حجت الاسلام کرمی: چرا امام حسین(ع) خانواده را با خود به کربلا برد؟
وارث: مراسم شب شهادت امام سجاد علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی کربلایی وحید یوسفی و دیگر ذاکرین اهل بیت علیهم السلام در هیئت سپهسالار کربلا برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام کرمی را می خوانید:
چرا امام حسین(ع) خانواده را با خود به کربلا برد
سوالاتی که پیرامون امام حسین علیهالسلام و قیام های ایشان مطرح است این است که چرا امام حسین علیهالسلام با علم به این که کشته می شود و با یقین به این که بعداز ظهر عاشورا سر مبارکشان بالای نیزه می رود، زن و بچه را با خود برد. این که حضور این زن و بچه در این قافله و کارکردشان در تضمین و تأمین و ابقای نهضت عاشورا چه بوده است، یک سوال جدی است.
وجود امام حسین علیهالسلام در جواب کسانی که سوال کردند که چرا زن و بچه را می برید، فرمودند: دستور دارم. برحسب معادلات ظاهری حضور زن و بچه در مهلکه و معرکه جز ایجاد مزاحمت و قرار گرفتن انسان در تنگنا و مضیق کردن فضا چیزی ندارد و انسان باید ملاحظه و مراعات خیلی چیزها را کند. ضمن اینکه زن و بچه در دست دشمن یک اهرم و عامل فشارند و معمولا هم مردم طبقۀ پایین و اوساط مردم، کسانی که خیلی در افق شایقی از غیرت قرار ندارند روی حساب مسائل ظاهری اگر احتمال خطر بدهند زن و بچه را نمی برند. امام حسین علیهالسلام می دانست چه بلایی ممکن است سر اینها بیاید، ممکن نه قطعاً می دانست! حضرت زینب سلام الله علیها وقتی می خواست زیارت قبر جدش پیغمبر صلی الله علیه و آله برود جوان های بنی هاشم دور او را می گرفتند و امام علی علیهالسلام می گفتند نور کمی را که سر قبر هست را هم خاموش کنید که سایۀ با چادر خواهرتان روی دیوار نیفتد، آن وقت حضرت زینب کبری سلام الله علیها صبح روز عاشورا باید همسفر شمر و دیگر نامردان آن زمان می شد. چطور می شود امام حسین علیهالسلام خطر کند؟ خطری به این مرتبه. دلیلش این است که نگه داشتن این نهضت از هیچ طریقی غیر ار حضور این زن و بچه ممکن نبود. چون تشکیلات اموی، جبهۀ شام دو برنامه برای امام حسین علیهالسلام تعبیه کرده بود. یک برنامه برای شخص امام حسین علیهالسلام داشت که وجود ایشان را از بین ببرد که امام خیلی برای کشته شدن، تدبیر و طراحی و تمهید مقدمات نکرد. اگرچه امام جهات ظاهری را در تقابل با دشمن رعایت کرد. یعنی اینگونه نبود که چون یقین دارد کشته می شود، چون جنگ، جنگ نابرابر است، همینطور بی برنامه به جاده بزند و کشته شود. امام حسین علیهالسلام با توجه به اینکه می دانست هماوردی با یک جممعیت سی هزار نفری از سایز و قوارۀ هفتاد و دونفر نفر بیرون است مع ذلک آنچه که در توان داشت، وزن مساعی و جد و اجتهاد کرد برای اینکه تا جایی که می شود مقابل دشمن بایستد. یکی از مقامات بلندمرتبه پنتاگون می گوید امام حسین علیهالسلام یک افسر برجستۀ نظامی با یک تدبیر داهیانه برای میدان نبرد است. چون توانسته با جمعیت اندک هفتادونفری مقابل جمعیت سی هزار نفری تا بعداز ظهر مقاومت کند. اما این مطلب که حضرت بخواهد زنده باشد، نبوده است. امام حسین علیهالسلام منتهای عملش شهادت بود. جمله ای داریم: « خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ» یعنی مرگ برای آدم حر و آزاده ای که برای هدفش می جنگد و قرار است در راه این هدف بمیرد مانند یک گردنبندی است که برگردن یک دوشیزه آویخته اند و زیبایی او را مضاعف می کند. امام حسین علیهالسلام فرمودند: "انا انس بالموت من الطفل بثدي أمِّه" که کلام امیرالمومنین علیهالسلام هم هست. فرمودند: من برای در آغوش کشیدن مرگ اشتیاقم به مراتب از اشتیاق حضرت یعقوب علیهالسلام برای در آغوش کشیدن یوسف علیهالسلام بیشتر است. اینجور من بی تاب مردن هستم.
هدف امام حسین(ع) و کمال مطلوب ایشان
امام حسین علیهالسلام کسی است که جهان بینی و نگرش او به نظام تکوین و غرضی که انسان با آن غرض آفریده شده، این است که انسان به کمال مطلوب برسد. کمال مطلوب هم این است که انسان در راه اهدافی که ذات اقدس احدیت در مسیر بندگی برایش مجسم کرده حرکت کند. در این مسیر هر اتفاقی افتاد، خیر است. خصوصا اگر شهادت باشد که بالاترین مرتبه ی جان دادن است. برای امام حسین علیهالسلام این بالاترین هدف و غرض بوده است. البته این کشته شدن خیلی مهم نبود آنچه که مهم بود این بود که حال که ما را می کشند سرِ هدفِ ما را نبُرَند. این تضمین هدف و اینکه بعدها در طول قرون و اعصار مختلف کسانی که می آیند بفهمند حسین علیهالسلام بر چه اساسی جان خودش را به خطر انداخت مهم بوده است.
اگر قرار باشد خون یک جایی سبز نشود، اثر مثبت اجتماعی نداشته باشد، این رفتن یک رفتن بلااثر باشد، مانند عملیات انتحاری خودکشی است. این خون باید یک جایی سبز شود. اگر قرار باشد بروم و هیچ اتفاقی نیفتند، برای چه بروم. امام حسین علیهالسلام رفتنش یک آثار و برکاتی داشت. آن آثار و برکات محقق و مسجل نمی شد مگر به اسارت. امام حسین علیهالسلام رهبری داهیانه داشت. قرار بوده امام حسین را در یک محیطی که بسیار از نظر پوشش خبر محدود است، بکشند. امام حسین علیهالسلام گزارشگرها را با خود آورد. خبرنگارها را آورد. کسانی که باید این حادثه را ثبت و ضبط کنند و به همۀ عالم ببرند و این بذر را در هم عالم بپاشند، با خودش برد. هزینه سنگین بود ولی بدون پرداخت این هزینه هم نمی شد کار کرد. اینها بنا بود امام حسین علیهالسلام را بکشند بعد بیایند هدف امام حسین علیهالسلام از نهضت را یک تسویه حساب شخصی، حسادت، رقابت سیاسی، خودبزرگ بینی و مسائلی که امام حسین همان روز اول که می خواست بیاید این مسائل را با دو کاری که کرد از خود دور کرد، بیان کنند. یکی زن و بچه را آورد. یکی اینکه وصیت نامه نوشتند و به محمد حنفیه دادند که اصول راهبردی و خطوط محوری و نظام ارزشی محکم بر نهضت در آنجا تعبیه شده بود. امام حسین علیهالسلام وقتی می خواست از مدینه بیرون بیاید برای اینکه بعدها متهم نشود به اینکه شرایط باعث شده که آقا این حرفها را بزند، همان اول که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده بود، فرمود: «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِب».
امام حسین علیهالسلام با این وصیت نامه از خیلی مسائل پیشگیری کرد. جبهۀ اموی چه برنامه ای داشت؟ او می خواست به مردم بگوید ما با امام حسین علیهالسلام یک تسویه حساب شخصی داشتیم. یک دعوای فامیلی داشتیم. اینها یک حسابی به ما بدهکار بودند. کربلا ما حساب را صاف کردیم! وقتی یزید جسارت می کرد چوب بر سر مطهر امام حسین علیهالسلام می زد گفت: امروز به تلافی روزی است که اجداد ما به دست جد حسین کشته شدند، سرهای آنها بریده شد و جسدهای آنها در چاه ریخته شد( جنگ بدر)
/1102101306