حجت الاسلام علوی تهرانی:هر چقدر که آلوده به گناه هستی به همان میزان از توحید دور هستی
شیعه واقعی
یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام خدمت حضرت رسید و به ایشان عرض کرد: آقا ما به خاطر انتسابمان به شما خیلی از دیگران بد و بیراه می شنویم و مردم به ما فحش می دهند و می گویند این ها خبیث و رافضی و گمراه هستند. او می خواست منتی بر سر امام صادق علیه السلام بگذارد. حضرت به او فرمودند: مگر شما به ما منتسب هستید؟ چه شد که فکر کردی شیعه ما هستی؟
نباید فکر کنیم اهل بیت علیهم السلام هر کسی را می پسندند. باید یک روش درست در زندگی داشت. در این مسیر، اهل بیت علیهم السلام بسیار دقیق هستند. امیرالمومنین علیه السلام اشخاص مختلفی در کنارشان بود ولی فرمودند: مالک برای من مانند من برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. ببینید مالک اشتر چه کرده است که به این مقام رسیده است. پیغمبر صلی الله علیه و آله اطرافشان زیاد بودند ولی فقط برای سلمان فرمودند: «سَلْمانُ مِنّا أَهْلَ الْبَيْتِ»1.
امام صادق علیه السلام به حَسَب ظاهر می گویند چهار هزار نفر سر درس ایشان می آمدند در دوره بیست سال امامت چهار هزار نفر. مرحوم عماد زاده می گوید: در طول بیست سال، دوازده هزار نفر را تربیت کرده اند. اصلا هزار نفر را در نظر بگیرید. در شهر مدینه به امام می گویند: آقا چرا قیام نمی کنید؟ حضرت می فرمایند: اگر به اندازه این گله گوسفند یار داشتم قیام می کردم. شمردند در آن گله، هفده گوسفند بودند.
سهل بن حسن خراسانی به خدمت امام صادق علیه السلام در مدینه رفت و به امام عرض کرد در خراسان هزار شمشیر از نیام بیرون آمده است و منتظر اشاره است. اجازه دهید ما خروج کنیم و طومار بنی عباس را بپیچیم تا شما بشوید سرور ما و مردم بدانند معنای عدالت چیست.
حضرت به او فرمودند: داخل این تنور برو. او گفت: آقا جان من خیرخواه شما هستم آن وقت شما می فرمایید بروم داخل تنور! حضرت فرمودند: قیام نمی خواهم به حرفم عمل کن. هارون مکی وارد شد. حضرت به او فرمودند: هارون داخل تنور برو و او رفت. امام با سهل بن حسن شروع به صحبت کردند. سهل گفت: آقا او دارد می سوزد. حضرت صحبت های مختلفی با او می کردند و او همه حواسش به هارون بود. حضرت به او فرمودند: برو و او را ببین. او دید که همان طور که دو زانو در داخل تنور نشسته است همان طور سالم است. امام به سهل بن حسن فرمودند: از این افراد چند نفر دارید؟ سهل گفت: هیچی. حضرت فرمودند: پس چرا با جان ما بازی می کنی؟
شخصی به نام جابر جعفی2 خدمت امام باقر علیه السلام آمد و راجع به تشیع سوال کرد. حضرت فرمودند: کسی که ادعا کند شیعه علی بن ابیطالب علیه السلام باشد و فقط محبت داشته باشد کفایت نمی کند. به خدا قسم شیعه ما نیست، مگر کسی که تقوای الهی را رعایت کند و از دستورات خدا پیروی کند. شیعیان ما الا به 13 خصلت شناخته نمی شوند. حضرت فرمودند: کسی که ادعای تشیع می کند به صرف اینکه ما را دوست دارد کفایت نمی کند.
یک طایفه ای از ایران برای زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام به مدینه رفتند. درِ خانه حضرت را زدند. حضرت خودشان دم در آمدند و فرمودند: چه کسانی هستید؟ گفتند: ما شیعیان شما هستیم. حضرت تاملی کردند و فرمودند: من شما را نمی شناسم. در روایات است که رفتن و برگشتن آنها 60 بار اتفاق افتاد. در دو ماه هر باری که در زدند گفتند: "نحن شیعتک" و امام فرمودند: من شما را نمی شناسم. بار آخر گفتند: آقاجان ما از محبین شما هستیم. حضرت در را به رویشان باز کردند. از آنها استقبال و پذیرائی کردند. یکی از آن ها گفت: ما همان گروه قبلی هستیم. چرا در دو ماه گذشته در را به روی ما باز نکردید؟ حضرت فرمودند: در دو ماه گذشته شما ادعایی می کردید که در آن ادعا دروغگو بودید. ما با دروغگو ارتباطی نداریم. بار آخر که گفتید: محب ما هستید، من در اعماق وجود شما نگاه کردم و دیدم شما واقعا ما را دوست دارید.
کثرت ذکر الله
یکی از آن 13 خصلت: کثرت ذکر الله است. ادبیات قرآن با ادبیات ما متفاوت است. ما وقتی واژه کثیر را نام می بریم مثلا منظورمان این است که زیاد به خدمتان رسیدم. یعنی از صد بار که واحد بگذاریم، نود بار خدمتتان آمده ام.
واژه کثیر در ادبیات دینی ما یعنی همیشه. کثرت ذکر الله یعنی همیشه یاد خدا هستم و ذکر خدا را می گویم. پس شیعه کسی است که دائم الذکر است.
مراد از ذکر چیست؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: من نسبت به سه چیز در امتم می ترسم. بیشتر از طاقت امت من است. فرمودند: مورد اول در رعایت انصاف و مواسات می ترسم چون امت من اهل انصاف نیستند. مواسات یعنی یک درهم برای تو و یک درهم هم برای برادر دینی محتاجت. مورد دوم را فرمودند: از کثرة ذکر الله در امتم می ترسم. اگر ذکر همان است که تسبیح به دست بگیری و با زبانت بگویی که همه می توانند. پس چرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند می ترسم؟ دائم الذکر بودن به این معنا نیست که تسبیح به دستت بگیری.
برای اینکه معنای ذکر را بفهمیم در آیات قرآن تدبر می کنیم. در سوره مبارکه فاطر آیه 6 خداوند یک موجودی را دشمن خدا معرفی می کند. «إِنَّ الشَّيْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعيرِ» همانا شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن گیرید. جز این نیست که حزب خود را دعوت می کند تا از اهل آتش فروزنده دوزخ باشند. هدف شیطان از اعمالی که انجام می دهد چیست؟
در سوره مبارکه نساء آیه 60 می فرماید: «وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً.» شیطان هدفش این است که شما را به گمراهی بکشاند. گمراهی بعید یعنی به یک راهی می اندازدت که حالا حالاها نتوانی برگردی. در یک بی راهه قرارت می دهد که به راحتی نتوانی به مسیرت برگردی.
در سوره مبارکه ص آیه 82 می فرماید: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» خدا را به عزتش قسم داده است که همه مردمان را گمراه کند. شیطان از خیلی از مردم بهتر است. چون خیلی از مردم جلوی رویتان از تو تعریف می کنند و پشت سرتان هر کاری می کنند. اما شیطان خودش گفته است که قرار است گمراهت کند. به اسمی هم قسم خورده است که خود خدا خیلی آن را دوست دارد. خدا هم هر کاری که بخواهد انجام بدهد می گوید: "بعزتی و جلالی" .
شیطان با کسی هم نشین شود بد همنشین می شود. کسی نمی تواند از شیطان خیر خواهی طلب کند. با همه این حرف ها بر همه مسلط نیست.
سوره مبارکه نحل آیه 99 می فرماید: «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» برای شیطان تسلط به کسانی که ایمان آورده اند و به خدا توکل کرده اند وجود ندارد.
در سوره مبارکه نحل آیه 100 می فرماید تسلطش بر کیست. « إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ» تسلط شیطان بر کسانی است که ولایتش را پذیرفته اند و در مشرک هستند.
اگر کسی بگوید من مشرک هستم نیازی به ورود شیطان نیست. راه ورد شیطان به انسان ها این است که هر کسی که از یاد خدا غفلت کرد شیطان رفیق او می شود. به هر میزانی که از خدا غفلت داشتی به همان میزان شیطان در زندگی ات است. غفلت خیلی مهم است.
در مسیر سه دشمن دارد: دنیا، نفس، شیطان. این سه زمانی کار می کنند که آدم دچار غفلت شود. یعنی زمینه ساز ورود دشمنان به انسان غفلت است.
خدا به رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: هیچ وقت در عمرت غفلت نکن. اگر کسی از من غفلت کرد دیگر برایش فرقی نمی کند که در چه مسیری به انحراف بیفتد. اگر بخواهید همیشه یاد خدا باشید راهش چیست؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که "لا اله الا الله" را از روی اخلاص بیان کند وارد بهشت می شود و اخلاص در مقام توحید یعنی به واسطه موحد بودنت از گناه دور باشی. هر چقدر که آلوده به گناه هستی به همان میزان از توحید دور هستی.
/1102101304
پی نوشت:
1.
بحار الانوار، ج 10، ص 121؛ ج 11، ص 148 و 313
2.
جابر بن یزید جُعْفی، فقیه، مفسر، محدّث، و از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق علیهماالسلام میباشد.