ماجرای خلق ترکیب بند جاودانه محتشم کاشانی
محتشم اشعاری در مدح سلاطین و شاهزادگان صفوی، به ویره شاه طهماسب و فرزندان او سرود. همچنین شش رباعی در تاریخ جلوس شاه اسماعیل دوم به سلطنت سروده كه مشهور است و از آنها 1128 ماده تاریخ به دست می آید، چنانکه وقار شیرازی (متوفی 1298 ق) رساله ای در شرح این شش رباعی نوشته است. به علاوه محتشم در دوره گسترش روابط شعرای ایرانی با شبه قاره هندوستان می زیست و با اینكه خود به هندوستان نرفت، ولی اشعاری توسط برادرش عبدالغنی به نزد سلاطین آن خطه فرستاده شد. محتشم در سال 996 ق درگذشت. مدفن وی در كاشان مشهور است و حتی محلّه ای كه این مدفن در آن است به نام «محلّه محتشم» شهرت دارد.
به گفته اسكندر بیك منشی، زمانی كه محتشم قصیده ای در مدح پری خان خانم (دختر شاه طهماسب) سرود و خبر آن به شاه طهماسب رسید، وی را به سرودن اشعاری در مدایح، مراثی اهل بیت عصمت تشویق كرد. پس از این تشویق، محتشم ابتدا در استقبال از هفت بند ملاحسن كاشی تركیب بندی در مدح حضرت علی (علیه السلام) سرود و سپس شبی در عالم رؤیا به خدمت امام علی (علیه السلام) رسید و امام از او خواست تا در مصیبت حسین (علیه السلام) مرثیه ای بسراید با این مطلع «باز این چه شورش است كه در خلق عالم است». پس مرثیه سروده شد و از همان روزهای آغازین، مورد توجه و استقبال قرار گرفت و تا به امروز مرثیه ای به این درجه از شهرت و سوز و اثر پدید نیامده است.
مرحوم شیخ عباس قمی می نویسد: «محتشمِ شاعر، صاحب مراثی معروفه كه در جمیع تكایا و مجالس ماتم اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بر در و دیوار آن نصب شده است و گویا كه از حزن و اندوه آن اشعار نگاشته شده یا از خاك كربلا سرشته شده است. این اشعار، مثل مصیبت حضرت اباعبدالله (علیه السلام) به هیچ وجه مندرس نمی شود و این كشف می كند از عظمت بزرگی مرتبت و كثرت معرفت محتشم».
این تركیب بند تا به امروز لطف خود را كه ناشی از صفا و صداقت حقیقی آن است از دست نداده است. بعد از محتشم شاعران مرثیه گوی چیره دست بسیاری به استقبال از او تركیب بندها سرودند و لیكن هیچكس نتوانسته است برتر از آن بسراید. دیوان محتشم مشتمل بر: قصاید، غزلیات، مراثی، مدایح، قطعات، رباعیات و مثنویات می باشد كه قسمت قصاید را «جامع اللطایف» و قسمت غزلیات را «نقل عشّاق» نامیده است.
منابع:
۱-ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ج ۵: ۷۹۳.
۲-مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج ۵: ۲۲۶.
۳-شیخ عباس قمی، هدیه الاحباب، ج ۶: ۲۵۲.
/1102101305