انتظارات امام حسن علیه السلام از شیعیان

کد خبر: 44696

وارث : آنچه پیش رو دارید، بیان برخى انتظارات و توقّعاتى است که امام حسن مجتبى(علیه‏السلام) از امت اسلامى؛ به خصوص، از شیعیان دارد.

 انتظارات امام حسن علیه السلام از شیعیان

1. خدا محورى

از مهمترین انتظاراتى که تمام انبیاء و اولیاء از بندگان خدا، داشته‏اند و دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهى و خداوندى را در تمام امور محور و اساس قرار دهند. امام حسن مجتبى(علیه‏السلام) نیز که خود خدامحور و سرا پا اخلاص بود، از امت اسلامى و شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد که رضایت الهى را محور فعالیت خویش قرار دهند. این توقع را گاه با بیان زیان مردم محورى و خارج شدن از محور رضایت الهى ابراز مى‏دارد، آنجا که فرمود:«مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کفاهُ اللهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کلَهُ اللهُ اِلَى النّاسِ؛ هر کس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت مى‏کند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا مى‏گذارد.»

و گاه فوائد خدا محورى و در نظر گرفتن رضایت الهى را به زبان مى‏آورد و مى‏فرماید: «اَنَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجُسْ فى قَلْبِهِ اِلاّ الرِّضا اَنْ یدْعُوَ اللهَ فَیسْتَجابُ لَهُ؛ من ضمانت مى‏کنم براى کسى که در قلب او چیزى نگذرد جز رضا[ى خداوندى]، که خداوند دعاى او را مستجاب فرماید.»

 

راوى از حضرت امام حسن (علیه‏السلام) این مهم را چنین نقل مى‏کند:

امام حسن(علیه‏السلام) روز عید فطر بر گروهى از مردم گذر کرد که مشغول بازى و خنده بودند، بالاى سر آنها ایستاد و فرمود: «اِنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ فَیسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ اِلى مَرْضاتِهِ فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَ قَصَّر آخَرُونَ فَخابُوا؛ به راستى، خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه براى خلق خود قرار داده است تا به وسیله طاعت او براى جلب رضایت خداوند بر یکدیگر سبقت گیرند. مردمى سبقت گرفتند و کامیاب گشتند و دیگران کوتاهى کردند و ناکام ماندند.»

رسیدن به رضایت الهى آرزوى تمام انبیاء بوده است. لذا در روایت آمده است که «موسى علیه‏السلام عرض کرد: خدایا! مرا به عملى راهنمایى کن که با انجام آن به رضایت تو دست یابم. خداوند وحى کرد که‏ اى فرزند عمران! رضایت من در سختى و گرفتارى تو است که طاقت آن را ندارى. موسى به سجده افتاد و مشغول گریه شد...، سرانجام وحى شد که اى موسى! رضایت من در رضایت تو به قضا و تقدیرات من است.»


2. فراگیرى دانش

علم و دانش کلید خیرات و دستیابى به سعادت است. بدون دانش نه راه سعادت معلوم است و نه حرکت ممکن؛ به همین جهت از مهم‏ترین ماموریت‌هاى انبیا در طول تاریخ، تعلیم کتاب و آموزش مسائل دینى و تربیتى بوده است. از مهمترین توقّعات امامان معصوم(علیهم‏السلام) از شیعیان این است که اهل دانش و فراگیرى حکمت باشند.

امام حسن مجتبى(علیه‏السلام) فرمودند: «عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَک وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیرِک؛ دانش خود را به مردم بیاموز و دانش دیگران را یاد گیر.»

خداوند تمام امکانات فراگیرى دانش را در اختیار ما قرار داده است. لذا لازم است که از چشم و گوش و فرصت‌ها بیشترین استفاده را ببریم و با فراگیرى دانش، شک و شبهه را از دل و درون خویش بیرون برانیم.

امام حسن(علیه‏السلام) فرمود: «اِنَّ اَبْصَرَ الاَْبْصارِ ما نَفَذَ فِى الْخَیرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَْسْماعِ ما وَعَى التَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَاسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛ به راستى، بیناترین دیده‏ها آن است که در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوش‌ها آن است که تذکرات[دیگران] را بشنود و از آن بهره‏مند شود و سالم‏ترین دلها آن است که از شک و شبهه پاک باشد.»

 

3. اندیشیدن و تفکر

علم و دانش آنگاه نتیجه‏بخش و ثمر ده خواهد بود که با تفکر و تدبّر همراه باشد. خواندن و فراگیرى قرآن نیز آنگاه مفید و مثمر خواهد بود که با تدبّر و تفکر همراه شود. از مهم‏ترین انتظاراتى که امامان ما از شیعیان خویش داشته و دارند، این است که اهل اندیشه و تفکر باشند. آنان این توقع را با بیان‌هاى مختلف ابراز نموده‏اند.

امام مجتبى(علیه‏السلام) مى‏فرماید: «اُوصیکمْ بِتَقْوَى الله و اِدامَةِ التَّفَکرِ، فَاِنَّ التَّفَکرَ اَبُو کلِّ خَیرٍ وَ اُمُّهُ؛ شما [شیعیانم] را به پروا پیشگى و اندیشیدن دائم سفارش مى‏کنم؛ زیرا تفکر پدر و مادر [و ریشه و اساس] تمامى خوبی‌ها است.»

در جاى دیگر فرمود: «عَلَیکم بِالْفِکرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکمَةِ؛ بر شما [شیعیان] لازم است که اندیشه کنید؛ زیرا فکر کلیدهاى درهاى حکمت است.»

راستى اگر امّت اسلامى بیشتر اندیشه و تفکر مى‏کردند و به آن عمل مى‏نمودند، این همه عقب ماندگى و مشکلات نداشتند و این همه محل تاخت و تاز استعمارگران و ابرقدرتها قرار نمى‏گرفتند.

گاه دل مولا امام حسن(علیه‏السلام) به درد آمده و با زبان گلایه اظهار مى‏دارد: «عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَکرُ فى مَأْکولِهِ کیفَ لا یتَفَکرُ فى مَعْقُولِهِ فَیجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یؤذیهِ وَ یودِعُ صَدْرَهُ ما یرْدیهِ؛ در شگفتم از کسى که در [چگونگى استفاده از] خوراکی‌هاى خود اندیشه مى‏کند ولى درباره معقولات خویش اندیشه نمى‏کند. پس از آنچه معده‏اش را اذیت مى‏نماید دورى مى‏کند، در حالى که سینه[و روح] خود را از پست‏ترین چیز پر مى‏کند.»

راستى در کدام مکتب و مذهب جز اسلام و تشیع پیدا مى‏کنید که این همه بر علم و دانش، تدبّر و تفکر، اندیشه و تعقل سفارش و تاکید نموده باشند.


4. تلاش و کوشش

فکر و اندیشه، و یا تامّل و تدبّر، آنگاه ارزش حقیقى و عینى خویش را نشان مى‏دهد که منجر به عمل و تلاش و سعى و کوشش شود، وگرنه تفکرى که منهاى عمل باشد، ارزش واقعى نخواهد داشت. در واقع فکرى مطلوب و کارساز است که به عمل و تلاش بیانجامد.

یکى از انتظارات امام حسن(علیه‏السلام) این است که بندگان الهى در کنار علم و اندیشه، اهل تلاش و عمل باشند. آن حضرت فرمود: «اِتَّقُوا اللهَ عِبادَ اللهِ وَ جِدُّوا فى الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَ هادِمِ الَّذّاتِ، فَاِنَّ الدُّنْیا لا یدُومُ نَعیمُها وَلا تُؤمَنُ فجیعُها وَلا تَتَوَقّى مَساویها، غُرُورٌ حائِلٌ وَ سِنادٌ مائِلٌ؛ اى بندگان خدا! پرواپیشه باشید و براى رسیدن به خواسته‏ها تلاش کنید و از کارهاى ناروا بگریزید و قبل از آن که ناگواری‌ها به شما روى آورند و نابود کننده لذات[یعنى مرگ] فرا رسد، به کار(هاى نیک) مبادرت ورزید، پس براستى نعمت‌هاى دنیا دوام ندارند و [کسى از] خطرات و بدی‌هاى آن در امان نیست. (دنیا) فریبکار زودگذر و تکیه گاهى سست و بى‏اساس است.»

نکته دیگرى را که حضرت مجتبى(علیه‏السلام) علاوه بر اصل تلاش و عمل گوشزد مى‏کند و انتظار دارد که به آن توجه شود، این است که انسان هم باید براى دنیا کار و تلاش کند و هم براى آخرت. کلام نغز و دلنشین امام حسن(علیه‏السلام) در این باره چنین است: «وَاعْمَلْ لِدُنْیاک کاَنَّک تَعیشُ اَبَدا وَاعْمَلْ لآخِرَتِک کاَنَّک تَمُوتُ غَدا؛ براى دنیایت چنان کار کن که گویا براى همیشه [در این دنیا] خواهى بود. و براى آخرتت [نیز چنان] سعى و تلاش کن که گویا فردا از دنیا خواهى رفت.»

طالب علمى به عالمى گفت: نیمه شبها و قبل از سحرها بیدار مى‏شوم، درس بخوانم بهتر است و یا نماز شب؟ عالم در جواب او گفت: کارى کن که هم درس بخوانى و هم نماز شب. نه درس فداى نماز شب و عبادت شود، و نه عبادت فداى درس و منبر، نه کار به خاطر عبادات مستحبى و ... کنار گذاشته شود، و نه عبادات واجب و مقدارى مستحب بخاطر کار یا اضافه‏کارى به تأخیر افتاده و یا از دست برود.

طالب علمى به عالمى گفت: نیمه شبها و قبل از سحرها بیدار مى‏شوم، درس بخوانم بهتر است و یا نماز شب؟ عالم در جواب او گفت: کارى کن که هم درس بخوانى و هم نماز شب. نه درس فداى نماز شب و عبادت شود، و نه عبادت فداى درس و منبر، نه کار به خاطر عبادات مستحبى و ... کنار گذاشته شود، و نه عبادات واجب و مقدارى مستحب بخاطر کار یا اضافه‏کارى به تأخیر افتاده و یا از دست برود.


5. صبر و بردبارى

از یک سو دنیا جاى حوادث و مصائب است و از طرف دیگر، انجام عبادات و کنترل شهوات نیاز به قدرت و نیرو دارد، آنچه انسان را در مقابل حوادث و مصائب نیرومند و مقاوم مى‏سازد، صبر و بردبارى است و آنچه انسان را بر انجام عبادات نیرو و توان مى‏بخشد، استقامت و پایدارى است. و آنچه انسان را بر شهوات غالب و پیروز مى‏سازد، صبر و پایدارى است.

از انتظارات مهم امام حسن(علیه‏السلام) این است که شیعیان و پیروان او در تمام مراحل زندگى صابر و بردبار باشند، حضرت در این زمینه دلسوزانه مى‏فرماید: «جَرَّبْنا وَ جَرَّبَ الْمُجَرِّبُونَ فَلَمْ نَرَ شَیئا اَنْفَعُ وِجْدانا وَ لا اَضَرُّ فِقْدانا مِنَ الصَّبْرِ تُداوى بِهِ الاُْمُورُ؛ تجربه ما و دیگران نشان مى‏دهد که چیزى نافع‏تر از داشتن صبر، و زیانبارتر از فقدان بردبارى دیده نشده است، صبرى که بوسیله آن تمام(دردها و) امور درمان مى‏شود.» براستى که باید گفت:

صد هزاران کیمیا حق آفرید                                           کیمیایى همچو صبر، آدم ندید

کیمیایى همچو صبر، آدم ندید                                       کیمیایى همچو صبر، آدم ندید

امام مجتبى(علیه‏السلام) در کلام دیگرى فرمود: «اَلْخَیرُ الَّذى لا شَرَّ فیهِ اَلشُّکرُ مَعَ النِّعْمَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النّازِلَةِ؛ خیرى که شرّ ندارد، شکر در حال نعمت و بردبارى در مقابل ناگوارى است.»

 

6. دقت در دوستیابى

رفیق و دوست عمیق‏ترین تاثیر را بر زندگى و رفتار انسان دارد، تا آنجا که گفته شده: «اَلْمَرْءُ عَلى دینِ خَلیلِهِ؛ انسان بر آیین رفیقش است.» به این علت در قرآن و روایات، سخت بر آیین دوست‏یابى تاکید و سفارش شده است. امام حسن مجتبى(علیه‏السلام) نیز از نزدیکترین افراد خانواده تا شیعیان انتظار دارد که در انتخاب دوست و رفیق دقت به خرج دهند و مراقب باشند که در دام دوستان ناباب گرفتار نشوند.

امام در سفارشى به یکى از فرزندان خویش فرمود: «یا بُنَىَّ لا تُواخِ اَحَدا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَاِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى اِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ؛ پسرم! با هیچ کس برادرى [و دوستى] مکن مگر آن که [اول] بدانى کجا رفت و آمد دارد و از چه خانواده‏اى مى‏باشد، هر گاه به این مسئله پى بردى و معاشرت و دوستى او را [طبق معیارها] پسندیدى، پس با او برادرى [و دوستى] کن، در گذشتن از لغزش‌ها و همدردى در سختى.»

حضرت در ادامه بیان اوصاف دوست خوبش مى‏فرماید: «کانَ اِذا جامَعَ الْعُلَماءَ عَلى اَنْ یسْتَمِعَ اَحْرَصَ مِنْهُ عَلى اَنْ یقُولَ، کانَ اِذا غُلِبَ عَلى الْکلامِ لَمْ یغْلَبْ عَلَى السُّکوتِ، کانَ لا یقُولُ ما لا یفْعَلُ وَ یفْعَلُ ما لا یقُولُ، کانَ اِذا عُرِضَ لَهُ اَمْرانِ لا یدْرى اَیهُما اَقْرَبُ اِلى رَبِّه نَظَرَ اَقْرَبَهُما مِنْ هَواهُ فَخالَفَهُ، کانَ لا یلُومُ اَحَدا عَلى ما قَدْ یقَعُ الْعُذْرُ فى مِثْلِهِ؛ چون با دانشمندان جمع مى‏شد به شنیدن بیشتر شیفته بود تا به گفتن. اگر در سخن مغلوب مى‏شد، در خاموشى مغلوب نمى‏گشت. آنچه را انجام نمى‏داد نمى‏گفت، ولى کارهایى‏انجام مى‏داد که آن را به زبان نمى‏آورد. اگر در مقابل دو کار قرار مى‏گرفت که نمى‏دانست کدامیک از آن دو خدا پسندانه‏تر است، آن را انجام نمى‏داد که نفسش مى‏پسندید، هیچ کس را به کارى که زمینه عذر در آن بود سرزنش نمى‏کرد.»

/1102101305