.

فرق رضا و صبر

صبر این است که گلایه دارد اما به مردم گلایه نمی کند. اما در مقام رضا اعتراض دارد اما اعتراض نمی کند. ته دلش می گوید خوب نیست ولی اعلام نا رضایتی در بیرون نمی کند. مقام رضا، مقام خاص الخاص است. اگر خدا بخواهد کسی را انتخاب کند کسانی را انتخاب می کند که در مقام رضایت او به سر می برند. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «إذا أحب الله عبدا ابتلاه»7 اگر خدا کسی را دوست داشته باشد گرفتارش می کند. اگر در آن گرفتاری صبر کرد انتخاب و برگزیده اش می کند و اگر راضی به آن گرفتاری شد برای خودش انتخابش می کند. می گوید تو را برای خودم خلق کرده ام. مقام رضا را از راه قلب می توان به آن رسید. از راه عقل می شود به آن رسید. از راه شرع می شود به آن رسید. از راه نفس هم می شود به آن رسید. بریدن از دنیا هم باعث می شود به مقام رضا برسد. هر کسی در آثار صنع حضرت حق تفکر کند به مقام رضا می رسد.

چه کسانی به مقام رضا می رسند؟

5 مرتبه نفس وجود دارد: اماره و مسوله، ملهمه و مطمئنه و لوامه.

کسانی به مرتبه رضا می رسند که خدا از آنها راضی و آنها هم از خدا راضی هستند. کسانی هستند که در مرتبه نفس مطمئنه هستند. «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة»8 پس باید سلوک عملی داشت که به مقام رضا رسید. سلوک عملی قطع محبت دنیا است. هر کسی محبت دنیا را از بین برد به محبت خدا می رسد و محبت خدا راه رسیدن به مقام رضا است.

وجود نازنین امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه نامه نوشتند که می دانی چرا واقعه کربلا به وجود آمد و 72 نفر حسینی شدند؟ اینها در زندگیشان این را رعایت کردند که انگار دنیایی اصلا وجود ندارد و آخرت همیشه هست. اگر کسی بخواهد حسینی شود، باید از دنیا بزند. جمع بین دنیا و امام حسین علیه السلام امکان ندارد.

چهارمین مقام، مقام تسلیم است.

/1102101304

حجت الاسلام علوی تهرانی :

پی نوشت:

1.     

بحار الأنوار: 68/ 139، باب 63، حديث 28؛ وسائل الشيعة: 3/ 254، باب 75، حديث 3559.

2.     

اصول كافي.‌ج 2، ص 51، چ بيروت.

3.     

بقره ٢١٦.

4.     

ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺻــﺪﻭﻕ/ ﺹ ۳۷۱

5.     

بحارالانوار، ج 71، ص 152، اسلامیه.

6.     

غرر الحكم و درر الكلم 9901

7.     

  الكافي : 2 / 253 / 8 عن زيد الزرّاد ، الخصال : 18 / 64 عن زيد الشحّام ، مشكاة الأنوار : 297 كلّها عن الإمام الصادق عليه السّلام ، التمحيص : 33 / 20 عن زيد عن الإمام الصادق عليه السّلام ، تحف العقول : 41 نحوه وفيهما «من سخط فله السخط» ، بحار الأنوار : 67 / 209 / 11 ، راجع البلاء / ابتلاء أهل الإيمان ـ على قدر المحبّة.

8.     

آیه 27 سوره فجر

تمام حقوق مادی و معنوی این خبر متعلق به سایت وارث می باشد و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع شرعاً اشکال دارد.