گلبرگی از معجزات شگفت آور امام حسن مجتبی(ع)
محمّد بن جریر طبری در کتاب «نوادر المعجزاات» از زید بن ارقم نقل کرده است که گفت:
در مکّه مکرمه با عده ای نشسته بودیم و امام حسن مجتبی(ع) نیز آنجا حضور داشتند. از آن حضرت درخواست کردیم که معجزه ای به ما نشان دهد که آن را در شهر کوفه برای دوستان خود نقل کنیم.
وقتی چنین عرض کردیم، شنیدیم امام حسن(ع) کلماتی فرمود.
«ناگهان خانه ی خدا بالا رفت تا اینکه در هوا قرار گرفت، اهل مکّه در آن هنگام از این جریان غافل و به کار خود مشغول بودند، آنهائیکه شاهد قضیّه بودند گفتند: این سحر است، و بعضی گفتند: این کار عجیب و خارق العاده است، عدّه ای از زیر خانه عبور کردند و آن در هوا معلق بود، سپس امام(ع) آن را به جای خود برگردانید».1
امام همه ی آن مردم
امام صادق(ع) فرمود؛ امام مجتبی(ع) فرمود:
خداوند شهری – بلادی – در مشرق این عالم و شهری در مغرب دارد که، دیواری از آهن او را احاطه نموده و در هر شهری هزار هزار قوم زندگی می کنند و آنها با هزار هزار نوع زبان صحبت می کنند که مانند یکدیگر نیست، و من به همه ی آن زبانها آگاهی دارم.
«ما فیها و ما بینهما و ما علیها حجّة غیری، و غیر الحسین أخی:
که در بین آنها و برای آنها امام و حجّتی غیر از من و حسین(ع) برادرم نیست».2
نوشته های بال ملخ
روزی عبدالله بن عبّاس در خدمت امام حسن(ع) بر سر سفره ای از غذا نشسته بود، ناگهان ملخی بر آن سفره افتاد.
ابن عباس از آن حضرت پرسید: بر بال این ملخ چه نوشته شده است؟
حضرت فرمود: بر آن نوشته شده است:
«منم خداوندی که به جز من خداوندی نیست، گاهی ملخ را برای جماعتی از گرسنگان می فرستم که از آن بخورند و گاهی بر گروهی از روی غضب می فرستم که طعام هایشان را بخورند».
پس ابن عباس برخواست و سر آن حضرت را بوسید و عرض نمود:
این از مکنون علم است.3
دانش فراگیر ریحانه ی زهرا(س)
طبری از حضرت جوادالأئمه(ع) نقل کرده است که فرمود:
امیرالمؤمنین(ع) به همراه فرزندش امام مجتبی(ع) و سلمان وارد مسجد شدند و نشستند، مردم در اطراف آن حضرت جمع شدند. ناگاه مردی با شکل و شمایل نیکو و ظاهری آراسته وارد شد و بر آن حضرت سلام کرد و نشست.
سپس عرض کرد: ای امیرمؤمنان؛ از شما سه پرسش می کتنم، اگر آنها را جواب گفتی می دانم که مردم گناه نابخشودنی و بزرگی را مرتکب شدند و خود را در دنیا و آخرت به هلاکت افکنده اند، که دیگری را برگزیده اند، و اگر جواب نگفتی و پاسخ مناسب به سئوالات من ندادی می دانم که تو و آنها یکسان هستی.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: از آنچه دلت می خواهد سئوال کن.
عرض کرد:
«أخبرنی عن الرجل إذا نام أین تذهب روحه؟
و عن الرجل کیف یذکر و ینسی؟
و عن الرّجل کیف یشبه ولده الأعمام و الأحوال؟
به من خبر بده که آدمی هنگام خواب روح او کجا می رود؟
و چگونه انسان مطلبی را به خاطر می آورد و چگونه فراموش می نماید، و چگونه می شود که فرزند گاهی شبیه عموها و دائی های خود می شود؟»
وقتی آن شخص سئوالاتش تمام شد،امیرالمؤمنین(ع) به فرزندش امام حسن(ع) رو کرد و فرمود:
ای ابو محمّد؛ تو پاسخ سئوالات این شخص را بگو.
امام حسن(ع) فرمود: امّا سئوال اول که گفتی: وقتی شخص می خوابد روح او کجا می رود؟ پاسخش این است که: روح او به باد، و باد به هوا آویخته می گردد تا وقتی که آن شخص خود را برای بیدار شدن حرکت دهد، پس اگر خداوند تبارک و تعالی به برگشتن روح برای صاحب آن اجازه دهد، آن روح باد را و باد هوا را به سوی خود می کشد، در نتیجه روح بر می گردد و در بدن صاحبش جای می گیرد، و اگر خداوند تبارک و تعالی به برگشت او اجازه ندهد قضیّه بر عکس می شود یعنی هوا باد را و باد آن روح را به سوی خود می کشد و تا هنگام خارج شدن از قبر به بدن صاحبش بر نمی گردد.
و امّا سئوال دوّم نسبت به یادآوری و فراموشی، جوابش این است:
دل آدمی در میان ظرفی است و بر روی آن روپوشی قرار گرفته است، اگر وقتی می خواهد مطلبی را به یاد آورد صلوات کاملی بر محمّد و آل محمّد(ص) بفرستد، پرده از روی آن ظرف کنار می رود، قلب گشوده و به تعبیری روشن می شود و آن شخص آنچه را فراموش کرده به یاد می آورد، و اگر صلوات بر محمّد و آل محمّد(ص) نفرستد یا صلوات را ناقص یعنی بدون ذکر «آل محمّد(ص)» بگوید روپوش از روی آن کنار نمی رود، در نتیجه قلب همان گونه تاریک می ماند و فراموشی او بر طرف نمی شود».
و امّا سئوال سوّم که از شباهت فرزند به عموها و دائی ها پرسیدی پاسخش این است که:
وقتی شخصی با همسرش همبستر می شود اگر قلب او آرام و رگهایش دارای آرامش و بدن دچار لرزه و اضطراب نباشد آن نطفه داخل رحم قرار می گیرد و فرزند شبیه پدر و مادرش به دنیا می آید، ولی اگر بر خلاف آن، شخص از آرامشِ قلب و رگها برخوردار نباشد و بدنش بخاطر ترس و وحشت و یا عارضه دیگر دچار لرزه و اضطراب باشد نطفه لرزش پیدا می کند و بر بعضی از رگها قرار می گیرد؛ اگر بر رگی از رگهای عموها قرار گرفت فرزند شبیه عموهایش می شود و اگر بر رگی از رگهای دائی ها قرار گرفت فرزند شبیه دائی هایش می شود.
شخص سئوال کننده بعد از آنکه پاسخ سئوالات خود را شنید عرض کرد:
شهادت می دهم که خدائی جز خداوند یکتا نیست و همواره به آن گواهی می دهم، و شهادت می دهم که محمّد(ص) فرستاده اوست و پیوسته به آن گواهی می دهم. بعد اشاره به امیرالمؤمنین(ع) نمود و عرض کرد: و شهادت می دهم که رسول خدا(ص) بعد از خودش به تو وصیّت کرده و تو جانشین او هستی و براهین او یعنی دلائل روشن او را آشکار می کنی.
سپس اشاره به امام حسن(ع) نمود و عرض کرد: و شهادت می دهم که تو بعد از پدرت وصی و جانشین او هستی، و همان حجّتها و دلائل روشن او را بر پا می داری، و سپس عرض کرد:
و شهادت می دهم که حسین بن علی فرزند رشیدت بعد از برادرش حجّت الهی است و برای مردم دلیل و برهان ارائه می دهد،
و شهادت می دهم که علی بن الحسین بر پا دارنده ی امر حسین است. یعنی بعد از او پرچم هدایت را به دوش دارد.
و شهادت می دهم که محمّد بن علی بر پا دارنده ی امر علیّ بن الحسین است و ادامه دهنده ی راه اوست.
و شهادت میدهم که جعفر بن محمّد بر پا دارنده ی امر محمّد بن علی و فرمانروای بعد از اوست.
و شهادت می دهم که موسی بن جعفر بر پا دارنده ی امر جعفر بن محمّد و اختیار دار امور بعد از اوست.
و شهادت می دهم که علی بن موسی بر پا دارنده ی امر موسی بن جعفر و رهبر مردمان بعد از اوست.
و شهادت می دهم محمّد بن علی بر پا دارنده ی امر علیّ بن موسی و پیشوای جن و انس بعد از اوست.
و شهادت می دهم که علی بن محمّد بر پا دارنده ی امر محمّد بن علی و زمامدار امور بعد از اوست.
و شهادت می دهم که حسن بن علی بر پا دارنده ی امر علیّ بن محمّد و هدایتگر شیعیان بعد از او است.
و أشهد أنّ رجلاً من ولد الحسن بن علی لایسمّی و لا یکنّی حتّی یظهر أمره، فیملاها قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً؛
شهادت می دهم که آخرین امام، مردی از فرزندان حسین بن علی است، نام اصلی او و کنیه اش را نباید گفت تا آنکه ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد.
و بعد از آن عرض کرد: درود و رحمت و برکات الهی بر تو باد ای امیرمؤمنان؛ و از جا برخاست و رفت.
امیرالمؤمنین(ع) به امام مجتبی(ع) فرمود: ای ابو محمّد؛ به دنبال این شخص برو و ببین کجا می رود؟ امام حسن(ع) به دنبال او از مسجد خارج شد، وقتی برگشت به امیرالمؤمنین(ع) عرض کرد: همین که پای خود را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم چه شد و به کجا رفت.
آن حضرت فرمود: ای ابو محمّد! آیا او را شناختی؟
عرض کرد: خدا و رسولش و امیرمؤمنان داناترند.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: او خضر(ع) بود.4
نقش صورت حورالعین ها در بهشت
مرحوم بحرانی در کتاب «مدینة المعاجز» از کتاب «جامع الاخبار» نقل کرده که پیامبر(ص) فرمودند: کسی که بگوید: بسم الله الرّحمن الرّحیم»، خداوند در بهشت هفتاد هزار قصر از یاقوت سرخ برای او بنا کند که در هر قصری هفتاد هزار خانه از لؤلؤ سفید و در هر خانه ای هفتاد هزار تخت از زبرجد سبز باشد، بر بالای هر تختی هفتاد هزار فرش از سندس و استبرق و بر روی هر فرش حورالعینی که هفت هزار روپوش زینت شده از درّ و یاقوت باشد.
که در طرف راست صورت آن حور نوشته شده «محمّد رسول الله» و در طرف چپش نوشته شده «علی ولیّ الله» و بر پیشانی او «حسن» و در چانه ی آن «حسین» و بر لبهای او نوشته شده «بسم الله الرّحمن الرّحیم».
راوی می گوید: عرض کردم: این کرامت بزرگ از آن کیست؟
فرمودند: برای کسی که از روی احترام و تعظیم، بسم الله الرّحمن الرّحیم بگوید.5
پی نوشت ها
1- صحیفة الابرار: 2/156 ح 23، نوادر المجزات: 127 ح 10، مدینة المعاجز: 2/13 ح 859.
2- اصول کافی: 2/362. این روایت شریف در کتابهای معتبر دیگر نیز آمده است.
3- مدینة المعاجز: 2/63 ح 930.
4- مدینة المعاجز: 2/53 ح 923.
5- مدینة المعاجز: 2/50 ح 915.
منبع: اعجاز امیران عالم – معجزات حضرت امام حسن مجتبی(ع) از ولادت مبارک تا شهادت مظلومانه – احمد متوسّل.
منبع: اشراق
/1102001307