وقتی حضرت زکریا بر مصیبت امام حسین(ع) گریست

کد خبر: 43607
حضرت زکریا(ع) فرمود: پروردگارا! چه می‌شود که چون آن چهار بزرگوار را یاد می‌کنم از هم و غم می‌رهم و چون حسین(ع) را یاد می‌کنم اشکم می‌ریزد و به هیجان می‌افتم؟

وارث : از جمله سوال‌های سعدبن عبدالله از حضرت قائم(عج) این بود که مرا از تاویل (کهیعص) خبر دهید؟ حضرت فرمودند: این حروف خبرهایی از خبرهای غیبی است که خداوند بنده‌اش حضرت زکریا(ع) را بر آن مطلع کرده و بعد از آن برای حضرت محمد(ص) نقل فرموده اسیت و داستان از این قرار است:


حضرت زکریا (ع) از خداوند سوال کرد که اسما خمسه طیبه را به او تعلیم کند، جبرئیل نازل شد و به او تعلیم کرد و هر گاه زکریا(ع)، حضرت محمد(ص)، علی‌(ع)، فاطمه(س)، و حسن(ع) را یاد می‌کرد و اندوه او می‌رفت و ناراحتی‌اش برطرف می‌شد و چون حضرت حسین(ع) را یاد می‌کرد گریه او را می‌گرفت و اشکش جاری می‌شد و نفس او بند می‌آمد.

روزی عرض کرد: پروردگارا! چه می‌شود که چون آن چهار بزرگوار را یاد می‌کنم از هم و غم می‌رهم و چون حسین(ع) را یاد می‌کنم اشکم می‌ریزد و به هیجان می‌افتم؟

پس خداوند متعال او را از قضیه آن حضرت خبر داد و فرمود (کهیعص) یعنی «کاف» اشاره به کربلا است و «هاء» هلاکت عترت طاهره، «یاء» یزید که به حسین (ع) ظلم می‌کند و «عین» عطش آن حضرت (ع) و «صاء» صبر آن جناب است.

چون زکریا(ع) این واقعه را شنید سه روز از مسجد بیرون نیامد و مردم را از داخل شدن منع کرد و پیوسته گریه‌ و ناله کرد و عرض می‌داشت: خدایا آیا دل بهترین خلق خود را در مصیبت فرزندش به درد می‌آوری!  الهی! آیا بر ساحت مقدس او گرفتاری این مصیبت بزرگ را نازل می‌کنی؟ آیا لباس این مصیبت را بر تن علی(ع) و فاطمه(س) می‌پوشانی؟ و آیا سختی این مصیبت را بر حریم آنان روا می‌داری؟

آنگاه عرض کرد: خدایا! فرزندی به من عنایت فرما که در پیری چشم من به او روشن گردد و محبت او را در دل من زیاد کن و سپس مرا به مصیبت او مبتلا کن چنانکه حبیب خود را مبتلا به فرزندش خواهی کرد.

سرانجام خداوند یحیی(ع) را به حضرت زکریا(ع) عطا کرد و او را به مصیبت مبتلا کرد، حمل یحیی(ع) شش ماه بود چنانکه حمل امام حسین(ع) شش ماه بود.

منابع: 
1. سوره مریم، آیه 1
2. بحارالانور ج 44 صفحه 223
3. زندگانی چهارده معصوم (ع) نوشته علی عطایی

/1102101305