حجت الاسلام نخچی: زمینه های قیام حضرت سیدالشهدا (ع)

ولی فقیه
در رابطه با سوالی که در رابطه با بحث ولایت فقیه پرسیده شد، حضرت امام رضوان الله علیه در باب ولایت فقیه فرمودند: ولایت فقیه همان ولایت رسول است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فقیه ترین فرد امت بود. روایت است که پیغمبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمودند چرا یوشع جانشین حضرت موسی علیه السلام شد و سلمان عرض کرد چون جناب یوشع1 اعلم امت بود. منتها اعلم در مقام عصمت را کسی جز خدا نمی داند و کسی جز خدا نمی تواند معرفی کند. اگر دستمان به امام معصوم نرسید دو راه بیشتر نداریم: اسلام را تعطیل کنیم و زیر بار حکومت طاغوت برویم که خلاف ماهیت اسلام است. می فرمایند: ما هر پیامبری را فرستادیم «وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ»2 ماهیت دین است که بنده خدا باشید و از طاغوت اجتناب کنید.
اگر قرار شد حکم خدا را اجرا کنیم چاره ای نداریم جز اینکه اعلم امت را که داناترین فرد است پیدا کنیم. اگر بخواهیم در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه حکم خدا را اجرا کنیم باید بگردیم عالم ترین فرد امت را پیدا کنیم. در روایات ما یک وقت اسم امام زمان عجل الله تعالی را آورده اند، یک وقتی شرایط و ضوابط و ملاک ها گفته شده است. هر چه هست ولایت فقیه است. آن کسی که صلاح امت و کار خدا را بهتر می شناسد او باید زمام امت را به دست بگیرد. ولی فقیه باید حرف خدا را بزند و ما را دعوت به سوی خدا و نفی طاغوت کند.
زمینه های قیام حضرت سیدالشهدا (ع)
فتنه های زمانه
در جلد هشتم کتاب کافی مرحوم کلینی3 امیرالمومنین علیه السلام راجع به فتنه زمان خودش شرح می دهد. می فرمایند: فتنه از آن جا شروع می شود که گروهی به جای فرمان خدا، هوای نفس خودشان را اطاعت می کنند.
ابن عباس از خلیفه دوم درباره اتفاقات بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید و او گفت: قریش تصمیم گرفت حکومت را به دست خودش بگیرد و گرفت. اگر عوام الناس، بی بصیرتی نباشند که هوای نفس منافقین را تبعیت کنند هیچ وقت مشکلی پیش نمی آید. تمام اتفاقاتی که در جامعه ما اتفاق می افتد برای این است که ما بصیرتر شویم.
وقتی این اتفاق افتاد به فرمایش امیرالمومنین علیه السلام حکم صادر می شود که احکامی بدعت آمیز که مشخصه اش این است که مخالف حکم خدا است و تلاش می کنند مردم را در این احکام بدعت آمیز تربیت کنند. در همان خطبه حضرت به کلام نورانی پیغمبر صلی الله علیه و آله اشاره کردند که ایشان فرمودند: یک روزی بر شما امت می آید که بدعت ها و فتنه ها، شما را فرا می گیرد و جوان هایتان پیر می شوند و کودکانتان بزرگ می شوند. جوری مردم تربیت می شوند که چیزی که 100 درصد مخالف حکم خدا است را سنت پیامبر صلی الله علیه و آله می دانند تا جایی که اگر کسی قیام کند بر زدودن این بدعت ها او را متهم می کنند به این که خلاف سنت عمل می کنی.
در میانه خطبه راوی می گوید حضرت اثناء خطبه نگاه کردند و دیدند همه خودی هستند و فرمودند: حکام قبل از من کارهایی کرده اند که تمام آن کارها سنت پیامبر صلی الله علیه و آله شده است. مردم دین را در آینه این بدعت ها می بینند. بعد امیرالمومنین علیه السلام با همه تلاش هایی که کردند نتوانستند این بدعت ها را ریشه کن کنند.
نشناختن حق و باطل
ضربه نهایی بر این پیکره را حضرت سیدالشهدا علیه السلام با نثار خون خودشان زدند. تا روز عاشورا مردم نفهمیدند که حق و باطل کدام است. فتوای قتل حضرت ابا عبدالله علیه السلام یک فتوای دینی بود نه سیاسی. حال که به جریان یزید نگاه می کنیم او را یک حاکم زورگو می بینیم ولی در چشم مردم زمانه خودش یزید خلیفه الله بود. بت بزرگ اینجا بود که حضرت ابا عبدالله علیه السلام برای شکستن این بت قیام کردند. امام سجاد علیه السلام از فضایی که به وجود آمد استفاده کردند و شروع کردند با معجزه اخلاق و برخورد اسلامی، دل های مردم را دوباره به سمت اهل بیت پیغمبر علیهم السلام متوجه کردند. بنی امیه و شخص معاویه ارتباط مردم را با اهل بیت پیغمبر علیهم السلام قطع کرده بودند. بعد که دل های مردم به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله جذب شد، امام باقر و امام صادق علیه السلام، دین پیامبر صلی الله علیه و آله را دوباره از طریق شاگردانشان به مردم معرفی کردند.
امام صادق علیه السلام فقط مسئله یاد مردم نمی دادند. شاگردانی که فهم بالایی داشتند را به سمت مردم می فرستادند که اجتهاد کنند. کل اسلام تا روز عاشورا در لبه پرتگاه قرار گرفت و با خون مطهر سیدالشهدا علیه السلام احیاء شد و امروز ما به برکت آن زحمت ها دین پیامبر صلی الله علیه و آله را در اختیار داریم.
در زیارت اربعین حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: جد ما سیدالشهدا علیه السلام خون قلبش را در راه خدا اهدا کرد که مردم از سرگردانی نجات پیدا کنند. مردم به یزید سجده نمی کردند ولی وقتی حرام خدا را حلال و حلال را حرام کرد مردم از او اطاعت کردند و بت پرست شدند. امام حسین علیه السلام برای شکستن بت اقدام کردند. قدم اول فرمودند: من با یزید بیعت نمی کنم و بعد فرمودند: برای اینکه خبر برسد و کسی نتواند این حرف را تحریف کند به مکه می رویم.
جزئیات وقایع تا روز عاشورا
قریب به چهار ماه در مکه اقامت کردند و ماه های شعبان و رمضان مردم برای عمره می آمدند. هر کسی که حضرت ابا عبدالله علیه السلام را دید خبر اینکه حضرت سیدالشهدا علیه السلام با یزید بیعت نمی کنند را به اقسا نقاط عالم رساندند. در مکه یک اتفاق جدید افتاد و این بود که اهل کوفه خبردار شدند که امام حسین علیه السلام با یزید بیعت نمی کنند و اعلام آمادگی کردند که امامت حضرت ابا عبدالله علیه السلام را بپذیرند و از این جهت حجت را بر امام تمام کردند.
روز هشتم حضرت به سمت کوفه رفتند و جریاناتی که می دانیم اتفاق افتاد و مردم جناب مسلم علیه السلام را تنها گذاشتند و ایشان به شهادت رسیدند. بعد که خبرش رسید پشت سرش سپاه حر آمد و جلوی سپاه حضرت را گرفتند.
روزی که حضرت سیدالشهدا علیه السلام خواستند از مکه حرکت کنند سخنانی فرمودند، اولا فرمودند: مرگ را پای بنی آدم نوشته اند. همان طور که گردنبند بر گردن دختران جوان رد باقی می گذارد مرگ هم همین طور بر گردن بنی آدم است. چقدر هم من مشتاق دیدار گذشتگانم هستم. به حسب ظاهر همه چیز به نفع ایشان است و اهل کوفه اعلام آمادگی کرده اند ولی فرمودند: انگار دارم می بینم که بند بند تن مرا در سرزمین کربلا از هم جدا می کنند. انگار آن روز را مشاهده می کنم. هر کسی که حاضر است در راه خدا جان فدا کند. هر کسی جان خودش را برای لقاء خدا آماده کرده است با ما بیاید. حضرت به یارانشان فرمودند من در هیچ کجا، یاری وفادارتر و بهتر از شما سراغ ندارم و جایگاهشان در بهشت را به آنها نشان داد و در شهادت از هم سبقت می گرفتند و از ضربت شمشیر احساس درد نمی کردند و برایشان لذت بخش شده بود.
در ارشاد شیخ مفید4 نقل شده است که حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: شب عاشورا من در خیمه مریض بودم و عمه ام از من پرستاری می کردند. در خیمه مجاور پدرم شمشیر خودشان را تعمیر می کردند و در همان حال با خودشان شعری زمزمه می کردند. این اشعار بوی فراق می داد.
یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ
کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیـلِ
مِن طالب وَ صاحِب قَتیل
وَ الدَّهرُ لا یَقنَــــعُ بِالبَـدیلِ
و کُلُّ حَیٍّ سالِکٍ سَبیل
ما اَقربَ الوَعدُ اِلَی الرَّحیـلِ
وَ اِنَّما الاَمرُ اِلَی الجَلیـلِ
"ای روزگار! اف بر دوستی تو! چه بسا یاران و طالبانی را که در بامداد و شامگاهت کشتی. آری! روزگار بجای آنان دیگری را نپذیرد. به راستی که پایان کار در دست خدای شکوهمند است و هر زنده ای باید این راه را طی کند."
/1102101304
پی نوشت:
1.
حضرت یوشع بن نون از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین حضرت موسی(ع) و از فرزندان افرائیم بن یوسف بود.
2.
سوره النحل آیه ۳۶
3.
ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به «کلینی رازی» (متوفا: ۳۲۸ق.) ، از محدثان بزرگ شیعه مؤلف کتاب کافی که معتبرترین مجموعه روایی شیعه و از کتب اربعه به حساب میآید. او پس از شهادت امام عسکری(ع) و در زمان امام مهدی(ع) به دنیا آمده و با برخی محدثان که بدون واسطه از امام عسکری(ع) یا امام هادی(ع) حدیث شنیدهاند، ملاقات کرده است. گفتهاند که کلینی در نقل حدیث دقت بسیاری داشته است. ابن قولویه، محمد بن علی ماجیلویه قمی، احمد بن محمد زراری از جمله شاگردان اویند.
4.
شیخ مفید یکی از مشاهیر علما و مراجع بزرگ شیعه در عصر خویش بود و از آغاز زندگی با قرآن و کتب دینی انس داشت. او از نوجوانی سالها از مکتب، شیخ صدوق، ابو غالب الزراری و ابن جنید بهره مند بود و در سایه کوشش و تحقیقات خود به مقام علمی و سمت استادی نایل آمد.
تمام حقوق مادی و معنوی این خبر متعلق به سایت وارث می باشد و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع شرعاً اشکال دارد.