حجت الاسلام سلحشور: هدایت فطری، هدایت کامل نیست+ گزارش تصویری

هدایت تکوینی عام

هدایت تکوینی عام خدای متعال شامل همه چیز می شود. هر چیزی که بشود به آن شیئ گفت به غیر از خدای متعال را شامل می شود. فرعون لعنت الله علیه وقتی از موسی علیه السلام پرسید خدایی که می گویی چه جوری است؟ فرمود: «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطی کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» نفرمود: خدای من آن کسی است که نماز را آورده و روزه را آورده است. اشاره به تکوین و عالم تکوین کرد. گفت: هر چیزی را نور خلقت را بهش دمیده و او را از نبود فارق کرده و سپس به وجود آورده و هدایت کرده است. این هدایت تکوینی است.

روایاتی که مربوط به عالم ذر است می فرماید: خدا به عده ای امر کرد به آتش بروند و رفتند و عده ای سر باز زدند. آن هایی که رفتند همان جا بارشان را بستند. این روایات مورد تاکید اهل علم نیست. در عالم ذر لوازم دنیا نیست که بشود یک نفر را از تساوی بیرون بیاورند و عده ای سمت راست و چپ بروند. وقتی روح لطیف انسان در دنیا قرار می گیرد لوازمی برایش پدید می آید و در جایگاهی قرار می گیرد که بتواند خوبی و بدی را انتخاب کند. اصلا انتخاب در اینجا معنا پیدا می کند.

در عالم بالا انتخاب معنایی ندارد. ملائکه با انتخاب خدا را نمی پرستند. این که می فرمایند: من خدای شما هستم و گفتند: بلی. معنایش این است که همه گفتند بله. ارواحی که در آن جا بودند و همه موجودات غیر از انسان در حال حاضر هم می گویند بله. یعنی در حال حاضر همه به سمت خدای متعال می روند و فقط یک نفر است که خلاف جهت حرکت می کند و آن هم انسان است. در صورتی که باید بر عکس باشد. انسان از همه عقب افتاده است.

پس این هدایت تکوینی مخصوص همه چیز است. همه چیز دارند ذکر خدا را می گویند و به سمت خدا می روند اما اختیاری نیست. البته اینکه ما می گوییم «کل شیئ یسبح بحمده» هر چیزی به نسبت خودش ذکر می گوید. دیوار لازم نیست دهان داشته باشد و تسبیح بگوید. حیوانات قرار نیست زبان داشته باشند و با آن زبان تسبیح خدا را بگویند. این تکوینی است. مربوط به عالم غیب است. اولین نوع هدایت، هدایت تکوینی عام است که شامل همه چیز به غیر از خدای متعال است. همه چیز بله گوی به خداوند متعال هستند.

هدایت تکوینی خاص

دومین شق هدایت تکوینی خاص است. خاص مخصوص انسان و جن است. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالأِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»² انسان و جن خاصیتشان این است که خدا برای این ها هدایت تکوینی قرار داد. هدایت تکوینی در انسان فراتر از این است که ما بگوییم آیا استاد اخلاق و هیئت است؟ خیلی قضیه فراتر از این حرف ها است.

خدای متعال انسان را که در مرتبه کمال قرار داده است همه اسباب کمال جویی را در اختیارش قرار داد. اختیار داده است که انتخاب کند. انسان برای اینکه بین خوب و بد را انتخاب کند قدرت اختیار به او داده شده است. در قرآن زیاد دیده ایم «یهدی من یشاء و یضل من یشاء»³ اگر کسی این مسیر را رفت خدا هدایتش می کند و اگر آن مسیر را رفت خدا هدایتش می کند. یک بحث کلامی پیش می آید که اگر هر کاری که انجام بدهیم او خواسته است. ما هر کاری که انجام می دهیم و به هر مسیری که می رویم او نخواسته است او می داند. خداوند متعال برای انسان ها فقط خیر می خواهد. بعضی ها می گویند حتی شمر را هم خدا هدایت کرده است.

خداوند متعال بعضی ها را فرموده اند که خالد در نار و جهنم هستند. این اتفاق ممکن است در مورد خیلی ها بیفتد. شیطان از آن طرف تلاش نمی کند شما را به ته جهنم ببرد همین که دو امتیاز از شما بگیرد می تواند ارزش کار شما را پایین بیاورد. لذا باید خیلی حواسمان باشد که در حال تمدید این رابطه باشیم. شیطان نمی تواند بر ما مسلط شود ما خودمان به او فرصت می دهیم. از آن طرف خداوند متعال هم غالب انسان ها را کمک می کند که اگر یکی بد شد بدی اش را به حداقل برساند.

می توانست کاری کند که شمر دست به آن کار نزند ولی می زند. امام حسین علیه السلام که در نهایت لذت به سر می برند. هر چه بیشتر بلا بیاید او بیشتر لذت می برد.

همه چیز حول محور الهی می گردند و حول ولی خدا. اما خاصش مخصوص انسان و اجنه می شود. انسان ها به این صورت است که خدا تکویناً هدایت می کند. گاهی ما احساس می کنیم که چجوری معرفت پیدا می کنیم و علم و معرفتمان نسبت به ابی عبدالله علیه السلام زیادتر می شود. یک شخص بی سوادی، سال ها در هیئت به کمال رسیده است، او با کتاب خواندن به این کمال نرسیده است. از اهل بیت علیهم السلام یک گوشه ای جلوه کرده است و اصلش در بالا است. کسی که گیر دنیا باشد از امام حسین علیه السلام به اندازه دنیای امام حسین می فهمد. هیچی بالاتر را نمی فهمد. هدایت فراتر از این حرف ها است. خود امام حسین علیه السلام سر یک دوراهی می گوید راهی برو که از او چیزی بشنوی که به این سمت بیایی. اولیای خدا از قرآن که چه عرض کنم از راه رفتن یک مورچه هم هدایت می شوند. هدایت خیلی فراتر از این قرآن است. قرآن در شق بعدی هدایت قرار می گیرد. بعضی ها قرآن می خوانند و مایع ضلالت می شوند مثل داعشی ها.

اگر هدایت تکوینی شامل انسان نشود قرآن هم انسان را ذلیل می کند. هر چیزی و هر حقیقتی می تواند انسان را برعکس ببرد. وقتی در این هدایت تکوینی قرار گرفت خدا همه عالم را بسیج می کند که این آدم را جلو ببرد. حتی در و دیوار را هم بسیج می کند. خیلی از شهدا را شنیده ایم که تحت هدایت تکوینی قرار گرفته اند.

خیلی از جاها ابی عبدالله علیه السلام مردم را به فطریاتشان رجوع می دادند. دست روی رگ فطرتشان می زدند.

هر انسانی خوبی ها و بدی ها را می داند. هدایت فطری، هدایت کامل نیست. خدا یک کاری می کند که انسان در آن مسیر قرار بگیرد. در روایات است که جهنم نمی رود ولی بهشت هم نمی رود.

جناب حر علیه السلام در ذهنش تحلیل کرد و گفت: اگر بخواهم جلوی چنین کسانی بایستم قطعا به مشکل می خورم. مردم برای اینکه بفهمند امام معصوم چه می گوید باید عقولشان کامل شود.

/1102101304

پی نوشت:

1.     

آیه 50 سوره طه

2.     

سوره ذاریات آیه 56

3.     

سوره نحل، آیه 93