آیا حجاب در زمان پیامبر (ص) از روی اجبار بود؟
حجاب یک مسئله اجتماعی حکیمانه است
ابتدا چند گزاره برای پاسخ به این شبهات مطرح میشود؛ اول اینکه، احکام اسلام تابع مصالح و مفاسدند، وقتی در اسلام حکمی مطرح میشود مصلحتی دارد. ولو اینکه ما آن مصلحت را ندانیم از آنجا که خداوند حکیم کار عبث نمی کند و سخن او سدید و با دلیل است باید سخن او را پذیرفت.
دوم اینکه، در احکام اجتماعی و معاملات این حکمت روشنتر بیان میشود. برای جلوگیری از آسیب های اجتماعی دستوراتی بیان شده که البته این فرامین برای سخت کردن وضع زندگی ما و ایجاد مانع بر سر راه ما نیست. مثلا در معاملات اقتصادی بیان شده که غش در معامله، ربا و ... حرام است. عدم رعایت هر یک از این احکام باعث خراب شدن وضع اقتصادی می شود. رعایت احکام اجتماعی هم برای اصلاح وضع اجتماع لازم است.
در نتیجه، حجاب یک حکم اجتماعی است چون وجوب آب در جایی مطرح می شود که عده ای جمع باشند واگرنه یک زن یا مرد تنها که حجاب لازم ندارد. پس طبق دو نکته بالا اولا مصلحتی در وجوب امر حجاب قرار دارد و ثانیا چون یک حکم اجتماعی است مصلحتی بارز در آن وجود دارد که اگر رعایت نشود مفسده ای به همراه خواهد داشت.
قوانین اجتماعی الزام آورند، و عاقلانه است که گروهی بر صحت اجرای آنها نظارت کند
نه تنها در احکام اسلام بلکه هر قانون اجتماعی که هر گروهی وضع کند ( مثلا شرکتی که یکسری قوانین برای کارکنان خود وضع میکند)، اگر این قوانین الزام آور باشد، حتما باید اجرا شود و برای بررسی صحت انجام آن بازرس هم قرار می دهند، و این امری کاملا عقلانی است. مثلا: دانش آموز باید سر ساعت معین به مدرسه برود، ناظم این امر را کنترل می کند. / رعایت قانون چراغ قرمز توسط پلیس راهنمایی و رانندگی کنترل می شود. / شکار بی رویه ممنوع است، محیط بان این را مراقبت می کند. / پرداخت مالیات الزامی است، ممیز مالیاتی بر آن نظارت می کند. / و .... وجود بازرس برای نظارت بر صحت اجرای این قوانین اجتماعی به این دلیل است که این قوانین طبق مصالحی وضع شده اند و عدم اجرای آنها موجب آسیب و فساد میشود. پس وجود بازرس برای کنترل آنها عاقلانه است و حتی به بازرس بسط ید هم داده می شود به این معنی که اگر قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نکنید، پلیس اجازه جریمه کردن و حتی توقیف ماشین را نیز دارد. حال اگر شما بگویید من این ماشین را با پول خودم خریدم و اجازه توقیف ماشین را ندهید آیا هیچ عاقلی در عالم حرف شما را میپذیرد؟ وقتی با ماشین خودتان در خیابان آمدید باید قوانین اجتماعی مربوط به آن را رعایت کنید. از طرفی با اینکه تصرف در مال دیگران حرام است اما چون راننده تخلف کرده است پلیس طبق قانون اجازه دارد ماشین او را توقیف کند.
پس در نتیجه وقتی حکم اجتماعی واجبی در احکام اسلامی وضع می شود باید گروهی را برای کنترل اجرای آن در نظر بگیریم.
سه آیه از قرآن صراحتا به موضوع حجاب اشاره دارد
حال این سوال مطرح می شود که آیا برای رعایت قوانین رانندگی، محیط بانی، قوانین مالیاتی و ... آیه قرآن داریم؟ اما چون این قوانین اجتماعی هستند کسی به آنها اعتراض نمی کند و همه اجرای آنها را ضروری می دانند. مسئله حجاب علاوه بر اینکه یک امر اجتماعی عقلانی است، حکمی واجب است که سه آیه در قرآن به آن اشاره دارد. در قرآن به وجود بازرس برای کنترل احکام واجب نیز امر شده است و در آیه 104 سوره آل عمران میفرماید: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ...»، (و بايد از ميان شما، گروهى، [مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند) یعنی علاوه بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر کار همه است، باید سازمانی هم برای آن وجود داشته باشد. البته سازمان امر به معروف و نهی از منکر ما به خواب چندین ساله فرو رفته و صدایی از آن در نمی آید!
امر به ایجاد سازمان امر به معروف و نهی از منکر در قرآن
باید بر اجرای قوانین اجتماعی که وضع آنها براساس حکمت و مصالحی بوده است و عدم اجرای آنها مفسده انگیز است گروهی مراقبت کنند. به عنوان مثال اگر نیروی انتظامی به فردی مشکوک شود اجازه دارد از ماشین او هم بازرسی کند. درحالیکه یک قاعده فقهی تحت عنوان "الناس مسلطون علی اموالهم" داریم، به چه عنوان نیروی انتظامی حق بازرسی و تصرف در اموال افراد را دارد؟ پاسخ این است که در جائیکه پای مسائل و مصالح اجتماعی درمیان است، همه افراد این کار نیروی انتظامی را طبیعی می دانند، و تا تخلفی رخ ندهد هم نیروی انتظامی چنین کاری را انجام نمی دهد. متقابلا گروه نهی از منکر را هم برای تذکر به همه مردم قرار نمی دهند بلکه با متخلف برخورد می کند. نهی از منکر مراتبی دارد، ممکن است اشتباهی با چشم غره و لب گزیدن و نهایتا تذکر زبانی که وظیفه همه است برطرف شود. اما در مواجه با یک فرد شرور که به نوامیس تجاوز می کند، پرده دری می کند و امنیت اجتماع را بر هم میزند چه باید کرد؟ لازم است عده ای به مرحله سوم نهی از منکر که مرحله عملی است بپردازند لذا پلیس را قرار میدهند. همه عقلای عالم اینکار را انجام می دهند و ما به لحاظ شرعی به عنوان نهی از منکر به آن میپردازیم. حتی ممکن است کسی که ماشین گران قیمتی خریده باشد اما با چند تخلف بزرگ رانندگی اجازه رانندگی از او سلب شود و گواهی نامه رانندگی اش باطل شود. در اینجا کسی اعتراض نمی کند و این برخورد پلیس را کاملا صحیح میدانند، چرا وقتی به حجاب میرسد از لفظ "اجبار" استفاده می شود؟ هر حکم اجتماعی وقتی لازم الاجرا باشد، باید اجرا شود. چرا کسی به رعایت قواعد راهنمایی و رانندگی اعتراض نمی کند و آنها را اجباری نمیخواند؟ چون همه میدانند این موارد عقلایی است. آیا کسی میتواند بگوید من دلم میخواهد ویروس ابولا را در خیابان پخش کنم؟ مطمئنا اجازه چنین کاری به کسی داده نمیشود. یک جا هم اسلام حکم اجتماعی قرار داده، چرا به اینجا که می رسند میگویند "حجاب اجباری"؟ به نظر می رسد کسی که این سوال را دارد در واقع سوالی ندارد چون همه احکام اجتماعی اجباری است.
وقتی حکمی واجب میشود، مقدمات آن نیز واجب میگردد
قرآن کریم در سوره نحل آیه 90 میفرماید: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ...» مصداق بارز فحشا همین گناهان اخلاقی است. وقتی حکمی الزامی است مقدمات آن نیز باید اجرا شود. مثلا وقتی به سرایدار گفته میشود ساعت 8 صبحانه آماده باشد باید قبل از آن برود نان بگیرد چای را آماده کندو ... پس این مقدمات هم لازم است هرچند که تک تک بیان نشده باشد. در قرآن آمده است که باید نماز به پا داری و نماز بدون طهارت باطل است. وضو به خودی خود واجب نیست اما وقتی می گوید اگر موقع نماز طهارت شرعی نداشته باشی نماز باطل است پس وضو گرفتن برای خواندن نماز واجب است. وقتی می گوید ینهی عن الفحشا آیا می شود جامعه را رها کنیم تا هر اختلاط و بی بند وباری در آن وجود داشته باشد بعد وقتی که زنا رخ داد مجازات شلاق را اجرا کنیم؟ یا وقتی قرآن می گوید « السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما» یعنی در بانکها را باز بگذاریم و دوربین و دزد گیر قرار ندهیم و اگر کسی دزدی کرد دستش را قطع کنیم؟ یا برعکس به این معناست که از دوربین و دزد گیر استفاده کن، جلوی بانک پلیس قرار بده، از گاو صندوق هم استفاده کن و اگر با همه اینها کسی دزدی کرد با او برخورد کن. پس وقتی اصلی را نهی کرده مقدمات آن را هم نهی کرده است.
اینکه گفته می شود "یک تار مو چه اشکالی دارد؟" حرف عوامانه ایست
برخی می گویند حالا یک تار مو چه اشکالی دارد؟! باید پرسید پس مشکل شما چند تار مو است؟ به نظر شما حد یقف کجاست؟ آنجا خط بکشیم بگوییم پایینترش مشکل دارد. مثل اینکه بگوییم چراغ قرمز رد کردنش ممنوع است، بعد کسی بگوید فقط سپرم رد شد یا فقط چرخم رد شد. آیا این پذیرفته است؟ این حرف عوامانه است چون وقتی برای چیزی حدی قرار میدهند، بیشتر از آن ایراد دارد. شک نیست که وقتی گناهان جنسی در اجتماع زیاد شود، خانواده که از مهمترین ارکان جامعه است، متزلزل میشود. و وقتی خداوند حکیم حکمی را قرار میدهد حتما حکیمانه است و برای مصلحتی آن را قرار داده است.
بدترین گناهان، گناهی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد
از سوی دیگر «اشد الذنوب ما استخف به صاحبه» بدترین گناهان، گناهی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد. «لا تنظروا الى صغر الذنب ولكن انظروا الى من اجترأتم» به کوچکی گناه نگاه نکن، ببین به چه کسی گستاخی کردی، ولی نعمتی که هرآنچه داری از اوست، دستوری داده که آن هم برای مصلحت خودت است.
امروز حجاب در جمهوری اسلامی به یک شعار و نماد تبدیل شده است
حجاب در جامعه ما به یک شعار (به معنای شعیره و نماد) تبدیل شده، و اسلام بسیار به شعار توجه دارد. مثلا در حدیثی از امام حسن عسکری (ع) داریم که یکی از علامات مومن این است که، بلند بسم الله بگوید. به این دلیل که در زمان بنی امیه میخواستند این مستحب (نه واجب) را از بین ببرند لذا شیعیان بلند بسم الله می گفتند تا یک مستحب از دست نرود. یکی دیگر از علامات شیعه انگشتر به دست راست کردن است. این همه کار مهمتر از انگشتر به دست راست کردن وجود دارد، اما چون این امر یک شعیره و علامت گروه مومنان است، اینقدر اهمیت پیدا می کند. آیت الله سبحانی حفظه الله فرمود امروز حجاب در جمهوری اسلامی شعار شده لذا مخالفت با آن علاوه بر گناه عدم رعایت آن، گناه اضافی نیز دارد.
آیا عدم رعایت یک قانون توسط عده ای، مجوزی برای حذف آن قانون است؟
آیا اگر در جامعه ای 45 درصد راننده ها چراغ قرمز را رد کنند این قانون را حذف می کنند؟ و صورت مسئله را پاک می کنند؟ آیا اگر کشوری 70 درصد فرار مالیاتی داشته باشد سازمان مالیاتی را منحل می کنند؟ یا بازرس ها را بیشتر و جریمه ها را سنگین می کنند؟ وقتی یک مفسده اجتماعی رخ دهداینطور نیست که اگر کثرت متخلف زیاد شد آن قانون حذف شود. آیا عاقلانه است که کسی بگوید مسئله کشور ما 3 هزار میلیارد دلار است، پنج میلیون و ده میلیون که پولی نیست؟ پس چطور به حجاب که می رسد یک تار و دو تار می کنند؟ چطور حکم اجتماعی که یک انسان وضع کرده اینطور محترم و لازم الاجرا شمرده میشود اما حکمی که خداوند حکیم وضع نموده و سه آیه قرآن بدان پرداخته را کم و زیاد و نقض می کنند؟ آیا قرآن به اندازه مجلس فلان کشور هم ارزش ندارد؟ به نظر می رسد جریانی که دنبال شبهه افکنی است نمیخواهد به حق برسد. همانطور که با ویروس ابولا مقابله می شود و اجازه انتشار آن داده نمی شود، وقتی بی عفتی و چشم چرانی در جامعه رواج پیدا کند قلب معنوی جامعه از بین میبرد، و این از ویروس ابولا هم خطرناکتر است با ابولا کسی بمیرد عاقبت به شر نمی شود ، اما اینجا معنویت از بین می رود. البته با ویروس ابولا هم باید به شدت برخورد شود و جلوی انتشار و سرایت آن گرفته شود. اما چرا در مورد حجاب نباید سفت گرفت؟
در آلمان بازرس مالیاتی از قاضی جنایی قدرت بیشتری دارد، یعنی کسی مالیات ندهد اموالش را نگه میدارند حق تصرف در مال خودش راندارد اما همه این را میپذیرند و اعتراضی ندارند! فوتبالیستی که مالیات ندهد اجازه بازی فوتبال ندارد. همه می گویند مملکت که بی قانون اداره نمیشود. پس چرا وقتی به حجاب که می رسند از واژه "حجاب اجباری" استفاده می کنند؟ و برا این لفظ یک بار منفی قرار داده اند.
همه قوانین اجتماعی اجباری هستند، چرا فقط در مورد حجاب از این لفظ استفاده می شود؟
غرب به چند لفظ بار منفی القا کرده که ما از آنها بترسیم. یکی همین لفظ "اجبار" است. این همه اجبار خودتان برای قوانین اجتماعی دارید. مثلا در آلمان بازرس مالیاتی از قاضی جنایی قدرت بیشتری دارد، یعنی کسی مالیات ندهد اموالش را نگه میدارند حق تصرف در مال خودش راندارد اما همه این را میپذیرند و اعتراضی ندارند! فوتبالیستی که مالیات ندهد اجازه بازی فوتبال ندارد. همه می گویند مملکت که بی قانون اداره نمیشود. پس چرا وقتی به حجاب که می رسند از واژه "حجاب اجباری" استفاده می کنند؟ در فرانسه با کسی که جلوی در خانه اش گوسغند قربانی کند برخورد می کنند و کسی اعتراض نمی کند؟ همه میگویند بالاخره مملکت بی حساب و کتاب که نیست. خوب اینجا هم خدا یک حرفی زده چرا آنرا رها می کنید؟ آیا از لفظ "اجبار" می ترسید؟ هر قانون اجتماعی اجبار دارد. یک وقتی 95 درصد مردم ما کمربند نمی بستند جریمه آن را چندبرابر کردند الان همه می بندند. آیا این اجبار نیست؟ چرا وقتی با بی حجابی برخورد می شود می گویند نباید خشن برخورد کرد؟ بله با مردم عادی نباید خشن بود اما با قاچاقچی و از بین برنده امنیت اجتماعی که باید خشن برخورد کرد. کدام کشور چنین قوانین اجتماعی ندارند؟ پلیس همه کشورها تفنگ به کمرشان می بندند . این یعنی خشونت. اما این خشونت را در مواجهه با مردم عادی بروز نمی دهند بلکه با متخلف برخورد می کنند. الان در کشور ما همه مراجع می گویند ربای تاخیر بانک ها حرام است اما همه به اجبار می گیرند و کسی صدایش در نمی آید.
قوانین اجتماعی مسلمان و غیر مسلمان ندارد/ همه در جامعه موظف به اجرای قانونند
ممکن است سوال پیش بیاید که در این کشور عده ای مسلمان نیستند چرا حجاب برای آنها اجباری است؟ چون یک قانون اجتماعی است باید رعایت شود منتها قانونی نیست که فردی آنرا وضع کرده باشد بلکه قانونی است که خداوند قرار داده است. مثل ممنوعیت کشتن گوسفند جلوی در خانه در فرانسه با این تفاوت که آنرا یک آدم عادی وضع کرده و به این دلیل که مثلا خونش باعث آلایندگی میشود، اما قانون حجاب را اعقل عقلا فرموده است. نا مسلمانان هم در خانه هرطور که میخواهند باشند اما در جامعه همانطور که بقیه عمل می کنند باید رفتار کنند.
نمونه هایی از اهمیت حجاب در تاریخ اسلام
به عنوان نمونه ای تاریخی، به آیات ابتدایی سوره توبه نگاه کنید، این آیات چگونه نازل شد؟ پس از قوت یافتن اسلام و فتح مکه در سال هشتم هجری و با از بین بردن بتها، کمر بت پرست ها شکست. اما پس از آن هم بت پرست ها می آمدند و خانه خدا را زیارت میکردند. سال ده هجری گروهی از بت پرست ها که برای زیارت خانه خدا آمدند، خانمی از بین آنها هر چه داشت صدقه داد حتی لباس هایش را هم به نیابت از بتش صدقه داد و برهنه شدو در همان حال قصد طواف خانه خدا را کرد و برهنه به دور خانه خدا آمد، آیه نازل شد که همه قوانینی که شما یکطرفه نقض کردید ما هم نقض می کنیم. آیا در عرصه اجتماع مسلمین بی بندو باری می کنید؟ در صورتیکه این خانم بت پرست طبق قوانین خودشان دینی عمل کرده و لباسش را صدقه داده بود ولی وقتی در جامعه مسلمین زندگی می کنی حق هتک قانون مسلمین را نداری. آیات اول تا 27 ام سوره توبه را ببینید شاید کمتر جایی در قرآن با این خشونت و لحن تند سخن گفته باشد.البته این برخورد قرآن عاقلانه است، چون وقتی آن خانم برهنه آمده در شهر مثل این است که کسی در شهر ویروس ابولا پخش کند باید سریع جلوی آن را گرفت و اجازه انتشار ندهند. پس آیه نازل شد، همانطور که شما حرمت مارا رعایت نکردید ما هم حرمت شما را رعایت نمیکنیم، و تمام عهدنامه هایی که نوشته بودند باطل شد.
حالا مدام میپرسند آیا زمان پیامبر حجاب واجب بود؟اصلا قبل از اینکه حجاب واجب شود حجابشان از امروز جامعه ما کاملتر بود. روسری سرشان بود اما پشت گوششان می انداختند و گردنشان پیدا بود و اسلام آمد گفت روی گردنت را بپوشان. اصلا بد میدانستند و کسی که پوشش مناسبی نداشت را فاحشه حساب میکردند به همین خاطر برهنه بیرون نمی آمدند. با این حال اگر کوچکترین موردی مثل این نمونه رخ میداد، پیامبر بلافاصله واکنش نشان میدادند. باید از این افراد که چنین شبهه ای مطرح میکنند پرسید آیا رد نکردن چراغ قرمز در زمان پیامبر واجب بود؟ آیا شکار در زمان پیامبر ممنوع بود؟ آیا حجاب حکم خدا هست یا نیست؟
نمونه هایی دیگر از تاریخ؛ شان نزول آیات حجاب چگونه است؟
جوانی در خیابان راه میرفت، از مقابل خانمی می آمد که حجابش کامل نبود و این جوان محو دیدن او بود همینطور که اینها از کنار هم رد شدند جان سرش را گرداند و با نگاهش این خانم را بدرقه میکرد و متوجه اطرافش نبود و اشتباهی به سطح ناصاف دیواری برخورد کرد و شیی که در دیوار بود به گوشه صورتش اصابت کرد با همین صورت خونی نزد پیامبر آمد ، آیات 30 و 31 سوره نور نازل شد که ای پیامبر به مومنین بگو چشمهای خود را فرو گیرند و میدان دیدشان را کمتر کنند و به همسرانت و دخترانت و زنان با ایمان بگو روسری را از پشت گوش رد نکنند و از رو رد کنند. یعنی چیزی شبیه جامعه ما رخ داده بود و زمینه برای چشم چرانی فراهم شده بود، آیه آمد که مراقبت کنید.
از موارد دیگر این بود که روسری سر میکردند گاه ممکن بود لباسشان تنگ باشد، شبها که برای نماز می رفتند مسجد بعضی جوانها سخنان زشت میزدند و خانمها را اذیت میکردند، اسلام هم برای ادب کردن این جوانها کارهایی کرد و هم دستوراتی به خانمها داد. چون بحث حجاب است به این دستورات میپردازیم که آیه 59 سوره احزاب نازل شد که از جلباب استفاده کنید. جلباب یعنی "ثوب واسع"، پارچه بلندی که از سر تا پا را بپوشاند، با هر اسمی که بر آن نهاده شود. قوانین حجاب تدریجی نازل شد یعنی یکبار نازل شد کافی نبود، یک مرحله افزایش یافت. و اتفاقا در وضعی شبیه وضع ما نازل شد. پس زمان پیامبر حکم وجوب حجاب نازل شد. باز میپرسند زمان پیامبر حجاب اجباری بود؟ وقتی حکمی واجب می شود یعنی لازم الاجرا است.
نمونه ای دیگر؛ ماجرای جنگ با یهود بنی قینقاع چیست؟ سال دو هجری با اینکه هنوز اسلام به قدرت چندانی هم نرسیده بود، با یهودیان قرارداد بسته بودند که شما با بت پرستان تبانی نکنید و علیه ما خیانت نکنید و در کنار هم زندگی کنیم. خانمی از مسلمانها برای خرید به بازار یهودیان رفت، در زمانیکه هنوز حکم وجوب حجاب صادر نشده بود، یک تاجر یهودی همینطور که این خانم مشغول خرید بود، پایین لباس او را به بالای آن دوخت، وقتی این خانم جا به جا شد لباسش کنار رفت و بخشی از بدن او دیده شد گفت: "یا للمسلمین" یکی از مسلمین آمد آن مرد یهودی را کشت، بازاریان یهود هم این مرد مسلمان را کشتند. پیامبر اعلام جنگ فرمود و یهودیان هم جریمه دادند و هم از مدینه اخراج شدند.
نمونه ای دیگر؛ در این زمان در کشور ما حکومت اسلامی وجود دارد، اما در زمان صاحب جواهر که حکومت اسلامی وجود نداشت، با این حال صاحب جواهر در جلد دو جواهر در قسمت کتاب الجهاد بخش خراج در پاسخ به این سوالات که آیا یهودیان و مسیحیانی در جامعه مسلمین زندگی می کنند، حق دارند سالی یک کلیسا اضافه کنند؟ پاسخ می دهد خیر. آیا اینها حق دارند به اعمال عبادی خویش بپردازند؟ پاسخ می دهد آن قسمت که مفسده انگیز نباشد در کلیسای خودشان ایراد ندارد. مثلا اگر شرابخواری را حرام نمیدانند آیا می توانند موکب بزنند و شراب توزیع کنند؟ پاسخ می دهد اجازه چنین کاری را ندارند. اصلا نیاز نیست صاحب جواهر اینها را پاسخ دهد، چون کاملا عقلانی است که نمی شود اینکارها را بکنند. و فقط کارهایی را میتوانند انجام دهند که به فضای جامعه اسلامی ضربه نزند. اگر قرار باشد اینها حجاب نداشته باشند در خانه هاشان نداشته باشند و به ما ربطی ندارد. اما نمی شود اینها جزیه بپردازند و برهنه به خیابان بیایند. اسلام حکم حجاب را واجب کرده که فساد از بین برود نه اینکه مسلمانها چادر بپوشند و یکسری هم برهنه در جامعه ظاهر شوند.
از این نمونه ها در تاریخ بسیار است و اصلا بحث تاریخی نیاز ندارد. چون حجاب یک حکم اجتماعی است و آنرا یک حکیم علی الاطلاق صادر کرده پس باید رعایت شود.
/1102101305