حاج علی قربانی: اگر یک لحظه شفاعت امام قطع شود مساوی هلاکت است
بهره از بلای عظیم امام
«وَأسْألُ اللهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّأنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أنْ يُعْطِيَنِي بِمُصابِي بِكُمْ أفْضَلَ ما يُعْطِي مصاباً بِمُصِيبَتِهِ ، مُصِيبَة مَا أعْظَمَها وَأعْظَمَ رَزِيّتهَا فِي الإسلام وَفِي جَمِيعِ أهلِ السَّموَاتِ وَالارْضِ.»
بحث درباره این بود که در این سیر عاشورایی و این سلوک کربلایی چه کنیم که از بلای عظیمی که حضرت سیدالشهدا علیه السلام گرفتار آن شده است ما هم بهره ببریم؟
برای بهره مندی از عاشورا، قدم اول را خود امام برداشته است که اگر وارد این بلا نمی شدند ما اصلا بهره ای نمی بردیم. قدم اول مربوط به امام است که خود را وارد این معرکه کرده است، می توانست نیاید. اگر نمی آمد هم هیچ اتفاقی نمی افتاد و ذره ای از مقامات معنوی ایشان کم نمی شد ولی آمدند بخاطر اینکه به آن عهد خودشان که با خداوند داشتند عمل کنند و در سایه این ابتلا ما بهره مند شویم.
امام قدرتشان این طور است، کسانی که ظاهرشان به این مجالس نمی خورد ولی محبت امام را در وجودشان دارند، امام آن ها را بر می گرداند. از روز اولی که این غافله حرکت کرده است این داستان ادامه دارد.
محبت امام
حر وقتی جلوی امام را گرفت بالاترین معصیت را مرتکب شد. اگر جلوی امام را نمی گرفت و امام از مسیر دیگری می رفتند اصلا این اتفاق نمی افتاد. نقل است که امام از هر طرفی که می آمدند او با اسبش مانع امام می شد. امام فرمودند: با ما هستی یا علیه ما هستی؟ او گفت: بر علیه شما هستم. امام لبخندی زدند و بعد از آن اصحاب سوال کردند که چرا لبخند زدید؟ حضرت فرمودند: اسم او را در طومار یارانم دیده ام. ما خیلی هایمان نمی دانیم. خیلی ها ظاهرشان بر علیه است ولی باطنشان با امام است. امام این قدرت را دارد که زنگارها را پاک کند. هم به خودش نشان بدهد که غفلت ها مانع شده است و اگر حجاب ها کنار برود می فهمند با امام هستند.
حضرت می فرمایند: هر کسی که محبت ما را دارد به او احترام بگذارید. حتی اگر فاسق بود ولی محبت ما را داشت به او احترام بگذارید و اگر کسی را دیدید که بغض ما را دارد ولی ظاهرش خیلی خوب و موجه است شما هم نسبت به او بغض داشته باشید.
وقتی سمت کارهای بد می روی بدان این جاذبه ای که تو را به آن سمت می کشاند که امام حسین علیه السلام راضی نیستند نشان می دهد جنود باطل در وجودت هنوز از بین نرفته است. اگر مواظبت از آن نکنیم می بینیم جنود باطل غلبه می کند و اثرش معصیت می شود. دو لشگر بیشتر نیست. لشگر عمر سعد و لشگر امام حسین علیه السلام و در بین این دو چیزی نیست. «وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا»1 احدی را در عبادت خدای خودت شریک نکن. اگر کسی را با خدا شریک کردی خدا می گوید همه اعمالت را به شریکم بده. خدا غیور است.
قدم اول را امام برداشته است و در آن محیط بلا قرار گرفته است ولی قدم دوم را ما باید برداریم و به آن نزدیک شویم. زیارت عاشورا می گوید چند قدم دیگر باید برداری. اجمالش این است که در قدم دوم نگاه به فعل امام کنیم که در نهایت رضایت و تسلیم و بندگی به عهد خودشان وفا کردند.
مرحوم شیخ مفید2 در کتاب اختصاص روایتی نقل می کند که خیلی عجیب و راه گشا است. کسانی بهره از عاشورا می برند که به این روایت دقت کافی داشته باشند و جلوه سوم از عاشورا را ببینند. نگاه به فعل امام، نتیجه اش سلام می شود. نگاه به فعل قتله کربلا، لعن می شود. یک جلوه بالاتری دارد که نتیجه این جلوه ای که می خواهم عرض کنم ظهورش در سجده آخر زیارت عاشورا است.
جلوه سوم عاشورا
جلوه سوم عاشورا اینجا است. می فرماید وقتی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در حالی که پهلوی مبارکشان شکسته بود، در کوچه به دنبال امیرالمومنین علیه السلام که دست بسته ایشان را می بردند می رفتند. در قلب ابوذر و سلمان یک چیزکی خطور کرد. (در روایت دیگری آمده است که در قلب سلمان یک لحظه خطور کرد و در قلب ابوذر یک نصف روز طول کشید.) این خطور کردن چه بوده است؟ می فرمایند: آن چیزی که در قلب سلمان و ابوذر خطور کرد به واسطه آن خطورات جفتشان دچار بلا شدند. سلمان دو سال گردن درد عجیبی گرفت و ابوذر به ربذه که خیلی بدش می آمد تبعید شد. همه این ها نتیجه همان چیزهایی است که خودمان کسب کردیم. نتیجه اعمال خودمان است.
در قلب شهدای کربلا این خطورات هم نفوذ نکرد به جهت شفاعتی بود که امام حسین علیه السلام از آن ها کرده بودند یعنی امام همه جوره آن ها را دستگیری کرده اند. بعضی ها فکر می کنند شفاعت فقط مخصوص قیامت است. ما در همه لحظه ها نیاز به شفاعت آن ها داریم. اگر یک لحظه شفاعت امام قطع شود مساوی هلاکت است.
آن چیزی که آن ها از آن غفلت کردند و باعث شد بهره شان از آن بلای امام که بزرگ ترین بلای امیرالمومنین علیه السلام است کم شود این بود که از تدبیر خدا در این بلا غافل شدند. بلا را دیدند ولی تدبیر خدا که در پشت این صحنه بود را ندیدند. نفهمیدند دست خدا در پشت پرده است و در سایه این بلا خداوند چه تدبیری دارد. می گفتند اگر مرا هزار بار بکشند بهتر بود که ببینم امام را این گونه می برند. امام حسین علیه السلام بالای سر تک تک این شهدا آمدند برای این که در لحظه آخرشان لغزش و کدورتی نیاید.
ما تا مصیبت زده امام نشویم و به اینجا نرسیم که حضرت صدیقه طاهره را می بینیم دردمان بیاید رشد نکرده ایم.
/1102101304
پی نوشت:
1.
سوره کهف، آیه 110
2.
شیخ مفید یکی از مشاهیر علما و مراجع بزرگ شیعه در عصر خویش بود و از آغاز زندگی با قرآن و کتب دینی انس داشت. او از نوجوانی سالها از مکتب، شیخ صدوق، ابو غالب الزراری و ابن جنید بهره مند بود و در سایه کوشش و تحقیقات خود به مقام علمی و سمت استادی نایل آمد.